رفتن به مطلب
انجمن نودهشتیا

f.m

مدیر اجرایی
  • ارسال ها

    75
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    2

f.m آخرین بار در روز مارچ 30 برنده شده

f.m یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

7 دنبال کننده

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

بلوک آخرین بازدید کننده ها غیر فعال شده است و به دیگر کاربران نشان داده نمی شود.

دستاوردهای f.m

Enthusiast

Enthusiast (6/14)

  • Collaborator نادر
  • One Month Later
  • Dedicated
  • First Post
  • Conversation Starter

نشان های اخیر

82

امتیاز

  1. شروع رصد : بیست سوم تیر پایان رصد : بیست و هشتم تیر
  2. اوکی ممنون سریع رصد میکنم می‌فرستم
  3. گلم پارت‌هایی رو که اضافه کردید رو میگید @Nihan
  4. سلام گل برای رمانت درخواست رصد بده 

  5. https://uupload.ir/view/s33356_zeynab227_(1)_simn.docx/ انجام شد لینک فقط سه روز وقت داره
  6. این رو هم درست کن بقیه ممنوعه ها اوکی شدن. @zeynab_d
  7. 🔞دست یک گیلاس مایع متعفن می‌داد،🔞 عارم می‌شد. این‌ طوری می‌خواست من رو موم کف دستش کنه؟! ل ۹۵۴
  8. پایان رصد هوس🔞 پارک به‌ سرت بزنه و باز هم من رو برداری و به‌ این‌جا بیاری. ۱۲۸ پارتی 🔞 داشتم و شب‌ها نمی‌اومدم. ویرایش شده در مِی 2 ۱۳۷ دوست داشتم🔞 بغلش کنم🔞 ۱۵۹
  9. پایان رصد 🔞یخ بهم بدی بهت حال می‌دم. 🔞می ۱۱ تو 🔞نگاه کـ ـثیفش موج می‌زد🔞. کم بود چشم‌هاش رو از کاسه در بیارم و بذارم کف دستش. حدس می‌ ۱۲۸ 🔞های کثیف‌تر🔞 از ۱۵۱ د🔞ست راستش رو زیر پاهام گذاشت و دست چپش حصار شونه‌هام شد و مثل پر کاه از زمین کنده شدم. همه جا 🔞 ۱۴۵ 🔞قاطی کارای کثیفم کنم🔞. اون گشنه پیر هم به نازنین گیر داده. فقط اینجوری می‌تونستیم نجات پ ۱۵۹ شو 🔞هـ ـرزه به درد نخو🔞ر! لـ ـب‌های دختر از فرط ح ۱۶۳ 🔞هـ ـرزه خودتی. من هـ ـرزه ن🔞 آوریِ مدارک و شواهدی که نشون بده این تمساح بی‌وجود لکه ننگه و از هیچ 🔞کثافت‌بازی 🔞ابایی ۱۶۰ عشوه 🔞 ۵۲۸ نگ🔞ار افتاد که دست تو دست پوریا بود. یک دستش روی شونه چپ پوریا و دست دیگه‌‌ش تو حصار انگشت🔞 ۶۲۳ خو🔞اد پارتی رقص راه 🔞 ۶۱۹ 🔞ستم اطرافم رو ببینم، ولی باز هم نگاهم به چهره پست اون مرد افتاد که من رو تو بـ ـغلش اسیر کرده بو🔞د، از کوره در رفتم و د🔞ست‌هایی رو که دور بازوم محکم شده 🔞بو ۶۴۰ 🔞پی به ذات پلید و کثیف ا🔞ین بشر نبردم؟ مطمئن بودم گندش از زیر دست اون بلند می‌شه. دست ۶۴۰ د🔞ختر عشوه‌گر قدم پیش گذ🔞اشت و ب🔞ازوی راست رادوین را سرسختانه چسبید🔞 و با لـ ـب‌های حجیم و ۷۷۸ 🔞پارتی شبانه که ن🔞 ۷۵۱ 🔞و سامان دو به دو با هم می‌رقصیدند. حضور رادوین را که غیر از دختر مغرور پیش رو کسی در معرض دیدش🔞 نب۷۸۲ 🔞چون شـ ـر-ابی مسرت‌ بخش 🔞به جانش نوش شد و بازتابش لبخند محو و جذابی که جوانه دو ک ۸۱۵ نیشخندزنان گفت: - خیلی وقته امتحان مرد بودنو رد دادی‌ دقیقاً موقعی که 🔞خرِ عشوه‌های دافت شدی و کم آور🔞دی! واسه خودت می‌گم بی‌عُرضه! ۸۹۸ اسه جمع شدن یک عده سرشناس لااُبالی! استشمام بوی گس و تند سیگار 🔞 الکل،🔞 فشردگی چهره‌‌م رو بیشتر کرد، منتها تشخیص دادن صدای ظریفی که خطابم ۹۴۰ 🔞گیلاس بخور🔞! ا ۹۴۳ 🔞مشروب نخورد🔞 ۹۴۳ لبخند🔞 پر عشوه‌ای زد🔞 و لبخندم به تمسخر باز شد. - جالبه! اولین نفری که تو اطرافیام لـ ـب به مِی و 🔞مستی 🔞نمی‌زنه. مقایسه؟! با یک مشت جانور انسان‌نما؟ که از هر زشتی و کراهت هراس ۹۴۳ nاغوا و مستی🔞 دستم رو مشت ک🔞 ۹۴۴ تی بحث آینده جدی نشده، بزرگش نکن! علاوه🔞 بر جام دست نخورده من، جام سوم رو هم برداشت و یک نفس سر کشید و با لحن احمقانه‌ای دهن باز کرد:🔞 راط می‌کنی. دیگه بسه! سرتقانه 🔞گیلاس چهارم رو هم سر کشید.🔞 لطف واسه نالایقش چرا؟! اینقدر بخوره تا به عواقبش بسوزه. دوباره چ ا🔞سیر دست‌های ظریف نه چندان قدرتمندی شد. لحن نیرنگ ‌باز و بوی زننده🔞 الکل،🔞 گوش و معده‌م رو به 🔞 ۹۴۴ 🔞سر و دختر، دست تو دست هم نزدیک🔞 می‌ش ۹۴۶ و از 🔞بازو به شونه‌م تکیه داد و انگشتش یکی از اتاق‌ها رو اشاره کرد🔞. منزجر از بوی مشمئز 🔞الکل و فاصله کم بینمون، سرم رو عقب بردم🔞. ۹۵۱ افسوس می‌خوره، غرق🔞 خواب مستیش شد.🔞 در رو به صورت نیم‌کش نگه داشتم و بیرون رو زیر نظر گرفتم. دو خدمه ۹۵۲ خون،🔞 قمار،🔞 مُسکرات و باز پای کوفتن و نغمه‌ خوانی ۹۶۲ اشته و به وسیله پدرش دست به هر عمل قبیحی می‌زد تا فردی چون آریا غرامت ‌سر🔞 مَستی‌اش 🔞را بدهد و فردی همچون رادوین، اسباب سرگرمی‌اش را بیابد. ۹۶۵ در🔞ست وقتی که دست‌های آریا رو دور کمرم.🔞.. . گوش‌هام از صدای جیغ و سوت کیپ شد و ۱۰۲۷ واستنی، سخت و مُرید خودش، با یه من عسل نمی‌شه خوردش! نگام که می‌کنه، خواه نا خواه مسخ نیروی ماورا زنانه‌‌ش می‌شم. اولین نگاهی که🔞 عشوه🔞 ۱۰۴۱ س و یه بار بس! - اسمش رو🔞 هوس نذار؛ چون شرا*ب‌زده‌م کرده!🔞 ۱۰۴۲ ‌گُنجم. با دیدنش، اون دستی که داغ خ**یا*نت رو دلم گذاشت. آریا م🔞رد هوس‌ 🔞 نبود، اما جرمش بیشتر از افسانه‌ بود. ازش به اتهام مقابله به مثل نکردن ۱۰۸۳ 🔞مـ ـستم می‌کر🔞د، درست مثل امروزی که خشکم کرد. کاش تو اون شرایط اسمم رو نمی‌گف ۱۱۲۱ مرز 🔞فساد و فحشا داشت، آ🔞غاز شد. آن روزها پی به نیت ماهان برده بود و اکنون جوهر ریخته ۱۱۵۰ 🔞ت*جاوز کرده 🔞شروین و گردش ناگهانی ماشین به لاین چپ، تکان شدیدی به اتاقک م ۱۱۶۵ نگا🔞ه به کثافت‌کاری🔞 ۱۱۹۲ 🔞دختر اوشکول!🔞 ذهنم قفل کرد. خونم ۱۲۳۵ گ کرده و حاضری مرزشکنی کنی و به بهونه کوچیک شدن د🔞نیا، آغـ ـوش سرد و محکمش رو با گرمای احساست یکی کنی، 🔞که خدا همین حوالیه‌، اعجاز خیال نیست، ع ۱۲۳۸ 🔞من طلب آغوشی رو کردم که حلالم نبود🔞. شرع و دین رو زیر سؤال بردم، قافیه چندین ساله‌‌م۱۲۳۹ ج🔞سم باران را در آغوش کشیده و یا علی‌ گویان🔞 پا به ماشین گذاشته و پرواز کرده بود. آنقدر خون فوران کرده بود که می‌ترسید از دریای خونش غرق شود. هر یک ‌ثانیه ۱۲۴۱ ود. اگر به گوشش می‌رسید دشمن خونی تا جایی پیش رفته🔞 که او را به آغوش برده واکنشش چه خواهد بود🔞؟ امشب دل جور دیگری تنگ می‌شد، منقبض ولی منبسط نمی‌شد، رها نمی‌کرد، حس را منطق و منطق را حس نشان می‌ ۱۲۵۴ 🔞اون حروم‌زاده 🔞قاتل باران شده بود، نه می‌دونیم دلیلش چیه و نه تونستیم ردشو بزنیم. و۱۳۷۹ 🔞مستی و راستی! او م**س.ت بود🔞 از باده عشق و طرد از سرزمین عشاق و خطوط را ۱۴۵۶ عاشق که بش🔞ی م**س.ت🔞 بوی نم ب۱۴۶۹ دیدن🔞 تو منو م**س.ت بارون کرد،🔞 وجود تو هوای ابری دلمو با بارش کنار زد و رنگین‌کمانش الآ ۱۴۷۰ ارا به او نمی‌گفت. صدای اذان مسجد خیابان بالایی بهانه‌ای شد🔞 تا از آغوش آریا جدا شود 🔞و راهش را به سرویس بهداشتی کج کند. ۱۵۴۶ پارتی 🔞داشته و از صدقه سر پدر مایه‌دارشه. من مسئول پاسخ به قضاوت‌های کلیشه‌ای ۱۵۸۲ گفتی🔞 پارتی باز🔞 ۱۵۸۳ ینم چشم‌های نگران آریا رو به چشم‌های بسته دختر جوونی که لباس کارمندها تنش بود 🔞و تو آغوش همسرم افتاده بود🔞. تنم مثل نگاهم یخ شد و دستم که از د ۱۶۵۸ موزیک 🔞یه ماچ! 🔞غیر از این باشه قرارداد ننگینت رو بذار در کوزه حسرت خانم! ۱۶۷۵ د🔞ستش که در دست مرد جوان گم شده بود🔞، کشیده شد. همان مرد مو بوری که در ون دیده بود. تاز ۱۸۱۲ گ🔞رم کردن آغوشش را نداشت. آغوشش دست‌های مردانه می‌خواست، بوی تلخ مردانه، صدای بم و نگاه شیفته او را می‌خواست🔞، نه آغوش زمستانه بازداشتگاهش را... هر بار که یاد ۱۸۳۳ 🔞قاتل اون حروم‌زاد🔞 ۱۸۴۱ و 🔞پشت آن بوسه‌ای زد.🔞 ۲۰۱۶
  10. سلام گلم یک رمان دست بنده هشت یک چند روزی رو صبر کن تا رمان رو تحویل بدم بعد میام سراغ رمان شما
  11. باش چشم حتما تمام سعی میکنم متاسفانه اینبار به این اتفاقات برخورد کردم نتونستم مگر نه من همیشه زودتر از زمان تاریخ تحویل دادم
×
×
  • ایجاد مورد جدید...