- موضوع نویسنده
- #1

۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب و آموزش نویسندگی کتاب برای مبتدیها
این مقاله از یک نویسنده موفق خارجی به نام «جِف گویینز» است که در آن درباره این که چگونه نویسندگی را شروع کنیم و اصول نوشتن کتاب، موارد مهم و جذابی را به علاقهمندان به نویسندگی ارائه کرده است. که در آن ۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب را بیان می کند.
سرفصلهای اصلی مقاله ۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب عبارتند از:
سرفصلهای اصلی مقاله ۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب عبارتند از:
- ۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب
- چگونه نویسندگی را شروع کنیم؟
- اصول نوشتن کتاب
- دلیل این که اکثر افراد کتابهای خود را تمام نمیکنند
- ۱۰ نکته دیگر از اصول نوشتن کتاب
۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب
به عنوان نویسنده پنج کتاب پرفروش، میتوانم بدون تردید به شما بگویم که سختترین بخش از کار یک نویسنده، نشستن برای انجام این کار است، به رغم آنچه که شما فکر میکنید کتابها خودشان را نمینویسند! شما باید تمام چیزی که هستید را در ایجاد یک بخش مهم از کار سرمایهگذاری کنید.
من سالها رویای یک نویسنده حرفهای بودن را داشتم. من اعتقاد داشتم که چیزهای مهمی برای گفتن دارم که جهان نیاز به شنیدن دارد اما هنگامی که من به آنچه که واقعا برای تبدیل شدن به یک نویسنده تصور میشود نگاه میکنم، متوجه میشوم که روند پیشرفت چقدر متفاوت از انتظارات من بود.
شروع فقط نشستن برای نوشتن یک کتاب نیست. این کار چندان ساده نیست. شما یک جمله را بنویسید، سپس یک پاراگراف، بعد شاید اگر خوششانس باشید، یک فصل کامل. نوشتن به نحو مناسبی در بخشهای کوچک اتفاق میافتد و شروع میشود.
راهکار شما پیچیده نیست. در یک زمان یک گام برمیدارید و سپس گامهای دیگر را. هنگامی که به کتابهایی که نوشتهام نگاه میکنم، میتوانم بفهمم همانطور که من قبلا تصور میکردم، روشی که این کتابها نوشته شدهاند، روش مسحورکنندهای نیست.
من سالها رویای یک نویسنده حرفهای بودن را داشتم. من اعتقاد داشتم که چیزهای مهمی برای گفتن دارم که جهان نیاز به شنیدن دارد اما هنگامی که من به آنچه که واقعا برای تبدیل شدن به یک نویسنده تصور میشود نگاه میکنم، متوجه میشوم که روند پیشرفت چقدر متفاوت از انتظارات من بود.
شروع فقط نشستن برای نوشتن یک کتاب نیست. این کار چندان ساده نیست. شما یک جمله را بنویسید، سپس یک پاراگراف، بعد شاید اگر خوششانس باشید، یک فصل کامل. نوشتن به نحو مناسبی در بخشهای کوچک اتفاق میافتد و شروع میشود.
راهکار شما پیچیده نیست. در یک زمان یک گام برمیدارید و سپس گامهای دیگر را. هنگامی که به کتابهایی که نوشتهام نگاه میکنم، میتوانم بفهمم همانطور که من قبلا تصور میکردم، روشی که این کتابها نوشته شدهاند، روش مسحورکنندهای نیست.
نوشتن آسان است. همه چیزهایی که باید انجام دهید این است که کلمات اشتباه را حذف کنید.
“مارک تواین”

چگونه نویسندگی را شروع کنیم؟
در این مقاله، ۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب و مراحل اساسی را که برای نوشتن یک کتاب نیاز دارید به شما آموزش میدهم. من به سختی کار کردهام تا این مطلب قابل هضم و فوقالعاده عملی باشد، پس میتوانید شروع به پیشرفت کنید.
اگر شما رویای نویسنده یک کتاب پرفروش مانند من را دارید و به دنبال یک طرح ساختاریافته در فرایند نوشتن هستید که راهنمایتان باشد، فرصت ویژهای را برای شما در پایان این مقاله دارم.
