خوش آمدید!

با ثبت نام میتونید آثار خودتون رو به اشتراک بذارید. همین حالا ثبت نام کنید.

همین حالا ثبت نام کن!
  • سلام و درود خدمت کاربران و نویسندگان عزیز نودهشتیا با توجه به برگذاری سی و یکمین دوره نمایشگاه کتاب تهران از حضور گرم شما جهت بازدید از کتاب اندک نویسندگان در صورت علاقه، باعث افتخار ماست. نمایشگاه از تاریخ 20 الی 30 اردیبهشت ماه در مصلای تهران برگذار خواهد شد. نویسندگانی که از طریق انجمن موفق به چاپ کتاب شده اند، جهت اعلام حضور و یا ارسال کتاب جهت اراعه توسط کادر مدیریت با شماره تماس زیر ارتباط بگیرند: 09388382904 _ نسترن اکبریان| کادر مدیریت کل دو مدیر کل نودهشتیا، خانم نسترن اکبریان و فاطمه عیسی زاده در غرفه انتشارات حوزه مشق حضور داشته و علاوه بر معرفی آثار خود، کتاب های دیگر نویسندگان که شرایط حضور ندارند را اراعه می دهند. ضمن حضورتان کتاب استیصال نوشته خانم نسترن اکبریان، به عنوان کتاب ویژه نمایشگاه نشر آییسا در آن غرفه رونمایی خواهد شد.(تعداد چاپ اول بسیار محدود است) در صورت هرگونه سوال و هماهنگی جهت حضور کتابتان در این دوره، هرچه سریعتر اقدام فرمایید. یا علی...
  • برای دریافت مقام به مدیر ارشدها مراجعه کنید

با جادو وارد شوید!

بزرگترین کلوپ آموزشی سایت

به اشتراک گذاشتن این گروه

بررسی اجمالی سریع

دسته
دسته نگارش
زبان
فارسی
تمام کاربران
31
تمام رویدادها
0
تمام مشاهده ها
736
*Mahtab*
چالش (هفته اول) :

از اونجایی که یه سری مشکلات فنی به وجود اومد و پست چالش از رویداد حذف شد! مجددا چالش رو اینجا می‌زارم. می‌تونید زیر همین پست مطالبتون رو ارسال کنید و توی چالش شرکت کنید. قبل از شرکت در چالش لطفا سه پست ابتدایی کلوپ رو مطالعه کنید تا به طور کامل با مطالب آشنا بشید.

هدف:
نوشتن یک پیرنگ برای ژانر انتخابی


در ابتدای کار باید یک ژانر برای خودتون انتخاب کنید. پیشنهاد من اینه که ژانری رو انتخاب کنید که کمتر سمتش میرید و خودتون رو باهاش درگیر می‌کنید. بعد از انتخاب ژانر به یک موضوع اصلی فکر کنید. سعی کنید موضوع غیر تکراری باشه. البته اگر هیچ ایده ی غیر کلیشه ای به ذهنتون نمی‌رسه مشکلی نداره! این ایده رو حتی با ایده های کلیشه ای هم تکرار کنید تا کم کم بتونید ایده های جدیدی رو خلق کنید.
بعد از انتخاب ایده ی اصلی اون رو طبق اصول چهار گانه ی طرح بنویسید (به قسمت دوم آموزش ها مراجعه کنید).
بعد از اون‌که پیرنگ اصلی رو نوشتید با توجه به خط اصلی داستان عناصر کمک کننده به اون رو مشخص کنید و بنویسید.

شروع»
از کدوم برش از خط اصلی داستان قراره شروع کنید؟

ناپایداری»
ناپایداری اصلی داستانتون کدومه؟

گسترش»
یک تا سه ناپایداری فرعی که موجب گسترش داستانتون میشه رو نام ببرید.

