همکار سایت Ghazal ارسال شده در 6 مرداد، ۱۴۰۰ همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) نام رمان: دوستت دارم💔 نام نویسنده: غزل نیک نژاد هدف از نوشتن: پر کردن وقت و به رخ کشیدن عشق واقعی:) ژانر: عاشقانه، هیجانی، اکشن، اجتمایی خلاصه: عشق را از هر طرف نگاهش کنی یک چیز را بهت میرساند؛ گاهی درد، گاهی محبت، گاهی اعتماد و گاهی زندگی! چه دردیست این عشق؟! عشقی که از سر اجبار باشد زندگی را زندان میکند اما عشق داریم تا عشق، عاشق داریم تا عاشق و معشوق داریم تا معشوق...! مقدمه: نمیدانم چه حسی است این عاشقی...! وقتی مینشینم، وقتی راه میروم، وقتی میخوابم دوستت دارم! وقتی صدایی میآید! دوستت دارم! وقتی سکوت است! دوستت دارم! دوست داشتنت اندازه ندارد! حجم نمیخواهد! وقتی تمام کشور وجودم، سرزمین حکمرانی توست....! تایپیک رمان دوستت دارم💔 ویرایش شده 19 آبان، ۱۴۰۰ توسط Ghazal 6 1 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
NAEIMEH_S ارسال شده در 6 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۴۰۰ خلاصه رو باید کمی گنگ بنویسی به نظرم که خواننده مشتاق بشه به متن رمان برسه تو خیلی توضیح دادی نکته بعد ی این که من تو متن رمانت فضا سازی خیلی کم دیدم یعنی بیشتر حالت مکامله و گفت و گو بود و نکته بعد پرداختن زیادبه جزِییات خواننده رو خسته میکنه سعی کن کم تر کلیشه ای بنویسی قلمت مانا عزیزم 7 1 نقل قول صحفه نقد ویروس عشق لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
maryam.ph ارسال شده در 1 شهریور، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) اسم رمان: خوبه خلاصه: یه کم گنگ بنویس تا خواننده مشتاق خوندن شه ز یاد تو مونولوگات خط تیره نذار مثلا: -علی -بله (این نادرسته) -علی علی: بله(این درسته). پایان جمله زیاد از علامت تعجب استفاده نکن نقطه بزار. غلط املایی: توعم❌ تواُم✔️ قلمت پرنور☺️ ویرایش شده 1 شهریور، ۱۴۰۰ توسط maryam.ph 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت Ghazal ارسال شده در 1 شهریور، ۱۴۰۰ مالک همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۴۰۰ 54 دقیقه قبل، maryam.ph گفته است: اسم رمان: خوبه خلاصه: یه کم گنگ بنویس تا خواننده مشتاق خوندن شه ز یاد تو مونولوگات خط تیره نذار مثلا: -علی -بله (این نادرسته) -علی علی: بله(این درسته). پایان جمله زیاد از علامت تعجب استفاده نکن نقطه بزار. غلط املایی: توعم❌ تواُم✔️ قلمت پرنور☺️ خیلی ممنون که وقت گذاشتی💗🙏 چشم حتما اصلاح میکنم 7 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
شوکران ارسال شده در 8 شهریور، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۴۰۰ نخوندم رمان رو اما تو اولین نگاه اسمش به نظرم اومد «دوست دارم» یه جملهی محاوره هست توی اسم باید بگی دوستت دارم( اون ت ضمیر حساب میشه، به معنای این که تو رو دوست دارم در غیر این صورت دوسْت دارم خونده میشه و جالب نیست) فایتینگ 👍 8 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت Ghazal ارسال شده در 8 شهریور، ۱۴۰۰ مالک همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 8 شهریور، ۱۴۰۰ 39 دقیقه قبل، شوکران گفته است: نخوندم رمان رو اما تو اولین نگاه اسمش به نظرم اومد «دوست دارم» یه جملهی محاوره هست توی اسم باید بگی دوستت دارم( اون ت ضمیر حساب میشه، به معنای این که تو رو دوست دارم در غیر این صورت دوسْت دارم خونده میشه و جالب نیست) فایتینگ 👍 چشم اصلاح میکنم🙏🌸💗 6 1 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