اما ابتدا اجازه دهید به این سوال پاسخ دهیم که برای نوشتن یک کتاب چه باید کرد؟ این کار در سه مرحله اتفاق میافتد:
شروع: شما باید شروع به نوشتن کنید. این به نظر واضح میرسد اما ممکن است گام نادیده گرفته شده در این روند باشد. برای اولینبار تصمیم بگیرید که چه چیزی میخواهید بنویسید و چطور میخواهید آن را بنویسید.
با انگیزه ماندن: هنگامی که شروع به نوشتن کنید، با شک و تردید و دستپاچگی و صدها دشمن دیگر مواجه خواهید شد. برنامهریزی برای جلوگیری از این موانع، تضمین میکند که هنگام بروز این مشکلات تسلیم نخواهید شد.
پایان دادن: هیچخوبه به کتاب نیمه تمام شما اهمیتی نمیدهد. ما میخواهیم آنچه که در واقع به اتمام رساندهاید را بخوانیم، بدین معنی که مهم نیست چه باشد، چیزی که از شما یک نویسنده میسازد توانایی شماست نه شروع یک پروژه، بلکه تکمیل آن است.
در ادامه ۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب ساده خواهد آمد که در هر یک از این سه مرحله اصلی قرار دارند، به علاوه ۱۰ راهنمایی اضافی که امیدوارم به شما کمک کنند تا کتابی را که رویای نوشتنش را دارید به اتمام برسانید.
اگر شما رویای نویسنده یک کتاب پرفروش مانند من را دارید و به دنبال یک طرح ساختاریافته در فرایند نوشتن هستید که راهنمایتان باشد، فرصت ویژهای را برای شما در پایان این مقاله دارم.
اما ابتدا اجازه دهید به این سوال پاسخ دهیم که برای نوشتن یک کتاب چه باید کرد؟ این کار در سه مرحله اتفاق میافتد:
شروع: شما باید شروع به نوشتن کنید. این به نظر واضح میرسد اما ممکن است گام نادیده گرفته شده در این روند باشد. برای اولینبار تصمیم بگیرید که چه چیزی میخواهید بنویسید و چطور میخواهید آن را بنویسید.
با انگیزه ماندن: هنگامی که شروع به نوشتن کنید، با شک و تردید و دستپاچگی و صدها دشمن دیگر مواجه خواهید شد. برنامهریزی برای جلوگیری از این موانع، تضمین میکند که هنگام بروز این مشکلات تسلیم نخواهید شد.
پایان دادن: هیچخوبه به کتاب نیمه تمام شما اهمیتی نمیدهد. ما میخواهیم آنچه که در واقع به اتمام رساندهاید را بخوانیم، بدین معنی که مهم نیست چه باشد، چیزی که از شما یک نویسنده میسازد توانایی شماست نه شروع یک پروژه، بلکه تکمیل آن است.
در ادامه ۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب ساده خواهد آمد که در هر یک از این سه مرحله اصلی قرار دارند، به علاوه ۱۰ راهنمایی اضافی که امیدوارم به شما کمک کنند تا کتابی را که رویای نوشتنش را دارید به اتمام برسانید.

اصول نوشتن کتاب
مرحله ۱: شروع به کار: همه ما باید از جایی شروع کنیم. در نوشتن یک کتاب، فاز اول شامل چهار بخش است:
- تصمیم بگیرید که کتاب در مورد چه چیزی است؟
استدلال کتاب خود را در یک جمله بنویسید، سپس آن را به یک پاراگراف و سپس به یک طرح یک صفحه ای گسترش دهید. پس از آن، یک فهرست بنویسید تا شما را در هنگام نوشتن راهنمایی کند، سپس هر فصل را به چند قسمت تقسیم کنید. به آغاز، میانه و پایان کتاب خود فکر کنید. با این کار هر چیزی پیچیدگی خود را از دست خواهد داد.
