دلم واسه وقتایی که میومدم انجمن و میدیدم کلی اعلامیه دارم و همهش از شیرین کاریای شماس تنگ شده : )
واسه شبایی که راس ساعتی که چت باکس پاک میشد با جانان اهنگ میخوندیم، اون وقتا که با دینا آیدا رو اذیت میکردیم و کلی بهش میخندیدیم.
واسه اون روزایی که پروفایلمونو ست کرده بودیم و از هم قابل تشخیص نبودیم، اون موقع که من آریو بودم و پری آترین و کلی با آیدا بحث میکرد که من فقط داداش اونم و کاری به نسبتای فامیلیمون نداره🥲😂
ولی خیلی عجیبه، مروا میشد خواهر کوچیکهی من در صورتی که من فقط قلِ آتری بودم!
اکیپ سورمهای پوشهای دیروز و رنگین کمونای امروزو که یادتون نرفته؟
واسه وقتی که سانازو خاکی صدا میزدم و بعد اون همه مدت اصلا نمیدونستم اسم اصلیش چیه ؛)
واسه روزی که ماهی با اون رنگ قرمزش تو چت باکس ابهتش رو به رخمون میکشید ولی بازم همون نهنگ کوچولوی خودم بود
اما حالا که میام انجمن دیگه نه خبری از ترکوندن اعلامیهها هست و نه شماهایی که تو چت باکس ولو باشیم و از هر دری باهم حرف بزنیم ..
شما چی؟ کامبک نزنیم مرورِ خاطرات؟
@KHAKESTAR @Aytak @DEVIL @ATRIN @جانان بانو @~مهوا~