سانسورچی اوپاکاروفیل ارسال شده در 21 شهریور، ۱۴۰۰ سانسورچی اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۴۰۰ سلام ^_^ خب يه نقد كوچولو اسم رمانت زيبا و جذب كنندست ولي از نظر من اسم دوستت دارم خيلي قشنگ تره.. منت و ديالوگات زيبا بود هدفت رو خيلي دوست داشتم .. و در اخر موفق باشي ^_- 6 نقل قول وقتی سالیان سال انسانها جهان رو با بیرحمی نابود کردن ما مثل شیاطین کوچکی هستیم که برای پاکسازی جهان زاده شدیم. دلفین سیاه | زندگی یک قاتل سریالی💀 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت Ghazal ارسال شده در 21 شهریور، ۱۴۰۰ مالک همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۴۰۰ 7 دقیقه قبل، Z sadghinjad گفته است: سلام ^_^ خب يه نقد كوچولو اسم رمانت زيبا و جذب كنندست ولي از نظر من اسم دوستت دارم خيلي قشنگ تره.. منت و ديالوگات زيبا بود هدفت رو خيلي دوست داشتم .. و در اخر موفق باشي ^_- سلام گلی بلی خودمم قصد دارم اسم رو به دوستت دارم تغییر بدم😂💗 مرسی که وقت گذاشتی:) همچنین خوشحال میشم ادامه بدی و نظرت رو بگی 🤭🌜 6 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
سانسورچی اوپاکاروفیل ارسال شده در 22 شهریور، ۱۴۰۰ سانسورچی اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۴۰۰ ۱ ساعت قبل، Ghazal گفته است: سلام گلی بلی خودمم قصد دارم اسم رو به دوستت دارم تغییر بدم😂💗 مرسی که وقت گذاشتی:) همچنین خوشحال میشم ادامه بدی و نظرت رو بگی 🤭🌜 حتما ...♥️ 6 نقل قول وقتی سالیان سال انسانها جهان رو با بیرحمی نابود کردن ما مثل شیاطین کوچکی هستیم که برای پاکسازی جهان زاده شدیم. دلفین سیاه | زندگی یک قاتل سریالی💀 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
سارا رئیسی ارسال شده در 9 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مهر، ۱۴۰۰ سلام دختر گلم 😎 @Ghazalخب جونم برات بگه ک از همون پارت اول ک اسم ثنا اومد ازش متنفر شدم 😂تبریک میگم ب این تواناییت اسم رمانتو دوست داشتم و روند داستان هم تا اونجایی ک من خوندم خوب بود😁 فقط یه انتقاد کوچولو دارم اونم اینه که ته همهی جمله ها نباید علامت تعجب گذاشت. بنظرم نقطه بذاری بهتره چون اگه خواننده مثل من وسواسی باشه کلا حواسش پرت میشه😂🤦🏻♀️ درکل دوس داشتم رمانتو امیدوارم موفق باشی😍♥️ حتما بقیهاش رو هم میخونم. @.Ghazaleh. 