Nasim.M ارسال شده در 5 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) نام رمان: رعب از مرگ نویسنده: نسیمه معرفی«Nasim.M» ژانر: عاشقانه، تراژدی، جنایی خلاصه: ترس، دلهره، هراس، وحشت، مرگ! کدام را باید درک کرد؟ ترس از مرگ عزیزانت بدترین دردیست. ترس از امیدی که ممکن است به نا امیدی بدل شود. قلب و احساسی ندارند؟ همه جا را باید از خون شست. خون تو بر دستهای یخ زدهام خشک شده است. وحشت کرده است دلم در این همه غریبهگی! وحشت کرده است دلم در این همه تنهایی! رعب و ترس افتاده بر تنم، که میدانم کسی نخواهد بود که مرا همراه کند. مقدمه: چه اتفاق تلخ و بدی افتاده است اینجا! خبر مرگ آمده است. مرگ کیست؟! مرگ من است یا او؟ اگر خبر مرگ من است چه خبر خوشیست. فقط خبر مرگ عزیزانم را ندهند کافیست! چه اتفاق تلخ و هولناکی! میشکند دلم، در این همه تنهایی... چه اتفاق ناگواری! بوی خون میخورد بر مشام! خون کیست؟ خون من است یا او؟ میخورد دستهای خونین بر دیوار! تماشا میکنم قاتل مهیب را... بوی انتقام میآید. انتقام از کیست؟ انتقام از قاتل قلب و احساس دخترانهام را... لینک رمان: ویرایش شده 5 مرداد، ۱۴۰۰ توسط Nasim.M 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Atlas _sa ارسال شده در 7 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) سلام گلم اسم رمانت خوبه و کلیشه ای نیست ژانر هایی که معرفی کردی با متن مقدمه و. خلاصه هماهنگی دارند. خلاصه ات در کل بد نیست ولی در یک جاهایی بهتر است تجدید نظر کنی مثل ترس از مرگ عزیزانت بدترین دردیست غلطه باید بنویسی ترس از مرگ عزیزانت بدترین درد است . عزیزم هم تو خلاصه هم در مقدمه فعل رو اول جمله به کار بردی و آوای خوبی به نوشتت نداده . از کلمه مرگ هم در مقدمه مکرر استفاده شده که باعث دلزدگی مخاطب می شود . انتقام هم همینطور .بهتر بود به جای کلمه ی مرگ از معادلاش مثل نیستی ،نابودی ،هلاکت و غیره استفاده می کردی تا به گوش خواننده زیاد نیاد. شروع خوبی داشت رمانت و. کلیشه ای نبود. در کل محتوا خب بود. موفق باشی قلم روانی داری عزیرم با انرژی ادامه بده 💚 ویرایش شده 7 مرداد، ۱۴۰۰ توسط Atlas _sa 3 1 نقل قول #رمان 👑ᖵ🅕̉e͇t̉n͇ẻ ͇z̉i͇b̉a꯭͇🦋⟧ مطمئن باش اسم تو رو شاید دیر یاد گرفته باشم؛ ولی هیچ وقت قرار نیست فراموش کنم! ***** - آلییوش بهتره اونجور نخندی! آلییوش بهت زده، فقط نگاه کرد. مارگارت ادامه داد. - داری کار خودت رو سخت تر میکنی، باعث میشه دیگه یه قدمهم پا پس نکشم برا داشتنت. # رمان مـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜن کـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜه نمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜیـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜدانسـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜتـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Nasim.M ارسال شده در 7 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 7 مرداد، ۱۴۰۰ 1 ساعت قبل، Atlas _sa گفته است: سلام گلم اسم رمانت خوبه و کلیشه ای نیست ژانر هایی که معرفی کردی با متن مقدمه و. خلاصه هماهنگی دارند. خلاصه ات در کل بد نیست ولی در یک جاهایی بهتر است تجدید نظر کنی مثل ترس از مرگ عزیزانت بدترین دردیست غلطه باید بنویسی ترس از مرگ عزیزانت بدترین درد است . عزیزم هم تو خلاصه هم در مقدمه فعل رو اول جمله به کار بردی و آوای خوبی به نوشتت نداده . از کلمه مرگ هم در مقدمه مکرر استفاده شده که باعث دلزدگی مخاطب می شود . انتقام هم همینطور .بهتر بود به جای کلمه ی مرگ از معادلاش مثل نیستی ،نابودی ،هلاکت و غیره استفاده می کردی تا به گوش خواننده زیاد نیاد. شروع خوبی داشت رمانت و. کلیشه ای نبود. در کل محتوا خب بود. موفق باشی قلم روانی داری عزیرم با انرژی ادامه بده 💚 بابت وقتی که گذاشتی و رمانم رو خوندی ممنونم عزیزم و چشم همه رو درست میکنم خیلی خوشحالم کردی😍💚 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