تعلیق»
برای ایجاد کشش و تعلیق داستانی چه برنامه ای دارید؟

نقطه ی اوج»
بزرگترین بحران داستان شما کجاست؟

گره گشایی»
چگونه از ناپایداری ابتدای داستان به یک پایداری دوباره می‌رسید؟

پایان»
آخرین صحنه ی نوشته ی شما کجاست؟

مثال:
ژانر انتخابی: تراژدی (ژانری که خودم کمتر سراغش میرم)

ایده اصلی یا پیرنگ داستان(مطابق بر اصول چهارگانه):
پسری که بعد از قطع شدن دستش زیر دستگاه به یک سیرک ملحق میشه و به علت فشار روانی خودش رو میکشه.

شروع»
صحنه ی قطع شدن دست

ناپایداری»
زندگی بدون یک دست

گسترش»
از دست دادن کار
ترک شدن از سمت همسر
اقدام برای ازدواج مجدد

تعلیق»
تمرکز روی کشمکش درونی پسر برای ادامه و بهبود زندگی یا پایان دادن به اون.

نقطه ی اوج»
پس زده شدن از سمت دختری که دوستش داره.

گره گشایی»
غلبه ی ناامیدی و پایان کشمکش درونی پسر

پایان»

خودکشی او.

همونطور دیدید با چند خط ساده، هسته ی اصلی داستان و سبر تکاملی داستان از ابتدا تا به انتها مشخص شد. با این کار شما می‌تونید یک داستان منسجم رو قبل از شروع به نوشتن برای خودتون خلق کنید.
تمرین این کار با ژانر های مختلف و موضوعات متقاوت حتی اگه قرار نباشه هیچ وقت اون داستان رو بنویسید باعث میشه که در ایده پردازی و خلق پیرنگ قوی تر بشید.
این کار رو با یک تا سه ژانر مختلف امتحان کنید و برای ما زیر همین پست بفرستید.
مهلت اتمام این چالش دو شنبه ی هفته ی آینده است. شخصا تک تک نوشته هاتون رو مطالعه می‌کنم و اگر ایرادی بود اون هارو باهاتون در میون می‌زارم.

به امیدی روزی که حادوی قلم هاتون دنیا رو دگرگون کنه!
ارادتمند، مهتاب.🌕
f.m
f.m
ژانر : تراژدی

ایده اصلی: پسر و دختری که اشتباه عاشق شدن همین عاشقی بازی خوبی باهاشون نکرد.

شروع: آشنایی در اداره

ناپایداری: علاقه به یک پسر

گسترش: علاقه بع فردی که خلاف کار بود اما خودش رو پلیس جا زده بود، شغل اصلی خودش پلیسه.

تعلیق: به دست آوردن دختر با تلاش زیاد.

نقطه اوج: فهمیدن دختر که اون یک خلافکاره و خودش رو پلیس جا زده.

گره گشایی: درخواست پسر از دختر به ازدواج و مخالفت او، مخالفت پسر و لبخندی همراه با معنا ترسیدن دختر از اینکه او را در ویلا نگه دارد گفتن پسر که اینکه تا همیشه در کنار منی.

پایان: کشته شدن دختر با یک گلوله در مغز توسط پسر و چاله شدن در حیاط ویلای پسر و ساختن کلبه چوبی و
زندگی در کنار قبر دختر.
و ناامیدی و روانی شدن پسر و ناامیدی پیدا کردن جنازه دختر مفقوده توسط پلیس و همکاران.
  • تشکر
واکنش‌ها[ی پسندها]: *Mahtab*
*Mahtab*
*Mahtab*
(در ابتدا، ممنون که برای پیشرفت خودت وقت گذاشتی و چالش رو انجام دادی. )

ژانر : تراژدی

ایده اصلی: پسر و دختری که اشتباه عاشق شدن همین عاشقی بازی خوبی باهاشون نکرد.
(نکته:
متاسفانه درست متوجه ی تعریف پیرنگ نشدی عزیزم. پیرنگ به معنی روابط داخل داستانت با رعایت علت و معلولیه. قسمت اول پیرنگت درسته دختر و پسری که عاشق هم میشوند. این به خودی خود یک پیرنگه چون همونطور که توضیح دادم عاشقی خودش یک وضعیت ناپایداره که موجب خلق داستان میشه. متنی که شما نوشتی بیشتر شبیه به خلاصه هایی هست که بچه ها برای ابتدای رمانشون مینویسن.
با توجه به اطلاعاتی که در پایین نوشتی، پیرنگ داستان شما این میشه:
دختر و پسری که عاشق هم میشوند، دختر با کشف این موضوع که پسر خلاف کار است، بعد از رد کردن درخواست ازدواج پسر به قتل میرسد.)