- هدف شمارش کلمه روزانه را آغاز کنید
جان گریشهام کار نوشتن خود را به عنوان وکیل و پدر جدید آغاز کرد (به عبارت دیگر او واقعا پرمشغله بود). با این وجود، هر روز صبح یک یا دو ساعت زودتر بیدار شد و روزانه یک صفحه نوشت. پس از چند سال، او یک رمان داشت. یک صفحه در روز فقط حدود ۳۰۰ کلمه است. شما نیازی به زیاد نوشتن ندارید؛ شما فقط نیاز دارید که غالب اوقات بنویسید. تنظیم یک هدف روزانه شما را به هدف میرساند. آن را کوچک و قابل اجرا کنید تا بتوانید هر روز به هدف خود برسید و شروع به حرکت کنید.
- یک زمان برای کار روزانه بر روی کتاب خود تنظیم کنید
سازگاری خلاقیت را آسانتر میکند. شما باید یک مهلت روزانه برای انجام کار خود داشته باشید (این بدین معنی است که شما نوشتن کتاب را کامل خواهید کرد). اگر خواستید، یک روز را آزاد کنید، اما برنامه را پیش از زمانش انجام دهید. هرگز اجازه ندهید مهلت تمام شود؛ به خودتان اجازه ندهید که به راحتی قلاب را رها کنید. تعیین یک مهلت روزانه و زمان نوشتن منظم، تضمین خواهد کرد که فکر نکنید که چه وقت باید بنویسید. وقتی زمان نوشتن است، زمان نوشتن است!

- همیشه در یک مکان بنویسید
مهم نیست که یک میز باشد یا یک رستوران یا میز آشپزخانه، فقط باید از جایی که شما فعالیتهای دیگر را انجام میدهید متفاوت باشد. مکان نوشتن خودتان را در یک فضای خاص ایجاد کنید. بنابراین وقتی که وارد آن میشوید، آماده کار هستید. این مکان باید تعهد شما برای پایان دادن به این کتاب را یادآوری کند. باز هم هدف اینجا این است که، فکر نمیکنم و فقط شروع به نوشتن میکنم.
مرحله ۲: انجام کار
حالا وقت آن رسیده است تا به انجام کار برسیم. در اینجا، ما قصد داریم روی سه نکته بعدی برای کمک به شما، در نوشتن کتاب تمرکز کنیم:
- تعداد کل کلمات را تنظیم کنید
با در نظر گرفتن آخرش شروع کنید! هنگامی که شروع به نوشتن کردید، به تعداد کل کلمات برای کتاب خود نیاز دارید. به افزایش تعداد کلمات تا ۱۰ هزار کلمه فکر کنید و هر فصل را به اندازه تقریبا مساوی بنویسید. در اینجا برخی از اصول راهنمای کلی آمده است:
۱۰ هزار کلمه = جزوه یا مقاله تجاری. زمان مطالعه: ۳۰ تا۶۰ دقیقه.
۲۰ هزار کلمه = کتاب الکترونیکی کوتاه یا بیانیه. زمان مطالعه: ۱ تا ۲ ساعت.
۴۰ تا ۶۰ هزار کلمه = رمان کوتاه / کتاب غیرتخیلی استاندارد (مبتنی بر واقعیتها، حوادث و افراد واقعی مانند بیوگرافی یا تاریخ). نمونه آن رمان «گتسبی بزرگ» است. زمان مطالعه: ۳ تا ۴ ساعت.
۶۰ تا ۸۰ هزار کلمه = کتاب غیرتخیلی طولانی / رمان استاندارد طولانی. بیشتر کتابهای «مالکوم گلَدوِل» متناسب با این محدوده هستند. زمان مطالعه: ۴ تا ۶ ساعت.
۸۰ تا ۱۰۰ هزار کلمه = کتاب غیرتخیلی بسیار طولانی / رمان طولانی. چهار ساعت کار در هفته در این محدوده قرار میگیرد.
بیشتر از ۱۰۰ هزار کلمه = رمان حماسی / کتابهای آموزشی / زندگینامه. زمان مطالعه: ۶ تا ۸ ساعت. بیوگرافی «استیو جابز» در این دسته قرار میگیرد.
۱۰ هزار کلمه = جزوه یا مقاله تجاری. زمان مطالعه: ۳۰ تا۶۰ دقیقه.