5 1 2 نقل قول جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت💫 بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز! مانگ🌙 امید، عاشقانهای از جنس واقعیت ♥️ صفحهی نقد مانگ امید لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت Ghazal ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ مالک همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ 42 دقیقه قبل، Sarai.Rş گفته است: سلام دختر گلم 😎 @Ghazalخب جونم برات بگه ک از همون پارت اول ک اسم ثنا اومد ازش متنفر شدم 😂تبریک میگم ب این تواناییت اسم رمانتو دوست داشتم و روند داستان هم تا اونجایی ک من خوندم خوب بود😁 فقط یه انتقاد کوچولو دارم اونم اینه که ته همهی جمله ها نباید علامت تعجب گذاشت. بنظرم نقطه بذاری بهتره چون اگه خواننده مثل من وسواسی باشه کلا حواسش پرت میشه😂🤦🏻♀️ درکل دوس داشتم رمانتو امیدوارم موفق باشی😍♥️ حتما بقیهاش رو هم میخونم. @.Ghazaleh. سلام عزیزم ثنای بدبخت 🤣🤣❤️ خوشحال شدم که تونستم خوب شخصیت کثیفش رو منتقل کنم😁😂❤️ چشم چشم حتما درستش میکنم ممنون که وقت گذاشتی 💗💫 خوشحال شدم 😍😍 6 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Farinaz ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ سلام بر نفسم 😃 خب خودت میدونی طرفدار رمانتمم خیلی خیلی دوسش دارمم اومدم ی حرفی بزنم و برم =/// خب اسم رمان به رمان میاد 😐😂 خلاصه و مقدمه عالین 😐😂 پارتای رمانتم تا جایی که خوندم عالی بودن فقط خواهش میکنم کمتر زندگی این دوتا جوون خراب کن 😂😂😂 ماچ 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت Ghazal ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ مالک همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ 1 دقیقه قبل، Farinaz گفته است: سلام بر نفسم 😃 خب خودت میدونی طرفدار رمانتمم خیلی خیلی دوسش دارمم اومدم ی حرفی بزنم و برم =/// خب اسم رمان به رمان میاد 😐😂 خلاصه و مقدمه عالین 😐😂 پارتای رمانتم تا جایی که خوندم عالی بودن فقط خواهش میکنم کمتر زندگی این دوتا جوون خراب کن 😂😂😂 ماچ سلام بر عشقم:) خب ماچ پس کلت 😂❤️ چشم تلاشم را خواهم کرد که کمتر گند بزنم تو زندگیشون😂🤣🤣(تو باور نکن)🤣🤣 4 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Farinaz ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ اره اره با اومدن سوین داره زندگیشون به .... 🤕🤕 تا پایان این رمان از بس من حرص میخورم یا مردم یا پیر میشم پاارت !؟ 4 دقیقه قبل، Ghazal گفته است: سلام بر عشقم:) خب ماچ پس کلت 😂❤️ چشم تلاشم را خواهم کرد که کمتر گند بزنم تو زندگیشون😂🤣🤣(تو باور نکن)🤣🤣 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت Ghazal ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ مالک همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ هم اکنون، Farinaz گفته است: اره اره با اومدن سوین داره زندگیشون به .... 🤕🤕 تا پایان این رمان از بس من حرص میخورم یا مردم یا پیر میشم پاارت !؟ خدا نکنه 🤣🤣🤣 گل که بود به سبزه نیز آراسته ترش کردم😎(برگرفته از آیلار ) مینویسم چشم🥲🥲❤️🤣 4 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Farinaz ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۴۰۰ ایلار که خوده خودتی 😂😂😂 عافریننن 2 دقیقه قبل، Ghazal گفته است: خدا نکنه 🤣🤣🤣 گل که بود به سبزه نیز آراسته ترش کردم😎(برگرفته از آیلار ) مینویسم چشم🥲🥲❤️🤣 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ZeinabHDM ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ سلام گلی جان رر نگاه اول بیشتر از هما از مقدمه خوشم اومد و خیلی جذاب بود . پوستر رمانتم که جیگره واسه خودش . عنوز شروع به خوندن رمان نکردم ولی قطعا در لیست مطالعه ام قرار گرفته. ریشه های مخفی منتظر مطالعتونه 😅 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت Ghazal ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ مالک همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ 1 دقیقه قبل، ZeinabHDM گفته است: سلام گلی جان رر نگاه اول بیشتر از هما از مقدمه خوشم اومد و خیلی جذاب بود . پوستر رمانتم که جیگره واسه خودش . عنوز شروع به خوندن رمان نکردم ولی قطعا در لیست مطالعه ام قرار گرفته. ریشه های مخفی منتظر مطالعتونه 😅 ممنون از نظرت🌸🌸 خوشحال میشم بخونی💗 چشم حتما:) 1 1 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
کاربر منتخب Z.A.D ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ کاربر منتخب اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ سلام غزل جان @Ghazal رمانت رو تا پارت 12 خوندم و به یک سری نکات برخوردم که تا یادم نرفته برات مینویسم. نوشتن شجاع زیادی میخواد و خیلی عالیه که نویسندگی رو شروع کردی. قلمت ساده و روونه که من رمانهای این مدلی که دچار پیچیدگی نیستند رو دوست دارم. ایده اینکه این دوستها دچار مشکل مالی میشند و تصمیم میگیرند با هم خونه بگیرند ایده خوبیه و فکر میکنم موضوع اصلی و محوریت داستان رو تشکیل میده. یک سری پیشنهادت برای بهتر شدن رمانت دارم. اول از اسمش شروع میکنم. اسمش در مرتبه اول خوب و دلنشین به نظر میرسه و مشکلی نداره. اگر توی اینترنت سرچ کنی رمانی با اسم دوستت دارم وجود داره. اگر دوست داری اسم رمانت خاص باشه میتونی عوضش کنی. در مورد ژانرها هیجانی و اکشن رو تا پارت 12 اثری ازش ندیدم. معمولا تو چند پارت اول سر و کله بیشتر ژانرها پیدا میشه. اگر اکشن و هیجانی نیست بهتره ژانرها رو اصلاح کنی. مقدمهات رو هم دوست داشتم. خیلی خوبه که از اسم رمان داخل مقدمه استفاده کردی. سیر رمان تا جایی که من خوندم سیر تندی داره و فضاسازی و توضیح حوادث و وقایع خیلی کم اتفاق افتاده. مثلا خونه سودا چه شکلیه؟ آپارتمانی، ویلایی، کوچیکه، بزرگه؟ بعضی وقتها بعنوان عمارت و بعضی وقتها به عنوان خونه ازش اسم برده بردی. یک توصیف خیلی کوتاه از خونه بده. چرا سودا با خانوادهاش زندگی نمیکنه؟ توضیح هم داده نشده که با نیلوفر با هم زندگی میکنند. من توی پارت های 11 و 12 حدس زدم. (بهتره توی پارت های ول یک اشاره کوتاه بکنی به این که سودا کیه و چه کارست) توی پارتهای اول فقط به مهمونی رفتن اشاره شد و توضیح داده نشد که سودا چهکارست. خیلی ناگهانی صاحب منشی و شرکت شد. در مورد زاویه دید هم معمولا فلش بک داخل یک زاویه دید مشخص زده میشه. مثلا موقع استفاده از فلش بک زاویه دید رو عوض کرده بودی که گیج کننده است و درست نیست. مثال میزنم. سودا رفت شرکت با انگین درگیر شد. علی اومد و وقتی که سودا پرسید چطوری فهمیدی. یک فلش بک از نیلوفر داشتیم که ترتیب حوادث رو به هم میریزه. (فلش بک توی همون زاویه دید درسته) ترتیب درستش میتونه اینجوری باشه. سودا بره شرکت. نیلوفر بره پیش بچه ها و علی راه بیفته بره شرکت. (اینجا فلش بکی نیست فقط زاویه دید عوض شده). بعد سودا بره شرکت و بقیه اتفاقها رخ بده. یک نکته خیلی خوبی که رعایت کرده بودی اکثر علائم نگارشی و فاصله رو نیم فاصله ها رو به کار برده بودی که خیلی کم پیش میاد بچه ها رعایت کنند. البته از علامت تعجب کمتر استفاده کن. 