شروع: آشنایی در اداره
✅

ناپایداری: علاقه به یک پسر
✅

گسترش: علاقه بع فردی که خلاف کار بود اما خودش رو پلیس جا زده بود، شغل اصلی خودش پلیسه.
(برای ایجاد گره های فرعی داستان بهتره ناپایداری اصلی رو دیگه ذکر نکنی. ما میدونیم که دختر به فرد اشتباهی علاقه مند شده چون این رو در پیرنگ اصلی نوشتی(متن اصلاح شده توسط من) بهتره برای گره های فرعی و گسترش داستان اینطور عمل کنی:
متوجه شدن دختر که پسر پلیس نیست)

تعلیق: به دست آوردن دختر با تلاش زیاد.
✅

نقطه اوج: فهمیدن دختر که اون یک خلافکاره و خودش رو پلیس جا زده


گره گشایی: درخواست پسر از دختر به ازدواج و مخالفت او.

(بهتره جای نقطه ی اوج و گره گشایی رو جابه جا کنی. چون قطعا درخواست ازدواج بحران قابل قبول تری هست و فهمیدن دختر به نوعی گره گشایی داستان ماست)

پایان: کشته شدن دختر توسط پسر و چاله شدن در حیاط ویلای پسر و
زندگی در کنار قبر دختر
✅

ممنون از اینکه مارو همراهی کردی!
@f.m
  • تشکر
واکنش‌ها[ی پسندها]: f.m
f.m
f.m
مرسی
  • تشکر
واکنش‌ها[ی پسندها]: *Mahtab*
Neith
Neith
درود*-*

ژانر انتخابی: تراژدی- اجتماعی(؟)

ایده اصلی یا پیرنگ:

پسری که بخاطر بی‌هدف بودن زندگی صنعتی، تصمیم به خودکشی می‌گیره و در این همین راستا برای پیدا کردن یک آهنگ خاص مجبور به کمک گرفتن از یک دختر ناشناس می‌شه. این آهنگ قراره نقشی مثل مرثیه رو برای مرگ پسر اجرا بکنه.

>>> شروع
صحنه‌ی میز شام تک نفره پسر در حالی که تلویزیون، اخبار ورشکست شدن شرکت سازنده‌ی یکی از غذاهای مورد علاقه‌اش رو نشون میده

>>> ناپایداری
ناتوانی پسر در پیدا کردن آهنگی که بتونه حس درست رو بهش القا کنه

>>> گسترش
آشنا شدن با دختری که قول میده برای این کار کمکش کنه
اجبار به گوش دادن روزی حداقل ۳ ساعت آهنگ و تاثیرش بر ذهنیت و نحوه‌ی زندگی‌کردن پسر

>>> تعلیق
فاش شدن به مرور دلایل دختر برای اینکه چرا جلوش رو نمیگیره و جزییات زندگیش
ایجاد احساسات عاشقانه‌ی کمرنگی در پسر برای صرفا چند روز

>>> نقطه‌ی اوج
فاش شدن و بالا گرفتن بیماری‌ مهلک دختر

>>> گره گشایی
اوتانازی دختر با آهنگی که از همون روز اول به پسر پیشنهادش داده بود و سپردن یک کپسول زمان به پسر که باید اونو حداقل بعد از بیست سال خاک کنه
پسر تصمیم میگیره تا زمان موعد خاک کردن کپسول، زنده بمونه.