۲۰ هزار کلمه = کتاب الکترونیکی کوتاه یا بیانیه. زمان مطالعه: ۱ تا ۲ ساعت.
۴۰ تا ۶۰ هزار کلمه = رمان کوتاه / کتاب غیرتخیلی استاندارد (مبتنی بر واقعیتها، حوادث و افراد واقعی مانند بیوگرافی یا تاریخ). نمونه آن رمان «گتسبی بزرگ» است. زمان مطالعه: ۳ تا ۴ ساعت.
۶۰ تا ۸۰ هزار کلمه = کتاب غیرتخیلی طولانی / رمان استاندارد طولانی. بیشتر کتابهای «مالکوم گلَدوِل» متناسب با این محدوده هستند. زمان مطالعه: ۴ تا ۶ ساعت.
۸۰ تا ۱۰۰ هزار کلمه = کتاب غیرتخیلی بسیار طولانی / رمان طولانی. چهار ساعت کار در هفته در این محدوده قرار میگیرد.
بیشتر از ۱۰۰ هزار کلمه = رمان حماسی / کتابهای آموزشی / زندگینامه. زمان مطالعه: ۶ تا ۸ ساعت. بیوگرافی «استیو جابز» در این دسته قرار میگیرد.
- به مهلتهای هفتگی خود مراجعه کنید
شما به یک هدف هفتگی نیاز دارید. آن را تعداد کل کلمات قرار دهید تا همه چیز را هدفمند نگه دارید. در حالی که هنوز هم صادقانه در مورد اینکه چقدر کار برای انجام دادن باقی مانده است، پیشرفتتان را جشن بگیرید. شما نیاز به چیزی برای هدف و روشی برای اندازهگیری خودتان دارید. این تنها راهی است که من تا به حال به انجام هر کاری رسیدهام: با مهلت!

- بازخورد اولیه را دریافت کنید
هیچ چیزی بدتر از نوشتن یک کتاب و بعد مجبور شدن به بازنویسی آن نیست. زیرا شما هرگز به کسی اجازه ندادهاید که به آن نگاه کند! چند مشاور معتمد داشته باشید تا به شما در تشخیص آنچه ارزش نوشتن دارد کمک کنند، که میتوانند دوستان، سردبیران و خانواده باشند. فقط سعی کنید فردی را پیدا کنید که با دادن بازخورد صادقانه در ابتدا مطمئن شوید به مسیر درست هدایت شدهاید.
مرحله ۳: پایان دادن
چطور میفهمید چه زمانی کار کتاب انجام میشود؟ جواب کوتاه: واقعا نمیدانید. بنابراین برای اتمام راحت فرایند نوشتن کتاب، این کارها را انجام دهید:
- متعهد بودن به انجام کار
مهم نیست چه باشد، کتاب را تمام کنید! یک مهلت تنظیم کنید یا یک دوره برای خودتان داشته باشید. سپس آن را به جهان عرضه کنید؛ آن را برای ناشر ارسال کنید، در آمازون منتشر کنید، هر کاری که لازم است انجام دهید، برای ارائه آن به مردم است. فقط آن را در کشو خود قرار ندهید! بدترین چیز برای شما، یکبار ترک کردن چیزی است که نوشته شده است. این کار باعث میشود که شما بهترین کار خودتان را انجام ندهید و به شما اجازه نخواهد داد که ایدههای خود را با جهان به اشتراک بگذارید.
- پذیرفتن شکست
هنگامی که به پایان این پروژه نزدیک میشوید، میفهمید که این کار سخت خواهد بود و مطمئنا سردرگم خواهید شد یا اشتباه خواهید کرد. فقط با شکست مواجه شوید و خودتان را ببخشید. این همان چیزی است که شما را قوی خواهد کرد؛ عزم جدی برای ادامه دادن و نه استانداردهای بینظیری از تمامیت شما.
- کتاب دیگری بنویسید
بیشتر نویسندگان از اولین کتاب خود خجالت میکشند. من هم قطعا همینطور بودم اما بدون آن کتاب اول، شما هرگز درسهایی را که ممکن است در غیر اینصورت از دست دهید، یاد نمیگیرید. بنابراین، نتیجه زحمت و کارتان را در اینجا ارائه کنید، در ابتدا شکست بخورید اما دوباره تلاش کنید. این تنها راهی است که شما بهتر میشوید. شما باید تمرین کنید، بدین معنا که باید نوشتن را ادامه دهید.
هر نویسنده از جایی شروع به کار کرده است و بسیاری از آنها با به زور جا دادن نویسندگی در جاهای خالی زندگی روزمرهشان آغاز کردند. من هم همینطور شروع کردم و ممکن است که شما نیز از جایی شروع کنید. کسانی که این کار را انجام میدهند آنهایی هستند که به طور مداوم و برای مدت طولانی این کار را میکنند. شما هم میتوانید همین کار را انجام دهید.
هر نویسنده از جایی شروع به کار کرده است و بسیاری از آنها با به زور جا دادن نویسندگی در جاهای خالی زندگی روزمرهشان آغاز کردند. من هم همینطور شروع کردم و ممکن است که شما نیز از جایی شروع کنید. کسانی که این کار را انجام میدهند آنهایی هستند که به طور مداوم و برای مدت طولانی این کار را میکنند. شما هم میتوانید همین کار را انجام دهید.
دلیل این که اکثر افراد کتابهای خود را تمام نمیکنند
هر سال میلیونها کتاب ناتمام میمانند. کتابهایی که میتوانند به مردم کمک کنند و زیبایی و دانایی را در جهان به وجود بیاورند اما این کتابها هرگز بوجود نمیآیند! در یک یا چند مورد، دلیل همیشه یکسان است: نویسنده دست از کار کشیده است.
شاید شما هم با این قضیه سروکار داشتهاید. شروع به نوشتن یک کتاب کرده اما هرگز آن را تکمیل نکردید. گیر کردید و نمیدانستید که چطور کار را تمام کنید. یا نسخه خطی خود را تکمیل کردید اما نمیدانستید بعد از آن چه کاری باید انجام دهید. بدتر از آن، شما کتابی را نوشتید، اما هیچخوبه به آن توجه نکرد. هیچ خوبه آن را نخرید یا نخواند.
من قبلا در این موقعیت بودهام!
در حقیقت، اولین کتابهایی را که نوشتم اصلا این کار را نکردم؛ حتی با یک ناشر سنتی. سالها طول کشید تا این را یاد بگیرم، اما این جمله چیزی است که هیچخوبه تا به حال به من نگفته است:
شاید شما هم با این قضیه سروکار داشتهاید. شروع به نوشتن یک کتاب کرده اما هرگز آن را تکمیل نکردید. گیر کردید و نمیدانستید که چطور کار را تمام کنید. یا نسخه خطی خود را تکمیل کردید اما نمیدانستید بعد از آن چه کاری باید انجام دهید. بدتر از آن، شما کتابی را نوشتید، اما هیچخوبه به آن توجه نکرد. هیچ خوبه آن را نخرید یا نخواند.
من قبلا در این موقعیت بودهام!
در حقیقت، اولین کتابهایی را که نوشتم اصلا این کار را نکردم؛ حتی با یک ناشر سنتی. سالها طول کشید تا این را یاد بگیرم، اما این جمله چیزی است که هیچخوبه تا به حال به من نگفته است:
“قبل از اینکه بتوانید پرفروشترین کتاب را روانه بازار کنید، ابتدا باید آن را بنویسید.“
منظور من این است که بسیاری از نویسندگان مینشینند تا شاهکار خود را بنویسند، با فرض این که این همه آن چیزی است که وجود دارد. فقط بشین و بنویس! اما هنگامی که نویسندگان پرجایزه و موفق جهان را بررسی کردم، متوجه شدم که نوشتن شاهکار چیزی نیست که نویسندگان چیره دست انجام میدهند. آنها به نشستن برای نوشتن بسیار اهمیت میدهند و اجازه میدهند که کلمات جاری شوند.
