خوش آمدید!

با ثبت نام میتونید آثار خودتون رو به اشتراک بذارید. همین حالا ثبت نام کنید.

همین حالا ثبت نام کن!
amin141
پسندها
170

نوشته‌های نمایه آخرین فعالیت فرستادن‌ها مدال‌ها گروه ها مناطق ارسالی‌ها درباره کاربران بازدیدکننده از نمایه شما

  • باران که شدى مپرس ، اين خانه کيست
    سقف حرم و مسجد و ميخانه يکيست
    باران که شدى، پياله ها را نشمار
    جام و قدح و کاسه و پيمانه يکيست
    باران ! تو که از پيش خدا مى آیی
    توضيح بده عاقل و فرزانه يکيست...
    با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى
    حمد و فلق و نعره ى مستانه يکيست
    بدترین قسمت زندگی همه آدمها
    دیر رسیدن است
    وقتی که به چیزی که دلت می خواهد
    می رسی میبینی آنقدر دیرشده
    که باید بنشینی و فقط ازدور نگاهش کنی
    با تمام وجود به بودنش نیاز داری
    اما نمیتوانی حتی به داشتنش هم فکر کنی

    اشتباهات زندگی همه ما
    بزرگ و کوچک است
    اما گاهی اشتباهاتی وجود دارند که
    به قیمت از دست دادن عمر و زمان و زندگی
    تمام میشوند و ویرانمان میکند
    و خرابه هایی از ما میماند به نام حسرت
    می‌گفت آدم‌ها گنجشک‌های حیاط پشتی‌ خانه‌تان نیستند که برایشان دانه بپاشی، به هر روز آمدنت عادتشان بدهی‌،
    گاه و بیگاه روی پله‌ها بنشینی برایشان درد دل کنی‌ یا چشم‌هایت را ببندی و در خلسه ی مالیخولیایی خودت به جیک جیکشان گوش کنی‌...
    و بعد یک‌روز حوصله‌‌ات سر برود،
    خسته از شلوغی،
    خسته از بودنشان، راهت را بکشی بروی...
    آدم‌ها مثل گنجشک‌ها نیاز به کیش کیش ندارند، می‌‌روند اما با دلی‌ شکسته...
    هیـچ هم زیبا نبودی، من تو را زیبا کشیدم

    بی جهت اغراق کردم، دلبر و رعنا کشیدم

    تو نمی دانستی اصلن "شهرزاد" ِ قصه ها چیست

    من هــزار و یک شب از مـــوهای ِ تو یلدا کشیدم

    دلخوش ِ نیلوفری در گوشه ی ِ مرداب بودی

    من تو را مهتـاب گون تا آسمان بالا کشیدم

    چشم ِ تو معمولی اما من میان ِ شعرهایم

    زورقی با پلک ِ پارو در دل ِ دریا کشیدم

    من چه بی انصاف بودم با ترازوی ِ دلم که

    تار ِ مویت را برابر با همــه دنیــا کشیدم
    رابطه داشتن با آدم ها و حفظِ این ارتباط ،
    سخت ترین کارِ دنیاست !
    وقتی آنها به تو نیاز دارند،
    تو حوصله ی هیچ کس را نداری،
    و زمانی که تو نیاز به آنها داری
    تازه می فهمی که هیچ کس را نداری !
    می فهمی چقدر تنهایی ،
    و چقدر نیاز دارے با کسی حرف بزنی ،
    و چقدر دردناک است اگر سراغشان بروے
    و حوصله ات را نداشته باشند …
    قصه این است که همه ے ما به هم محتاجیم
    اما در زمان هایی که نباید !
    و آخرش یکی از همین روزها روے شانه هایی که نداریم ،
    به اندازه ے یک عمر ،
    اشک می ریزیم و توے آغوشی که نیست ،
    می میریم
    آدم هایِ بی معرفتی هستیم !
    زود برایِ هم تکراری می شویم
    زود از هم خسته می شویم .
    انگار عاشق شدن را یادمان نداده اند
    پایِ حرف ماندن را ،
    وفاداری را ؛
    یادمان نداده اند .
    اولش برای به دست آوردنِ هم ، به هر دری می زنیم
    به هم که رسیدیم ؛
    مقایسه می کنیم ،
    دنبالِ عیب هایِ هم می گردیم ،
    و راحت از هم سیر می شویم .
    انصافا که آدم هایِ بی اراده و سر درگمی هستیم ،
    به حرف و قول هایمان هیچ اعتباری نیست .
    ما یک مشت بازنده ایم
    که انتقامِ نداشته هایمان را ؛
    از رابطه ها و آدم هایِ بی گناه می گیریم .
    اشکالی ندارد!
    بگذار تمام دنیا پشتت را خالی کنند
    بگذار هیچ کس هوایت را نداشته باشد
    بگذار بی پناه و بی پشتوانه رهایت کنند
    شانه هایت را بالا بینداز
    باخودت تکرارکن؛
    فدای سرم...
    فدای سرم اگر برایشان خوب خواستم و خوبِ مرا نمی خواستند..
    فدای سرم که دنیایشان با دنیای من فرق داشت..
    نفسی عمیق بکش
    به اهدافت خیره شو..
    خودت را گول نزن!
    تو تا همین جایش هم کسی را نداشتی
    اما توانستی..
    ادامه اش برای تو؛
    هیچ کاری ندارد..
    دیگران را بیخیال...
    باز هم روی پاهای خودت بایست..
    هرگاه باور کنی هیچ شانه ای امن تر از شانه های خودت نیست ؛
    به قله خواهی رسید
    همه چیز به خودت بستگی دارد
    خودت را باور کن!
    حال که این چنین سرد میروی یادت باشد …!!

    چیزی به جا نگذاری مبادا برگردی و اشکهایم را ببینی!

    قرار نیست بیقراری ام را بفهمی!

    قرار نیست بدانی که چند جای این نامه با اشک خیس شده …

    و چند واژه را پنهان کرده…

    قرار نیست بفهمی دوست داشتن چقدر سخت و عشق چه درد بزرگی است…

    قرار نیست که بفهمی چقدر دوستت دارم و چه اندازه این دوست داشتن پیرم کرده…

    اما اینها را برایت می نویسم برای روزی که تو دلتنگ باشی

    دلتنگ کسی که دوستش داری…!
  • در حال بارگیری…
  • در حال بارگیری…
  • در حال بارگیری…
  • در حال بارگیری…
  • در حال بارگیری…
  • در حال بارگیری…
  • در حال بارگیری…
بالا