>>> پایان
صحنه‌‌ای که پسر بعد از حدود سی سال داره نوشته های داخل کپسول رو برای آخرین بار قبل از خاک کردن میخونه و این بار با کمی دو دلی به خودکشی فکر می‌کنه




هعی دیگه ببخشید اگه مسخره‌ست‌ یا اگه اشتباه نوشتم
ولی بهرحال خیلی کمک کننده بود^^
*Mahtab*
*Mahtab*
(در ابتدا ممنون که برای پیشرفت خودت وقت گذاشتی و چالش رو انجام دادی)

درود*-*
(درود برتو)
ژانر انتخابی: تراژدی- اجتماعی(؟)
✅(هرچند که اجتماعی ژانر نیست همون تراژدی کفایت میکنه)
ایده اصلی یا پیرنگ:

پسری که بخاطر بی‌هدف بودن زندگی صنعتی، تصمیم به خودکشی می‌گیره و در این همین راستا برای پیدا کردن یک آهنگ خاص مجبور به کمک گرفتن از یک دختر ناشناس می‌شه. این آهنگ قراره نقشی مثل مرثیه رو برای مرگ پسر اجرا بکنه.
(عا، به خودی خود این پیرنگ ایرادی نداره. تنها ایرادش اینه که ترتیب اتفاقات رو رعایت نکردی. بهتر بود اینطوری مینوشتی:
پسری که به علت بی هدف بودن زندگی از یک دختر ناشناس برای پیدا کردن آهنگ مرثیه ی خودکشی اش کمک میگیره)

>>> شروع
صحنه‌ی میز شام تک نفره پسر در حالی که تلویزیون، اخبار ورشکست شدن شرکت سازنده‌ی یکی از غذاهای مورد علاقه‌اش رو نشون میده
✅
>>> ناپایداری
ناتوانی پسر در پیدا کردن آهنگی که بتونه حس درست رو بهش القا کنه
✅
>>> گسترش
آشنا شدن با دختری که قول میده برای این کار کمکش کنه
اجبار به گوش دادن روزی حداقل ۳ ساعت آهنگ و تاثیرش بر ذهنیت و نحوه‌ی زندگی‌کردن پسر
✅
>>> تعلیق
فاش شدن به مرور دلایل دختر برای اینکه چرا جلوش رو نمیگیره و جزییات زندگیش
ایجاد احساسات عاشقانه‌ی کمرنگی در پسر برای صرفا چند روز
✅

(یکی از تعلیق های مهمی که ازش اسم نبردی دلایل پسر برای خودکشی! من برای اینکه برام مهم بشه که پسر اون اهنگ رو پیدا کنه باید برام مهم باشه که چرا میخواد خودکشی کنه!پس مهم ترین تعلیق داستان تو اینه!)
>>> نقطه‌ی اوج
فاش شدن و بالا گرفتن بیماری‌ مهلک دختر
✅
>>> گره گشایی
اوتانازی دختر با آهنگی که از همون روز اول به پسر پیشنهادش داده بود و سپردن یک کپسول زمان به پسر که باید اونو حداقل بعد از بیست سال خاک کنه
پسر تصمیم میگیره تا زمان موعد خاک کردن کپسول، زنده بمونه.
✅
>>> پایان
صحنه‌‌ای که پسر بعد از حدود سی سال داره نوشته های داخل کپسول رو برای آخرین بار قبل از خاک کردن میخونه و این بار با کمی دو دلی به خودکشی فکر می‌کنه
✅

ممنون بابت وقتی که گذاشتی و در چالش شرکت کردی♥️




هعی دیگه ببخشید اگه مسخره‌ست‌ یا اگه اشتباه نوشتم
ولی بهرحال خیلی کمک کننده بود^^
  • تشکر
واکنش‌ها[ی پسندها]: Neith
ماه تی تی
ماه تی تی
ژانر: ترسناک_تراژدی

پیرنگ: دختری که متوجه ی زوم شدن و سنگینی نگاه هایی نامریی به خودش میشه و بعد از شناخت اون نگاه ها تبدیل به دختری گوشه گیر و عجیب و غریب شد.