😉 در کل بخوام بگم موضوع جالبی داره که میتونی خیل خوب بنویسیش. در مورد فضاها و مکانها بیشتر توضیح بده. و هم چنین فاصله زمانی و ترتیب زمانها بهتر رعایت بشه. موفق باشی عزیزم. ❤️ 2 1 نقل قول روایتی از پستی و بلندی و دامهای جوانی رمان داو اول (در حال تایپ: اجتماعی، عاشقانه) روایتی از رقابتی خونین رمان هابیل و قابیل (در حال تایپ: تراژدی، عاشقانه) روایتی از فرو ریختن حقایقی به سنگینی تل برفی داستان کوتاه برفکوچ (تکمیل شده: اجتماعی) روایتی از تنیدن در تارهای ذهن و روح داستان کوتاه تنیده در تار (تکمیل شده: روانشناسی، اجتماعی) روایتی از غوطهوری برای رهایی داستان کوتاه غوطهور (تکمیل شده: اجتماعی، روانشناسی) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت Ghazal ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ مالک همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ 5 دقیقه قبل، Z.A.D گفته است: سلام غزل جان @Ghazal رمانت رو تا پارت 12 خوندم و به یک سری نکات برخوردم که تا یادم نرفته برات مینویسم. نوشتن شجاع زیادی میخواد و خیلی عالیه که نویسندگی رو شروع کردی. قلمت ساده و روونه که من رمانهای این مدلی که دچار پیچیدگی نیستند رو دوست دارم. ایده اینکه این دوستها دچار مشکل مالی میشند و تصمیم میگیرند با هم خونه بگیرند ایده خوبیه و فکر میکنم موضوع اصلی و محوریت داستان رو تشکیل میده. یک سری پیشنهادت برای بهتر شدن رمانت دارم. اول از اسمش شروع میکنم. اسمش در مرتبه اول خوب و دلنشین به نظر میرسه و مشکلی نداره. اگر توی اینترنت سرچ کنی رمانی با اسم دوستت دارم وجود داره. اگر دوست داری اسم رمانت خاص باشه میتونی عوضش کنی. در مورد ژانرها هیجانی و اکشن رو تا پارت 12 اثری ازش ندیدم. معمولا تو چند پارت اول سر و کله بیشتر ژانرها پیدا میشه. اگر اکشن و هیجانی نیست بهتره ژانرها رو اصلاح کنی. مقدمهات رو هم دوست داشتم. خیلی خوبه که از اسم رمان داخل مقدمه استفاده کردی. سیر رمان تا جایی که من خوندم سیر تندی داره و فضاسازی و توضیح حوادث و وقایع خیلی کم اتفاق افتاده. مثلا خونه سودا چه شکلیه؟ آپارتمانی، ویلایی، کوچیکه، بزرگه؟ بعضی وقتها بعنوان عمارت و بعضی وقتها به عنوان خونه ازش اسم برده بردی. یک توصیف خیلی کوتاه از خونه بده. چرا سودا با خانوادهاش زندگی نمیکنه؟ توضیح هم داده نشده که با نیلوفر با هم زندگی میکنند. من توی پارت های 11 و 12 حدس زدم. (بهتره توی پارت های ول یک اشاره کوتاه بکنی به این که سودا کیه و چه کارست) توی پارتهای اول فقط به مهمونی رفتن اشاره شد و توضیح داده نشد که سودا چهکارست. خیلی ناگهانی صاحب منشی و شرکت شد. در مورد زاویه دید هم معمولا فلش بک داخل یک زاویه دید مشخص زده میشه. مثلا موقع استفاده از فلش بک زاویه دید رو عوض کرده بودی که گیج کننده است و درست نیست. مثال میزنم. سودا رفت شرکت با انگین درگیر شد. علی اومد و وقتی که