همه نویسندگان بزرگ نیاز به سبکی دارند که میتوانند به آن اعتماد کنند. من و شما متفاوت نیستیم. اما دستیابی به سبک یک نویسنده که چطور پرفروشترین کتاب را پس از پرفروشترین کتاب قبلی مینویسن، همیشه ساده نیست. بنابراین مجبور شدم سبک خودم را پیدا کنم و یک چارچوب صریح «نوشتن کتاب» ایجاد کنم که کار میکند. این چیزی است که من آن را «یک روش برای پرتیراژترین کتاب بنویس» مینامم که به من کمک میکند تا به یک کتاب نوشته شده و آماده برای ارائه کردن برسم.
این بخشی است که من هرگز در هیچ یک از کلاسها نیاموختم. تولید کاری که به فروش برسد، فقط نوشتن چیزی که شما فکر میکنید خوب است، نیست. پیدا کردن ایدههای است که هم شما و هم مخاطبان را هیجان زده کند. تعمق و تفکر از آغاز تا انتهای کل فرآیند و در عین حال داشتن مسئولیتپذیری مناسب برای ادامه دادن است.
همه نویسندگان بزرگ نیاز به سبکی دارند که میتوانند به آن اعتماد کنند. من و شما متفاوت نیستیم. اما دستیابی به سبک یک نویسنده که چطور پرفروشترین کتاب را پس از پرفروشترین کتاب قبلی مینویسن، همیشه ساده نیست. بنابراین مجبور شدم سبک خودم را پیدا کنم و یک چارچوب صریح «نوشتن کتاب» ایجاد کنم که کار میکند. این چیزی است که من آن را «یک روش برای پرتیراژترین کتاب بنویس» مینامم که به من کمک میکند تا به یک کتاب نوشته شده و آماده برای ارائه کردن برسم.
این بخشی است که من هرگز در هیچ یک از کلاسها نیاموختم. تولید کاری که به فروش برسد، فقط نوشتن چیزی که شما فکر میکنید خوب است، نیست. پیدا کردن ایدههای است که هم شما و هم مخاطبان را هیجان زده کند. تعمق و تفکر از آغاز تا انتهای کل فرآیند و در عین حال داشتن مسئولیتپذیری مناسب برای ادامه دادن است.
به عبارت دیگر، فرایند نوشتن مهم است، خیلی مهم است. شما نه تنها باید کتاب خود را کامل کنید، بلکه باید چیزی که ارزش خرید دارد را بنویسید. اگر میخواهید شانس خود را برای اتمام کتابتان به حداکثر برسانید، به یک طرح محک زده شده نیاز دارید.
نوشتن کتاب زندگی من را تغییر داده است. به من کمک کرد تا تفکرم را توضیح بدهم، شغلم به عنوان نویسنده را پیدا کنم و فرصتی بیپایان برای تاثیرگذاری بر دنیا و ساختن زندگی برای خانوادهام فراهم کنم.
۱۰ نکته دیگر از اصول نوشتن کتاب
اگر برای کمک به انگیزه نیاز به کمک دارید، در اینجا ۱۰ راهنمایی دیگر برای کمک به شما در انجام این روند آوردهایم:
- فقط یک فصل را در یک زمان بنویسید
یک رمان بنویسید و منتشر کنید، یک فصل را در یک زمان بنویسید و با مخاطبین لیست ایمیل خود را به اشتراک بگذارید.

- یک کتاب کوتاهتر بنویسید
ایده نوشتن یک شاهکار ۵۰۰ صفحهای میتواند بیحسکننده باشد. در عوض، یک کتاب کوتاه از اشعار یا داستانها بنویسید. پروژههای بلند دلهرهآور هستند، با کوچک شروع کن!
- یک وبلاگ برای دریافت بازخورد بسازید
دریافت بازخورد در اوایل کار و غالب اوقات، به از بین رفتن دستپاچگی شما کمک میکند. از یک وبسایت برای نوشتن یک فصل از کتابتان استفاده و سپس در نهایت تمام پستها را در یک کتاب هارد کپی منتشر کنید، که کمی متفاوت از وبلاگنویسی مرسوم است، اما مفاهیم مشابه به کار برده میشوند.
- فهرست الهامبخش را ادامه دهید
برای حفظ ایدههای جدید، به فهرست نیاز دارید. به طور مداوم آن را بخوانید و از یک برنامه برای سازماندهی و پیدا کردن محتوایی که تولید کردهاید استفاده کنید. من از Evernote استفاده میکنم، اما شما از برنامه مربوط به خودتان استفاده کنید.