شروع:ماجرا از اونجا شروع میشه که دختر وقتی که توی اتاقش تنهاست متوجه ی یه نگاه خیره به سمت خودش میشه طوری که سنگینی اون نگاه دختر رو مجبور میکنه به سمتی برگرده که به جز یه دیوار سفید چیزی نیست

ناپایداری: ذهن دختر پر از تناقض میشه اینکه توی اتاقی که ظاهرا فقط خودش هست می پرسه کسی اینجاست؟ و هم اینکه به خودش میگه تو دیوونه شدی هیچکس اینجا نیست ذهنت پر از خرافه است

گسترش :دختر برای بار سوم می پرسه کسی اینجاست؟ این دفعه علاوه بر نگاه یه سایه ی مبهم جلوی خودش می بینه

تعلیق: دختر به یه راهبه سر میزنه و اون بهش میگه تو توهم زدی

نقطه ی اوج: اون سایه به درون دختر هجوم می بره و خودشو توی روحش جا میده

گره گشایی:متاسفانه خود راهبه همون روحی بوده که دخترو ازار میداد

پایان:در نهایت اون روح باعث مرگ دختر از طریق اقدام به خودکشی میشه
*Mahtab*
*Mahtab*
(در ابتدا ممنون از اینکه برای پیشرفت شخصی خودت در این چالش شرکت کردی)

ژانر: ترسناک_تراژدی

پیرنگ: دختری که متوجه ی زوم شدن و سنگینی نگاه هایی نامریی به خودش میشه و بعد از شناخت اون نگاه ها تبدیل به دختری گوشه گیر و عجیب و غریب شد.
(متاسفم اما پیرنگ کی نوشتی باز هم شبیه به خلاصه های ابتدای داستان هاست! پیرنگ درست داستان شما با توجه به نوشته هایی که در پایین نوشتی این میشه:
دختری که متوجه حضور یک روح در اتاقش میشود با تسخیر روح دختر توسط روح، دختر میمیرد.
در نوشتن پیرنگ از اضافه گویی پرهیز کنید. و به زمان حال اون رو بنویسید. پیرنگ باید رابطه ی علت و معلولی اساس داستان رو در برداشته باشه)

شروع:ماجرا از اونجا شروع میشه که دختر وقتی که توی اتاقش تنهاست متوجه ی یه نگاه خیره به سمت خودش میشه طوری که سنگینی اون نگاه دختر رو مجبور میکنه به سمتی برگرده که به جز یه دیوار سفید چیزی نیست
✅
ناپایداری: ذهن دختر پر از تناقض میشه اینکه توی اتاقی که ظاهرا فقط خودش هست می پرسه کسی اینجاست؟ و هم اینکه به خودش میگه تو دیوونه شدی هیچکس اینجا نیست ذهنت پر از خرافه است
✅
گسترش :دختر برای بار سوم می پرسه کسی اینجاست؟ این دفعه علاوه بر نگاه یه سایه ی مبهم جلوی خودش می بینه
(گسترش شامل گره هایی میشه که ما برای پر و بال دادن به داستانمون ازش استفاده میکنیم. رفتن دختر پیش راهبه خودش یک گره محسوب میشه)

تعلیق: دختر به یه راهبه سر میزنه و اون بهش میگه تو توهم زدی
( تعلیق، یعنی کششی که باعث میشه خواننده به ادامه دادن داستان ترغیب بشه. در این روایت تعلیق میتونه نشانه هایی باشه که دختر از اون روح میبینه یا حس میکنه)

نقطه ی اوج: اون سایه به درون دختر هجوم می بره و خودشو توی روحش جا میده
✅
گره گشایی:متاسفانه خود راهبه همون روحی بوده که دخترو ازار میداد
✅
پایان:در نهایت اون روح باعث مرگ دختر از طریق اقدام به خودکشی میشه
✅

یک نکته ای باید متذکر بشم. در طرح ریزی اولیه ما فقط قراره سرتیتر های موضوعات کلی که قراره راجع به اون داستان بنویسیم رو برای خودمون مشخص کنیم. بهتره در ایجاد پیرنگتون از زیاده گویی و جزئیات پرهیز کنید.