سودا پرسید چطوری فهمیدی. یک فلش بک از نیلوفر داشتیم که ترتیب حوادث رو به هم میریزه. (فلش بک توی همون زاویه دید درسته) ترتیب درستش میتونه اینجوری باشه. سودا بره شرکت. نیلوفر بره پیش بچه ها و علی راه بیفته بره شرکت. (اینجا فلش بکی نیست فقط زاویه دید عوض شده). بعد سودا بره شرکت و بقیه اتفاقها رخ بده. یک نکته خیلی خوبی که رعایت کرده بودی اکثر علائم نگارشی و فاصله رو نیم فاصله ها رو به کار برده بودی که خیلی کم پیش میاد بچه ها رعایت کنند. البته از علامت تعجب کمتر استفاده کن. 😉 در کل بخوام بگم موضوع جالبی داره که میتونی خیل خوب بنویسیش. در مورد فضاها و مکانها بیشتر توضیح بده. و هم چنین فاصله زمانی و ترتیب زمانها بهتر رعایت بشه. موفق باشی عزیزم. ❤️ سلام گلم ممنون از وقتی که گذاشتی بله میدونم پارتهای اول رمان یک سری ایرادات داره اما رمان رو تا پارت(۲۵۸) نوشتم و این ایرادات توی پارت های جلوتر دیده نمیشن. تا حالا دو بار هم پارتهای اول رو ویرایش و بازنویسی کردم اما نتونستم همهی ایرادات رو درست کنم😕 بازم ممنون از وقتی که گذاشتی:) خوشحال میشم ادامه بدی🌸 در مورد ژانر هم (هم هیجانی هست و اکشن) فقط کافیه یه کوچولو بیای جلوتر:) 1 1 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
کاربر منتخب Z.A.D ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ کاربر منتخب اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مهر، ۱۴۰۰ 1 دقیقه قبل، Ghazal گفته است: سلام گلم ممنون از وقتی که گذاشتی بله میدونم پارتهای اول رمان یک سری ایرادات داره اما رمان رو تا پارت(۲۵۸) نوشتم و این ایرادات توی پارت های جلوتر دیده نمیشن. تا حالا دو بار هم پارتهای اول رو ویرایش و بازنویسی کردم اما نتونستم همهی ایرادات رو درست کنم😕 بازم ممنون از وقتی که گذاشتی:) خوشحال میشم ادامه بدی🌸 در مورد ژانر هم (هم هیجانی هست و اکشن) فقط کافیه یه کوچولو بیای جلوتر:) خواهش میکنم عزیزم. ادامه اش رو میخونم. 😉😊 1 نقل قول روایتی از پستی و بلندی و دامهای جوانی رمان داو اول (در حال تایپ: اجتماعی، عاشقانه) روایتی از رقابتی خونین رمان هابیل و قابیل (در حال تایپ: تراژدی، عاشقانه) روایتی از فرو ریختن حقایقی به سنگینی تل برفی داستان کوتاه برفکوچ (تکمیل شده: اجتماعی) روایتی از تنیدن در تارهای ذهن و روح داستان کوتاه تنیده در تار (تکمیل شده: روانشناسی، اجتماعی) روایتی از غوطهوری برای رهایی داستان کوتاه غوطهور (تکمیل شده: اجتماعی، روانشناسی) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
کاربر منتخب Z.A.D ارسال شده در 20 مهر، ۱۴۰۰ کاربر منتخب اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۴۰۰ سلامی دوباره @Ghazal پارت های جدید رمانت رو خوندم. نسبت به پارتهای اولیه ات خیلی بهتر شدند. مکالمات خوب جلو رفته. فقط فضاسازی رو بیشتر کن. در مورد مکانها بیشتر توضیح بده. یک جایی توص صفحه دوم اولاش فکر کنم پارت ۲۴ اینا میشه نوشتی سه روز بعد. احساس میکنم این تیکه اضافیه و باید حذفش کنی. باز هم خودت چک کن. یک سری از زاویه دیدها رو میتونی خودت حذف کنی. مثلا مکالمه بین یاماچ و علی رو که از دید یاماچ نوشتی از دید علی بنویس. به نظرم میتونی علی سودا و ثنا رو زاویه دید قرار بدی و بقیه زاویه دیدهات رو حذف کنی. توی صحنه هات حداقل یکی از سه تایی که گفتم حضور دارند. از دید اونها بنویس. مثلا بین کاملیا و ثنا از دید ثنا بنویس. بین کاملیا و سودا از دید سودا بنویس. خسته نباشی. 