- بازنویسی یک مجله
مطالب مجله را در فرمت یک کتاب بسیار جلا داده شده بازنویسی کنید، اما از بعضی فتوکپیها یا اسکن صفحات مجله به عنوان تصاویر در کتاب استفاده کنید. شما حتی میتوانید نسخههای لوکس را که با نسخههای فتوکپی مجله چاپ شدهاند، به فروش برسانید.
- نوشتن مداوم
بعضی روزها، نوشتن آسان و بعضی روزها، این کار فوقالعاده سخت است. حقیقت این است: الهام تنها یک محصول جانبی از کار دشوار شماست. شما نمیتوانید منتظر الهام و القا برای نوشتن باشید.
- شکستهای مکرر را از میان بردارید
نیل فیور، نویسنده «عادت جدید» میگوید: «یکی از دلایل اصلی که ما مجددا متوقف میشویم این است که بهواسطه استرس، به ما پاداش موقتی میدهد.» اگر شما به طور مداوم در مورد کتاب ناتمامتان پریشان هستید، در نهایت مشغول نقض کردن برنامهتان خواهید بود.
در عوض، از قبل برای وقفهها برنامه و آمادگی داشته باشید؛ وقفههای دقیقهای، ساعتی، یا حتی چند روزه.
در عوض، از قبل برای وقفهها برنامه و آمادگی داشته باشید؛ وقفههای دقیقهای، ساعتی، یا حتی چند روزه.
- حواسپرتی را از میان بردارید
ابزارهایی مانند Bear یا Scrivener را امتحان کنید تا بتوانید در یک محیط کاملا عاری از حواسپرتی بنویسید. به این ترتیب، ایمیل، فیسبوک و توییتر حواس شما را پرت نخواهد کرد.
- جایی که دیگران مشغول نوشتن (یا کارکردن) هستند بنویسید
اگر با ثابت قدم بودن در نوشتن مشکل دارید، در جایی بنویسید که دیگران هم کار میکنند. یک کافیشاپ یا کتابخانه که در آن عملا مردم مشغول کار هستند (نه کار اجتماعی) میتواند به شما کمک کند. اگر در جایی هستید که دیگران مشغول انجام کارها هستند، شما چارهای جز پیوستن به آنها ندارید.

- به هنگام نوشتن ویرایش نکنید
در عوض، ابتدا بدون قضاوت بنویسید، سپس به عقب برگردید و بعدا ویرایش کنید. در این صورت با جریان بهتری به نوشتن ادامه خواهید داد و با انتقاد مداوم از کار خود، متوقف نخواهید شد و هنگامی که زمان آن برسد؛ نوشته بیشتری برای ویرایش کردن خواهید داشت.
البته شاید بد نباشد در اولین قدم برای درک آن که آیا میتوانید به رویای نویسنده شدن دست پیدا کنید یا خیر؟ در حضور یک نویسنده معتبر یک تست استعداد نویسندگی بدهید. به هر حال اگر در تست استعداد نویسندگی مورد قبول واقع شوید، ایده برای نوشتن کتاب بسیار زیاد است. کافی است یکی از آنها را انتخاب کرده و شروع به نوشتن کنید.
در این مقاله بریا شما ۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب را بیان نمودیم تا بتوانید با تمرین مناسب یک نویسنده خوبی شوید.
البته شاید بد نباشد در اولین قدم برای درک آن که آیا میتوانید به رویای نویسنده شدن دست پیدا کنید یا خیر؟ در حضور یک نویسنده معتبر یک تست استعداد نویسندگی بدهید. به هر حال اگر در تست استعداد نویسندگی مورد قبول واقع شوید، ایده برای نوشتن کتاب بسیار زیاد است. کافی است یکی از آنها را انتخاب کرده و شروع به نوشتن کنید.
در این مقاله بریا شما ۱۰ گام ساده برای نوشتن یک کتاب را بیان نمودیم تا بتوانید با تمرین مناسب یک نویسنده خوبی شوید.