ممنون از وقتی که گذاشتید و در والش شرکت کردید♥️
ساناز
ساناز
نام: آلسان (مانند آل)

ژانر: فانتزی، تاریخی

خلاصه بر اساس چهار رکن:

داستان راجع به نوزادی‌ست که به دستور موجودی به نام آل، بعد از به قتل رسیدن مادرش پس از زا دزدیده می‌شود!

• شروع:

- پناه دادن به زنی بیگانه در روز برفی
- زایمان ناگهانی
- قتل

• ناپایداری:

- بزرگ شدن در جامعه‌ای (قبیله‌ای) به رهبری آل؛ جامعه‌ای فاقد هرگونه رفتار انسانی

• گسترش:

- تلاش برای گسترش قبیله با دزدیدن نوزادان روستاهای اطراف توسط نقش اول و مابقی نوزادان بالغ شده؛ ناکافی به نظر آمدن برای آل و از این رو دستور به ایجاد کاروان و دزدیدن از نواحی های دور

• تعلیق:

- اعتراضات مردان به دزیده شدن فرزندان و بعضا به قتل رسیدن همسرانشان، ریشه یابی مشکل توسط امپراطور با اعزام بهترین فرمانده‌ی موجود در حکومت!

- نفوذ فرمانده به کاروانی پر از نوزاد، ملاقات با نقش اصلی و در نهایت یادگیری امور انسانی توسط نقش اول و نقش‌های فرعی از طریق فرمانده

• نقطه‌ی اوج:

- اتفاق افتادن تفرقه‌ای میان افراد کاروان، پیروزی حق بر شر ولیکن مرگ بسیاری از نوزادان و افراد سفید و سیاه

• گره گشایی

- بازگرداندن فرزندان به دامان خانواده
- تصمیم گیری برای شروع زندگی توسط فرمانده و نقش اول حین بزرگ کردن نوزادی که والدینش از افراد
قبیله بودند و در تفرقه جان خود را از دست دادند

• پایان

- به قتل رسیدن نقش اول توسط آل
- به قتل رسیدن آل توسط فرمانده
- شروع زندگی جدید فرمانده با نوزاد
- پایان فصل اول (آل‌سان)
- فصل دوم (بنیتا دختِ پیتا)
*Mahtab*
*Mahtab*
(در ابتدا ممنون از اینکه برای پیشرفت خودت در این چالش شرکت کردی)

نام: آلسان (مانند آل)

ژانر: فانتزی، تاریخی
✅(شاید ترسناک ژانر مناسب تری میبود.البته بسته به نوع پردازشت ممکنه ترسناک هم نباشه)

خلاصه بر اساس چهار رکن:
(اولین اشتباهت توی عنوان این بخشه!ما خلاصه نمیخواستیم، ما یک پیرنگ یا طرح میخواستیم و همونجور که میتونی حدس بزنی کل این بخش رو اشتباه نوشتی!)

داستان راجع به نوزادی‌ست که به دستور موجودی به نام آل، بعد از به قتل رسیدن مادرش پس از زا دزدیده می‌شود!
(اون طور که من متوجه شدم پیرنگ داستانت این طور میشه:
بعد از به قتل رسیدن نوازد انسان به دست آل ها جنگی بین این دو قبله رخ میدهد که در نهایت منجر یه مرگ شخصیت اول میگردد
باید کل سیر داستانت رو از ابتدا تا انتها با روابط علت و معلولی بنویسی نه خلاصه!)

• شروع:

- پناه دادن به زنی بیگانه در روز برفی
- زایمان ناگهانی
- قتل
(ما فقط میخایم بدونیم داستانت از کدوم برش شروع میشه!همون پناه دادن به زن کفایت میکنه ،باقی مواردی که نام بردی گسترشه)
• ناپایداری:

- بزرگ شدن در جامعه‌ای (قبیله‌ای) به رهبری آل؛ جامعه‌ای فاقد هرگونه رفتار انسانی
(نه اشتباه نکن!ناپایداری اصلی داستان تو،اگر درست متوجه شده باشم، تقابل بین دو گروه انسان و جن بخاطر مرگ نوزادهاست. نه بزرگ شدن توی یه قبیله ی دیگه!)

• گسترش:

- تلاش برای گسترش قبیله با دزدیدن نوزادان روستاهای اطراف توسط نقش اول و مابقی نوزادان بالغ شده؛ ناکافی به نظر آمدن برای آل و از این رو دستور به ایجاد کاروان و دزدیدن از نواحی های دور
(ببین تک تک مواردی که توی بخشای دیگه اسم بردی، بزرگ شدن توی قبیله ی آل، جنگ و کشمکش،اینا همه جزئی از بخش گسترشت میشن!)

• تعلیق:

- اعتراضات مردان به دزیده شدن فرزندان و بعضا به قتل رسیدن همسرانشان، ریشه یابی مشکل توسط امپراطور با اعزام بهترین فرمانده‌ی موجود در حکومت!
(تعلیق یعنی چیزی که به داستان کشش بده برای دنبال شدن! بهتره در این بخش بنویسی اختلاف و کشمکش بین این دو گروه.چون این قضیه بیشتر خواننده رو تحریک میکنه که بخواد بپرسه،خوب،بعدش چی؟)

- نفوذ فرمانده به کاروانی پر از نوزاد، ملاقات با نقش اصلی و در نهایت یادگیری امور انسانی توسط نقش اول و نقش‌های فرعی از طریق فرمانده

• نقطه‌ی اوج:

- اتفاق افتادن تفرقه‌ای میان افراد کاروان، پیروزی حق بر شر ولیکن مرگ بسیاری از نوزادان و افراد سفید و سیاه
✅

• گره گشایی

- بازگرداندن فرزندان به دامان خانواده
- تصمیم گیری برای شروع زندگی توسط فرمانده و نقش اول حین بزرگ کردن نوزادی که والدینش از افراد
قبیله بودند و در تفرقه جان خود را از دست دادند
✅
• پایان

- به قتل رسیدن نقش اول توسط آل
- به قتل رسیدن آل توسط فرمانده
- شروع زندگی جدید فرمانده با نوزاد
- پایان فصل اول (آل‌سان)
- فصل دوم (بنیتا دختِ پیتا)

همونطور که توضیح دادم پایان بخشیه که تنها بعد لز گره گشایی نهایی ممکنه توی داستان بیاد. این مواردی که ذکر کردی همه بخشی از گره گشایی هستند. به جز موردی که شروع زندگی جدید فرمانده با نوزاد.
اون دو مورد اخرم کلا زیادیه!)

ممنون از اینکه مارو در این چالش همراهی کردی♥️
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ساناز
ساناز
ساناز
@*Mahtab* اوم شاید میدونستم قراره اشتباه باشه ولی دلم میخواست تمام مواردو با جزئیات بنویسم! چون به نظرم پیرنگو خود نویسنده فقط داره و بهتره با جزییات بنویسه تا موقع نوشتن به مشکل برنخوره ولی به هر حال با ۹۹ درصد حرفات موافقم عزیزم! بوس
  • تشکر
واکنش‌ها[ی پسندها]: *Mahtab*
pen lady
pen lady
ژانر: جنایی ، عاشقانه

کاراگاهی که روی یه پرونده قتل کار میکنه اما مجبور به همکاری با یه کاراگاه دیگه میشه و در نهایت اون پرونده رو حل میکنن

شروع داستان
دخترک بیکار که در خانه‌اش هست

ناپایداری
همکاری با فردی لجباز
قتل‌های پشت سر هم

گسترش
فهمیدن اینکه همکارش فردی شیاد هست و یک کاراگاه واقعی نیست

تعلیق
همکاری و پیدا کردن قاتل جنایی


گره گشایی
فهمیدن اینکه همکارش به چه دلیل خود را کاراگاه جا می زند
احساسات درونی دخترک