😉 1 1 نقل قول روایتی از پستی و بلندی و دامهای جوانی رمان داو اول (در حال تایپ: اجتماعی، عاشقانه) روایتی از رقابتی خونین رمان هابیل و قابیل (در حال تایپ: تراژدی، عاشقانه) روایتی از فرو ریختن حقایقی به سنگینی تل برفی داستان کوتاه برفکوچ (تکمیل شده: اجتماعی) روایتی از تنیدن در تارهای ذهن و روح داستان کوتاه تنیده در تار (تکمیل شده: روانشناسی، اجتماعی) روایتی از غوطهوری برای رهایی داستان کوتاه غوطهور (تکمیل شده: اجتماعی، روانشناسی) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت Ghazal ارسال شده در 20 مهر، ۱۴۰۰ مالک همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۴۰۰ 1 دقیقه قبل، Z.A.D گفته است: سلامی دوباره @Ghazal پارت های جدید رمانت رو خوندم. نسبت به پارتهای اولیه ات خیلی بهتر شدند. مکالمات خوب جلو رفته. فقط فضاسازی رو بیشتر کن. در مورد مکانها بیشتر توضیح بده. یک جایی توص صفحه دوم اولاش فکر کنم پارت ۲۴ اینا میشه نوشتی سه روز بعد. احساس میکنم این تیکه اضافیه و باید حذفش کنی. باز هم خودت چک کن. یک سری از زاویه دیدها رو میتونی خودت حذف کنی. مثلا مکالمه بین یاماچ و علی رو که از دید یاماچ نوشتی از دید علی بنویس. به نظرم میتونی علی سودا و ثنا رو زاویه دید قرار بدی و بقیه زاویه دیدهات رو حذف کنی. توی صحنه هات حداقل یکی از سه تایی که گفتم حضور دارند. از دید اونها بنویس. مثلا بین کاملیا و ثنا از دید ثنا بنویس. بین کاملیا و سودا از دید سودا بنویس. خسته نباشی. 😉 سلام عزیزم خیلی خوشحال شدم که اینو میشنوم چشم، دوباره میخچام بازنویسی کنم و حتما رفعشون میکنم❤️ 2 1 نقل قول 🖤نبضِ مرگ🖤 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
کاربر منتخب Z.A.D ارسال شده در 20 مهر، ۱۴۰۰ کاربر منتخب اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۴۰۰ 3 ساعت قبل، Ghazal گفته است: سلام عزیزم خیلی خوشحال شدم که اینو میشنوم چشم، دوباره میخچام بازنویسی کنم و حتما رفعشون میکنم❤️ خواهش میکنم. 💗 2 نقل قول روایتی از پستی و بلندی و دامهای جوانی رمان داو اول (در حال تایپ: اجتماعی، عاشقانه) روایتی از رقابتی خونین رمان هابیل و قابیل (در حال تایپ: تراژدی، عاشقانه) روایتی از فرو ریختن حقایقی به سنگینی تل برفی داستان کوتاه برفکوچ (تکمیل شده: اجتماعی) روایتی از تنیدن در تارهای ذهن و روح داستان کوتاه تنیده در تار (تکمیل شده: روانشناسی، اجتماعی) روایتی از غوطهوری برای رهایی داستان کوتاه غوطهور (تکمیل شده: اجتماعی، روانشناسی) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sogand_g ارسال شده در 22 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مهر، ۱۴۰۰ سلام غزلی♥️ رمانت حرف نداره هااااا خیبی عالی همه چی دوست داشتم ولی خدااایی خیبی پیچیده بود مخمم هنگیده خیلی خوبه ☺️♥️♥️ @Ghazal 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .