کاربر صفر کیلومتر
- موضوع نویسنده
- #1
- نام رمان
- روشنایی بعد از تاریکی
- نام نویسنده
- مائده(لبخند خورشید)
- ژانر اصلی
- عاشقانه
- ژانر های مکمل
- عاشقانه،ازدواج اجباری
- ناظر
خلاصه: هیچ وقت فکر نمیکردم آخرین نگاه انقدر تلخ باشه، مثل زهر باشه؛هیچ وقت فکر نمیکردم آخرین لبخند انقدر تلخ باشه پر از درد باشه؛ هیچ وقت فکر نمیکردم آخرین خداحافطی انقدر درد داشته باشه، غم داشته باشه و... هیچ وقت فکر نمیکردم دنیام اینجوری تیره و تار بشه... .
مقدمه:
عشق فقط یک کلمهست؛ ولی هربار که تکرارش کنی انگار تازه متوجه میشی که پر از حرف و راز و ابهامهاماته همیشه توی رویاهات یک عشق افسانهای رو تصور میکنی به خیال اینکه بهش برسی و یک روزی خوشبخت ترین عالم بشی اما وقتی از خیال و تصورات شیرینت دور میشی و خودت رو با زندگی واقعی وقف میدی تازه میفهمی که همه چیز به این سادگی ها هم نیست این فقط تو بودی که فکر میکردی همه چیز کلمهی عشق مثل خودشه همینقدر ساده که به زبون میاری اما درواقع پشت این کلمه پر از درد ها، دلدادگی ها،نرسیدن ها، جدایی ها، اشک ریختن ها، خودزنی ها،از خود گذشتگی ها و خیلی چیز های تلخ و شیرین دیگه پنهونه... .
مقدمه:
عشق فقط یک کلمهست؛ ولی هربار که تکرارش کنی انگار تازه متوجه میشی که پر از حرف و راز و ابهامهاماته همیشه توی رویاهات یک عشق افسانهای رو تصور میکنی به خیال اینکه بهش برسی و یک روزی خوشبخت ترین عالم بشی اما وقتی از خیال و تصورات شیرینت دور میشی و خودت رو با زندگی واقعی وقف میدی تازه میفهمی که همه چیز به این سادگی ها هم نیست این فقط تو بودی که فکر میکردی همه چیز کلمهی عشق مثل خودشه همینقدر ساده که به زبون میاری اما درواقع پشت این کلمه پر از درد ها، دلدادگی ها،نرسیدن ها، جدایی ها، اشک ریختن ها، خودزنی ها،از خود گذشتگی ها و خیلی چیز های تلخ و شیرین دیگه پنهونه... .