رفتن به مطلب
انجمن نودهشتیا

.NAFAS.

پست های پیشنهاد شده

دیالوگ نویسی:

 

دیالوگ‌نویسی همان گفت و گو شخصیت‌ها است.

بیشتر مواقع نویسنده‌ها دیالوگ‌ها را تماماً اشتباه می‌نویسن و یک ویراستار باید همه‌اش را درست کند.

🤍

مثال‌های اشتباه:

_...

-...

_ ...

:...

مثال‌های صحیح:

- ...

: ..

دقت کنید که این - را می‌گذاریم، بعدش فاصله و دیالوگ‌مان را می‌نویسیم و فقط وقتی از این : استفاده می‌‌کنیم که چند نفر در حال حرف زدن باشند و نخواهیم خواننده گیج بشود، اول اسم شخصیت رو می‌نویسم و بعد از آن : را می‌گذاریم و یک فاصله و دیالوگ‌مان را می‌نویسیم.

مثال:

آیدا: سلام.

هانیه: سلام. خوبید؟

امیر: ممنون.

حسین: ماهم خوب هستم.

🤍

ویراستاران گرامی دقت کنید بعضی از نویسندگان در حال نوشتن دیالوگ وسطِ آن یک‌دفعه ول می‌کنند و در خط بعدی ادامه می‌دهند این کار اشتباه است و تا دیدید ویرایش بزنید.

البته خود نویسندگانی که این موضوع رو می‌بینید دیگه می‌بایست فهمیده باشید که این کار اشتباه هست و از انجام اون بپرهیزید!

🤍

توجه!

بدونید اگر دیالوگ تمام شد و نویسنده برای دیالوگ بعدی خط از دو به بالا گذاشته غلطه و باید فقط یک خط پایین بروند.

🤍

نکته مهم:

حتماً باید در پایان دیالوگ و منولوگ یکی از علائم نگارشی قرار بگیرد. 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مثال‌های صحیح:

۱:

- سلام رفیق، چطوری؟

🤍

۲:

دایان: سلام داداش. خوبی؟ داشتم از این‌جا رد می‌شدم، گفتم یه سر بهت بزنم.

امیرحسین: به سلام داداش کم‌ پیدا، آفتاب از کدوم طرف غروب کرده؟

ارسلان: امیر گند زدی توی ضرب‌المثل، درستش این هست، آفتاب از کدوم طرف در اومده! سلام دایان جان خوبی؟

دایان: ممنون ارسلان جان.

(برای سه الی بیشتر که خواننده ‌گیج نشود استفاده می‌شود)

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مثال غلط:

سرم را به سمتش چرخاندم و گفتم:

- نه نه نه! مکسول قرارمون این نشد، قرار بود بارها رو جا‌به جا کنی.

- و گفتیم چه اتفاقی میوفته اگه به‌پیچونی؟

آب دهانش را قورت داد. کمی مکث کرد و گفت: 

- ولی من بالای سر بارها بودم. هوفی کشیدم و گفتم:

_ هیچ کدومتون ارضه‌ش رو ندارید. تأسف و ناامیدی درون صدایم متعجبش کرد. چشمانم را یک بار باز و بسته کردم و دوباره گفتم:

- بازم حرفم رو تکرار می‌کنم و بهتره که راستش رو بگی.

🤍

___________

🤍

توجه کنید که بعد از گفت و گفتم‌ حتماً : میگذاریم و بعد یک خط به پایین میرویم و دیالوگ را مینویسیم!

پس صحیح جمله بالا اینطوری هست.

سرم را به سمتش چرخاندم وگفتم:

- نه نه نه! مکسول قرارمون این نشد، قرار بود بارها رو جابه جا کنی نه اینکه اینجا ول به‌چرخی.

آب دهانش را قورت داد. کمی مکث کرد، و بعد با مِن‌مِن به سمتم آمد؛ اما مشخص بود دروغ می‌گوید:

- ولی من تا زمانی که هینا بیاد بالای سر بارها بودم.

هوفی کشیدم و به سمت دیگر اتاق رفتم تا چهره‌اش رو کمتر ببینم، نفس عمیقی کشیدم و گفتم:

_ هیچ کدومتون ارضه انجام هیچ کاری رو ندارید.

تأسف و ناامیدی درون صدایم متعجبش کرد. چشمانم را یک بار باز و بسته کردم و دوباره گفتم:

- باز هم حرفم رو تکرار می‌کنم و بهتره که راستش رو بگی؛ درضمن من از همه چیز خبر دارم و نمی‌تونی بهم دروغ بگی.

✓✓

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مثال غلط:

صدای رِیچل از هندزفری بلوتوثی روی گوشم، نغمه ی گوشم شد:

- بله

صدای خونسرد و آرامش، همان لحن جدی همیشگی اش هنگام مأموریت‌ها بود. ریچل

گویا

دو قطبی باشد! هنگام مأموریت جدی و خشک و سرد می‌شود، اما خارج از محدوده ی کاری، برعکس. یک بار چشمانم را باز و بسته کردم تا از این فکرها خارج ‌شوم.

- در چه حالید

- کوچه‌ی اِی، بی، سی پاکسازی شده اما قاتل یافت نشده! وضعیت تو چیه

درحالی که اسلحه به دست، دوان دوان از کوچه‌ی اِچ خارج می‌شدم، نفس نفس زنان گفتم:

- کوچه‌ی جی و اِچ پاکسازی شد

سر کوچه ایستادم و نفس عمیقی کشیدم.

__________

صدای رِیچل از هندزفری بلوتوثی روی گوشم، نغمه ی گوشم شد:

- بله؟

صدای خونسرد و آرامش، همان لحن جدی همیشگی اش هنگام مأموریت‌ها بود. ریچل 

گویا

دو قطبی باشد! هنگام مأموریت جدی و خشک و سرد می‌شود، اما خارج از محدوده ی کاری، برعکس. یک بار چشمانم را باز و بسته کردم تا از این فکرها خارج ‌شوم.

- در چه حالید؟!

- کوچه‌ی اِی، بی، سی پاکسازی شده اما قاتل یافت نشده! وضعیت تو چیه؟!

درحالی که اسلحه به دست، دوان دوان از کوچه‌ی اِچ خارج می‌شدم، نفس نفس زنان گفتم:

- کوچه‌ی جی و اِچ پاکسازی شد.

سر کوچه ایستادم و نفس عمیقی کشیدم.

✓✓

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.
×
×
  • ایجاد مورد جدید...