کاربر منتخب .Murphy. ارسال شده در 8 مرداد، ۱۴۰۰ کاربر منتخب اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۴۰۰ سلام جانا رمانت اسم جذابی داره..رعب از مرگ! بنظرم جذاب بود همینطور کلیشه ای نبود. بین ژانرها با مقدمه و خلاصه هماهنگی خوبی بود. محتوای رمانت خوب و جالب بود. یکم این ازدواج اجباری و خوب نبودنه ارتباط خانواده با بچهشون زیاد تکرار شده؛ اما مقدمه و خلاصه این حس رو بهم داد که یه کاسهای زیر نیم کاسهاس :))! موفق باشی عزیزدلم💙 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Nasim.M ارسال شده در 8 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۴۰۰ 4 دقیقه قبل، mahdiye11 گفته است: سلام جانا رمانت اسم جذابی داره..رعب از مرگ! بنظرم جذاب بود همینطور کلیشه ای نبود. بین ژانرها با مقدمه و خلاصه هماهنگی خوبی بود. محتوای رمانت خوب و جالب بود. یکم این ازدواج اجباری و خوب نبودنه ارتباط خانواده با بچهشون زیاد تکرار شده؛ اما مقدمه و خلاصه این حس رو بهم داد که یه کاسهای زیر نیم کاسهاس :))! موفق باشی عزیزدلم💙 مرسی عزیزم بابت وقتی که گذاشتی و همچنین نظر خوبت💚 بله کمی تکراری شده ولی اگه بخوام که رفتار خانوادشو باهاش خوب کنم ایدهایی که انتخابش کردم بهم میخوره برا همین اینجوری شروعش کردم. بازم خیلی ممنون خوشحالم کردی😍🌹💚 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Hani_tavakoli ارسال شده در 15 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۴۰۰ در 7/27/2021 در 9:27 PM، Nasim.M گفته است: نام رمان: رعب از مرگ نویسنده: نسیمه معرفی«Nasim.M» ژانر: عاشقانه، تراژدی، جنایی خلاصه: ترس، دلهره، هراس، وحشت، مرگ! کدام را باید درک کرد؟ ترس از مرگ عزیزانت بدترین دردیست. ترس از امیدی که ممکن است به نا امیدی بدل شود. قلب و احساسی ندارند؟ همه جا را باید از خون شست. خون تو بر دستهای یخ زدهام خشک شده است. وحشت کرده است دلم در این همه غریبهگی! وحشت کرده است دلم در این همه تنهایی! رعب و ترس افتاده بر تنم، که میدانم کسی نخواهد بود که مرا همراه کند. مقدمه: چه اتفاق تلخ و بدی افتاده است اینجا! خبر مرگ آمده است. مرگ کیست؟! مرگ من است یا او؟ اگر خبر مرگ من است چه خبر خوشیست. فقط خبر مرگ عزیزانم را ندهند کافیست! چه اتفاق تلخ و هولناکی! میشکند دلم، در این همه تنهایی... چه اتفاق ناگواری! بوی خون میخورد بر مشام! خون کیست؟ خون من است یا او؟ میخورد دستهای خونین بر دیوار! تماشا میکنم قاتل مهیب را... بوی انتقام میآید. انتقام از کیست؟ انتقام از قاتل قلب و احساس دخترانهام را... لینک رمان: سلام عزیزم رمانت اسم جذابی داره و جذب کننده هستش و ژانر رمانت هم مرتبط به خلاصه رمانت و در رابطه با خلاصه باید بگم که خود من رو جذب کرد تا در رابطه با اون آدمی که باعث شده همچنین حسی به کاراکتر داده بشه بخونم و بیشتر بدونم و در کل قلم زیبایی داری و امیدوارم همیشه بدرخشی 💙 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Neda ارسال شده در 13 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰/۵/۵ در ۲۱:۲۷، Nasim.M گفته است: نام رمان: رعب از مرگ نویسنده: نسیمه معرفی«Nasim.M» ژانر: عاشقانه، تراژدی، جنایی خلاصه: ترس، دلهره، هراس، وحشت، مرگ! کدام را باید درک کرد؟ ترس از مرگ عزیزانت بدترین دردیست. ترس از امیدی که ممکن است به نا امیدی بدل شود. قلب و احساسی ندارند؟ همه جا را باید از خون شست. خون تو بر دستهای یخ زدهام خشک شده است. وحشت کرده است دلم در این همه غریبهگی! وحشت کرده است دلم در این همه تنهایی! رعب و ترس افتاده بر تنم، که میدانم کسی نخواهد بود که مرا همراه کند. مقدمه: چه اتفاق تلخ و بدی افتاده است اینجا! خبر مرگ آمده است. مرگ کیست؟! مرگ من است یا او؟ اگر خبر مرگ من است چه خبر خوشیست. فقط خبر مرگ عزیزانم را ندهند کافیست! چه اتفاق تلخ و هولناکی! میشکند دلم، در این همه تنهایی... چه اتفاق ناگواری! بوی خون میخورد بر مشام! خون کیست؟ خون من است یا او؟ میخورد دستهای خونین بر دیوار! تماشا میکنم قاتل مهیب را... بوی انتقام میآید. انتقام از کیست؟ انتقام از قاتل قلب و احساس دخترانهام را... لینک رمان: سلام عزیزم رمانت و خوندم. اسم رمانت جذاب بود اما یه نکته درباره خلاصه بگم کلمه ی مرگ و زیاد استفاده کردید در کل هم خلاصه هم مقدمه و موضوع داستان جالبه و کشش زیادی داره با آرزوی موفقیت روز افزون قلمت مانا 🖤 @Gh.a17 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Nasim.M ارسال شده در 13 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آذر، ۱۴۰۰ هم اکنون، Neda گفته است: سلام عزیزم رمانت و خوندم. اسم رمانت جذاب بود اما یه نکته درباره خلاصه بگم کلمه ی مرگ و زیاد استفاده کردید در کل هم خلاصه هم مقدمه و موضوع داستان جالبه و کشش زیادی داره با آرزوی موفقیت روز افزون قلمت مانا 🖤 @Gh.a17 ممنون بابت اینکه وقت گذاشتی و خوندی. بله درسته زیاد استفاده کردم برای همین میخوام یه وقت بشینم عوضش کنم. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .