AIDA ارسال شده در مِی 29 اشتراک گذاری ارسال شده در مِی 29 (ویرایش شده) نام دلنوشته : خسته از زندگی نام نویسنده : AIDA ژانر دلنوشته : غمگین ، احساسی مقدمه : شاید به نظر زیبا بیاید اما فقدر به نظر می آید. پارتـ1 روز ها یک نواخت میگذرند، خورشید و ماه میآیند و میروند و این زندگیست که سخت تر از همیشه میگذرد، ترسیدهام از این همه بیرحمی زندگی بیرحم است مردمانش بیرحم تر از آن. اشک هایم میآیند و میروند تمامی ندارند، خسته شدهام از این زندگی. دلم خوابی عمیق میخواهد خوابی که هیچگاه پایان نیابد، یک خواب ابدی. ویرایش شده در ژوئن 25 توسط AIDA 5 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در مِی 29 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در مِی 29 (ویرایش شده) پارتـ2 تنهایی آن قدر که میگویند هم بد نیست، خیلی وقت ها تنهایی بهتر از بودن با آدم های سمی زندگی ام است. وقتی برای زمانی تنها باشید تنهایی شمارا درون خود میکشد درست مثل من که درون تنهایی غرق شده ام. تنهایی آرامش خاصی دارد همانطور که سکوت آرامش خاص خود را دارد اما گاهی وقت ها دوست ندارم تنها باشم قلب من میخواهد شخصی بیاید و او را در آغوش بگیرد درست مثل خیلی ها. از همه چیز که بگذریم این زندگی برای من تنهایی را معنی کرده است. ویرایش شده در ژوئن 2 توسط AIDA 4 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در مِی 30 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در مِی 30 (ویرایش شده) پارتـ3 اصل در این زندگی نرسیدن است گر برسید عجیب است. در کودکی با خود فکر میکردم که هرچه زودتر باید بزرگ شوم، اما حال دلم آن روز های کودکی را میخواهد ، روز هایی که تنها غم من باختن در بازی ها بود. زندگی تلخ تر از هر قهوه ایست، خسته ام از این همه تلخی و دل مردگی. ویرایش شده در ژوئن 2 توسط AIDA 6 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در مِی 31 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در مِی 31 (ویرایش شده) پارتـ4 میگویند زندگی را باید زندگی کرد اما این سخن فقدر درحد سخن است، من کجا و زندگی کجا. زندگی درست مثل یک سراب است به نظر نزدیک میآید اما خیلی دور تر از آن چیزیست که فکرش را میکنید. ویرایش شده در ژوئن 25 توسط AIDA 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در مِی 31 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در مِی 31 (ویرایش شده) پارتـ5 غرق در دریای زندگی به دنبال نور فانوس خود میگردم، در میان انسان های این عالم به دنبال همدم خود میگردم، درون تاریکی شب در جستجوی ماه خود هستم. من یک گمشدهام. ویرایش شده در ژوئن 2 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در مِی 31 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در مِی 31 (ویرایش شده) پارتـ6 چرا پایان نمییابد، تمام درد و رنج ها، اشک های نیمه شب، بغض های روی هم انباشته شده، استرس ها و اضطراب ها، حسرت ها و تمام این زندگی پر فراز و نشیب. واقعا چرا؟ ادامه دادن به چه امید؟ برای چه کسی؟ ویرایش شده در ژوئن 2 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در مِی 31 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در مِی 31 (ویرایش شده) پارتـ7 من یک مردهی متحرکم، روح من مدت زیادیست که مرده است و دیگر نیست، تنها بدن بی جان من است که به این زندگی مینگرد. کاش روزی برسد که روح مردهی من بازگردد به دیار زندگی. ویرایش شده در ژوئن 25 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 1 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 1 (ویرایش شده) پارتـ8 هرکدام از اشک هایم قصهاند، قصهای از زندگی. برای من هر شب بارانی و پاییز است، بارانی از قصه های زندگی، در این باران تنها ایستاده و خیرهام به قصهای از زندگی. اگر اشک هایم را دنبال کنید به سیل عظیمی میرسید که در اعماق آن غرق شدهام. ویرایش شده در ژوئن 2 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 1 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 1 (ویرایش شده) پارتـ9 شرمسارم از خالی کردن کوهی از غم هایم بر سر عزیزانم. مرا ببخشید برای تمام تندی هایم و تمام زمان هایی که ناخواسته کاری کردم که آزرده خاطر شدید، من فقط خسته ام، خسته از زندگی. ویرایش شده در ژوئن 2 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 1 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 1 (ویرایش شده) پارتـ10 در کوچه های سوت و کور قلبم ندایی وجود دارد، که میخواهد طعم خوشبختی را بچشد، محبت دیگران را به خود ببیند، لذت مهم بودن و توجه را احساس کند. در آسمان شب تارم هنوز هم یک ستاره وجود دارد، که امیدی به زندگی دارد. ویرایش شده در ژوئن 25 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 1 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 1 (ویرایش شده) پارتـ11 میخواهم مغز من بر قلبم حاکم شود، احساساتی بودن را نمیخواهم. بیزارم از ساده شمرده شدن، از سوءاستفاده دیگران برای رسیدن به خواسته هایشان ، از زمانی که برای آدمی پست دلسوزاندم. آدم هایی با دو چهرهی متفاوت باعث شدند از خوب بودن و سادگیام متنفر باشم، بخواهم سرد و بیروح باشم. ویرایش شده در ژوئن 25 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 25 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 25 (ویرایش شده) پارتـ12 پشیمانی زخمی است، که در هر زمان تازه است و کوچک ترین نسیمی او را به درد میآورد. از او باید آموخت تا دوبار سراغ یک در نرفت. ویرایش شده در ژوئن 25 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 25 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 25 (ویرایش شده) پارتـ13 این صدا را میشنوی؟ صدای گذشته است، که تقلا میکند تا از آن اتاق نجاتش دهی، اما هیچ راهی برای نجات او وجود ندارد. تنها باید او را رها کنی، تا به زندگی ادامه دهی. من سالهاست که پشت آن در نشستهام و به درد و دل های گذشتهام گوش میدهم. ویرایش شده در ژوئن 25 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 25 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 25 (ویرایش شده) پارتـ14 ما سعی کردیم قلب خیلی ها را نشکانیم اما آنها تردید نکردند، در شکاندن قلب هایمان. خدایا ! مگر برترین و مهربانترین نیستی، مگر خالق این انسان ها نیستی، مگر یکسان نیافریدیشان، پس چطور؟ نسبت به یکدیگر احساس برتری میکنند، به یکدیگر زور میگویند، یکدیگر را تحقیر میکنند و بیتردید قلب دیگری را میشکنند. ویرایش شده در ژوئن 25 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 26 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 26 پارتـ15 خدایا گفتی درستکار باشیم، گفتیم باشد و درستکار شدیم. اما چرا همهی لذتها و خوشبختیها برای آنان است که درستکار نیستند، چرا فقط در داستانها پایانها خوش هستند؟. 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 27 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 27 پارتـ16 زندگی همیشه با سختی همراه است و انسان زمانی طعم شیرین آرامش را میچشد که تلاش کند. خسته تر از آنم که برای این زندگی تلاش کنم، یک خواب ابدی تنها چیزیست که میخواهم. 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 27 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 27 (ویرایش شده) پارتـ17 اگر چیزی به اسم زندگی بعدی وجود داشته باشد، دوست دارم خودم انتخاب کنم که چه باشم. نمیخواهم یک انسان موفق یا یک سلبریتی باشم، میخواهم یک سنگ باشم، در کناری بنشینم و در تمام عمرم منظرهای را بنگرم. یک سنگ بودن آرامش خاصی دارد. ویرایش شده در ژوئن 27 توسط AIDA 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 27 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 27 پارتـ18 اگر شخصی را در زندگی دارید که میتوانید به آن تکیه کنید، هیچگاه از دستش ندهید. او شخصی است که آرامش را به شما هدیه میدهد، همه لازم نیست شخصی به شما آرامش دهد، گاهی خودتان آرامش خودتان هستید. من تنهایی هایم آرامش خود بودم، اما دیگران خودم را از خودم گرفتند. 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 27 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 27 پارتـ19 دورون من کوهی بزرگ از غم و اندوه ها وجود دارد، که بر روی هم تلنبار شدند. دیگر در حال ریزش است، این کوه غم. شاید پایان نزدیک باشد، امیدوارم نزدیک باشد، زیرا سالهاست منتظر این پایانم. 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 27 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 27 پارتـ20 خداوند زن و مرد را یکسان آفرید، اما مردان خود را برتر ز زنان دانستند. زندگی بر زنان دشواری بیشتری نسبت به مردان دارد، زورگویی بر زنان بسیار است و این چنین است که دگر بیزارند ز خود و خدای خود. 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 27 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 27 پارتـ21 همه چیز قرار بود یکسان باشد، اما اینطور نشد. افرادی بودند و هستند که زور میگویند و بیشتر از حقشان میخواهند. عدالت که قرار بود این افراد را مجازات کند، بیگناهان را مجازات کرد. عدالت زیباست، اما هیچگاه آن روی زیبایش را ندیدیم. 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در ژوئن 30 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در ژوئن 30 پارتـ22 خستهام ز دریای زندگی ز دشواری و درد هایش. ترسیدهام ز گرگ های انساننما ز روی زیبایشان و ز فریبشان. رنجیدهام ز بایدها و نبایدها ز اجبار و ز تنهایی به جنون رسیدهام ز دریای زندگی، ز گرگ ها انساننما، ز بایدها و نبایدها. کی میشود که همهی اینها پایان یابد. 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در جولای 1 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در جولای 1 (ویرایش شده) پارتـ23 دروغ گفتم، زیرا هیچگاه ظرفیت شنیدن حقیقت را نداشتید. خود نمیخواستم دروغ بگویم یا دروغگو باشم، اما شما با رفتارتان دروغ طلبیدید، خواستید دروغ بشنوید تا حقیقت. من دروغگوی خوبی هستم. ویرایش شده در جولای 1 توسط AIDA 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در جولای 1 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در جولای 1 پارتـ24 واقعا دلم نمیخواهد زندگی کنم، خسته تر از آنم که بگویم، که بدانی. کاش هیچگاه پا به این دنیا نمیگذاشتم، نمیدیدم و احساس نمیکردم. 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
AIDA ارسال شده در جولای 3 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در جولای 3 پارتـ25 گاهی وقت ها نیازی به هیچ کاری نیست، فقدر نیاز به کمی صبر کردن و صبور بودن است. شاید برایتان جالب باشد، موضوعاتی وجود دارند که فقدر با گذر زمان درست و حل میشوند. شاید من هم باید کمی درنگ کنم، تا این نیز بگذرد. 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
پست های پیشنهاد شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.