نقطه‌ی اوج
فاش شدن هویت قاتل
اعتراف عاشقانه‌ی دختر

پایان
حل پرونده و ازدواج دو همکار
*Mahtab*
*Mahtab*
(در ابتدا ممنون از اینکه برای پیشرفت خودت وقت گذاشتی و این چالش رو انجام دادی)
(عاه و بالاخره یکی از جنایی محبوب قلب من صحبت کرد!
ایجاد طرح و پیرنگ یک داستان جنایی-معمایی معمولا از سخت ترین نوع پیرنگ هاست. برای ایجاد این نوع پیرنگ ها ،نویسنده علاوه براینکه باید طرح اصلی داستانی که کارکترهاش دراون ایفای نقش میکنند رو بدونه، باید یک طرح و پیرنگ جدا گونه برای روابط علت و معلولی قاتل،مقتول و قتل هم داشته باشه! چیدمان این دو پیرنگ توامان با همدیگه یک مهارت و خلاقیت وافر میخواد تا علاوه بر درگیر کردن خواننده با داستان شخصیت ها اون ها رو با قتل ها هم درگیر کنه!
متنی که شما نوشتید، پیرنگ رویه ی کار یا روابط بین شخصیت های داستانه.با این حساب تنها پنجاه درصد کار تکمیل شده. برای پیرنگ صد درصدی داستان نیازه پیرنگ قتل ها رو هم داشته باشیم)

ژانر: جنایی ، عاشقانه

کاراگاهی که روی یه پرونده قتل کار میکنه اما مجبور به همکاری با یه کاراگاه دیگه میشه و در نهایت اون پرونده رو حل میکنن
(متاسفم اما این متن یک پیرنگ نیست! ما همه میدونیم که کار اگاه ها حل پرونده هاست. و اینکه دو کاراگاه باهم کار کنند هم ایجاد گره ای در داستان نمیکنه! این متن ایجاد هیچ کششی رو در مخاطب نمیکنه.
متن اصلاح شده اینطور خواهد بود:
کاراگاهی که برای حل یک پرونده ی قتل با شیادی که خودش را کاراگاه جا زده است هم مسیر میشود و درنهایت این همکاری کاراگاه عاشق شیاد و پرونده حل میشود)
شروع داستان
دخترک بیکار که در خانه‌اش هست
✅
ناپایداری
همکاری با فردی لجباز
قتل‌های پشت سر هم
(سخت بودن پیرنگ نویسی برای داستان های جنایی از این نظر اهمیت داره که پیرنگ قتل ها و پیرنگ داستان رویه باید به طور جدا گانه ای دارای تمام عناصر داستانی باشه! پس نمیتونیم وجود قتل ها رو در پیرنگ داستان رویه مد نظر قرار بدیم و باید یک ناپایداری جدا برای داستان رویه در نظر بگیریم. عاشق شدن کاراگاه میتونه این ناپایداری باشه)
گسترش
فهمیدن اینکه همکارش فردی شیاد هست و یک کاراگاه واقعی نیست
✅
تعلیق
همکاری و پیدا کردن قاتل جنایی
(همونطور که گفتم این تعلیق متعلق به داستان قتل هاست نه داستان رویه ی ما! بهتر بود برای تعلیق این داستان بنویسید: کشمکش کاراگاه واقعی برای کشف هویت شیاد بدون اینکه خود شیاد بداند)
گره گشایی
فهمیدن اینکه همکارش به چه دلیل خود را کاراگاه جا می زند
احساسات درونی دخترک
✅
نقطه‌ی اوج
فاش شدن هویت قاتل
اعتراف عاشقانه‌ی دختر
✅(بازهم نباید داستان قتل ها رو وارد ماجرای رویه ی کار بکنیم.همون مورد اول کفایت میکنه)
پایان
حل پرونده و ازدواج دو همکار
✅(ازدواج دو همکار کفایت میکنه)

ممنون از اینکه وقت گذاشتی و این چالش رو انجام دادی.
پیشنهاد میکنم علاقه مندان به جنایی-معمایی نویسی این بخش رو مطالعه کنند.
*Mahtab*
*Mahtab*
زمان شرکت در چالش همین لحظه یه پایان رسید ممنون از همه ی کسایی که در این چالش خودشون رو محک زدن و مارو همراهی کردن.♥️🔥
بالا