شقایق.نیکنام ارسال شده در 6 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) نام رمان: دلوان به قلم: شقایق نیکنام زمان پارت گذاری: نامشخص ژانر: عاشقانه، هیجانی، معمایی، تراژدی خلاصه: عشق ناکام و نافرجام و بچه گانه او تمام زندگی اش را به تباهی می کشد. دختری که گاهی دلش ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﯼ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍش تنگ می شود، ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟش ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺎﮐﯽ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﻪ قلبش میگیرد، چه آسان به بازی گرفته شد. گاهی آرزو می کند ای کاش دلی نبود تا تنگ شود تا خسته شود تا بشکند … تمامِ آن چیزی که دربارهی او در سرش هست، دهها کتاب میشود، اما تمام چیزی که در دلش هست، فقط دو کلمه است. هنوز او را دوست دارد و او قلبش تحت مالکیت کسی دیگر است. ارغوان قصه ای است که پایانی برایش نیست، دوری خانه و خانواده در فرسنگ ها آن طرف تر برای رسیدن به یک هدف تحمل می کند، فکر می کند زندگی را از نو ساخته ولی با یک تلنگر، یک زنگ تلفن، سرنوشت جا به جا می شود. مقدمه صبر کردن و رسیدن به آرزوهای کودکانه و دست نیافتنی بهایی سنگین دارد. این بها می تواند از دست دادن خانواده باشد، عشق باشد یا شاید هم به دست آوردن آدم هایی تازه برای کمک و هموار کردن راهت. سنگ جلوی پایت می اندازند که نمی شود و نمیتوانی، خم شو سنگ را بردار و جلوی چشم آنها بگیر و بگو من از روی این مانع میپرم برای رسیدن و خواسته هایم، آدم تسلیم شدن نیستم، به قیمت جانم تلاش می کنم و به دست می آورم. ولی ای کاش ته این تلاش نتیجه اش غم نباشد، پشیمانی نباشد. وقتی که سر بلند می کنی و به میبینی پیر و جوان ایستاده تشویقت می کنند چشمت به در نباشد که روزی کسی که انتظارش را داری تا برایت ایستاده دست بزند از راه برسد. آرزوی رسیدنش آرزوی دیگرت نباشد، ارزش دارد رسیدن به چنین آرزویی؟ آرزویت را که یک طرف دلت بگذاری میمانی بین دو راهی ماندن یا رفتن و دل کَندَن آدمی که کل وجودش روح داده به زندگی ات. ارغوان شهرآشوبه داستان دلوان که برای رسیدن به خواسته هایش غوغا به پا می کند، می گذارد و می گذرد ولی مدام به پشت سر نگاه می کند تا دلخوشی پیدا کند برای برگشتن به وطنش. چتری موهایش نشان دهنده دل گرفته و چشمای بارانی اوست که هیچ مرهمی زخم دلش را دوا نمی کند زخم سرش پیشکش. هنوز در گذشته زندگی می کند ولی به زبان می گوید گذشته رو بگذار و به فردایت فکر کن. ویرایش شده 20 شهریور، ۱۴۰۰ توسط شقایق.نیکنام 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
کاربر منتخب sogand-A ارسال شده در 18 شهریور، ۱۴۰۰ کاربر منتخب اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) سلام شقایق خانم قشنگم یه نکته ی ظریف اومدم بگم و رفع زحمت کنم 😂 خلاصت به نظرم کلیشه ای و تکراریه ، اولش با این جمله ها شروع می شد : ردختری از جنس ... توی اکثر خلاصه ها این مورد دیده میشه خوشگلم ، پیشنهاد میدم خلاصه ی رمان رو یه ویرایش بزنی و یه کوچولو بیشتر روش کار کنی💜 موفق باشی جان دل 💋💋 @شقایق.نیکنام ویرایش شده 18 شهریور، ۱۴۰۰ توسط sogand-A 3 نقل قول دلنوشته گذری به کوچه پس کوچه های ذهنم ورود به معما ها( مجموعه داستان های تغییر ناپذیر) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
شقایق.نیکنام ارسال شده در 20 شهریور، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۴۰۰ در 9/9/2021 در 9:04 PM، sogand-A گفته است: سلام شقایق خانم قشنگم یه نکته ی ظریف اومدم بگم و رفع زحمت کنم 😂 خلاصت به نظرم کلیشه ای و تکراریه ، اولش با این جمله ها شروع می شد : ردختری از جنس ... توی اکثر خلاصه ها این مورد دیده میشه خوشگلم ، پیشنهاد میدم خلاصه ی رمان رو یه ویرایش بزنی و یه کوچولو بیشتر روش کار کنی💜 موفق باشی جان دل 💋💋 @شقایق.نیکنام سلام عزیزم ممنون ازت حتما 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Kelara.m ارسال شده در 21 شهریور، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، ۱۴۰۰ چه زیبا... قدر قلم زیبایی که داری رو بدون با استعداد جان♡ 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
شقایق.نیکنام ارسال شده در 24 شهریور، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۴۰۰ در 9/12/2021 در 1:09 AM، HASTI.z گفته است: چه زیبا... قدر قلم زیبایی که داری رو بدون با استعداد جان♡ ممنون عزیزدلم 😍 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Soniya-Aslan ارسال شده در 14 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مهر، ۱۴۰۰ سلام جانا اومد برای نقد رمان زیبات خلاصه و مقدمه ی خوبی داری و مناسب همن. شروعت هم خوب بود و از جایی شروع کردی که مخاطب رو جذب میکنه سمت خودش و تصویری از آینده رو به قلم کشیدی و نشون دادی که دختره چطور رو پاهاش ایستاده. به جزییات هم توجه کاملی داشتی و همین باعث جذابیت قلمت شده. موفق و موید باشی🥰 @Ghazalehꨄ︎ @شقایق.نیکنام 2 1 نقل قول جان ها خواهم گرفت و خون ها خواهم ریخت طوری که خون های ظالمان استخر انتقامم را پر کند هراسی نداشته باش جانان من آنها را برایت قربانی خواهم کرد تا به آرامش رسی صفحه ی رمان لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
شقایق.نیکنام ارسال شده در 14 مهر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 مهر، ۱۴۰۰ 10 دقیقه قبل، nura_savagelove گفته است: سلام جانا اومد برای نقد رمان زیبات خلاصه و مقدمه ی خوبی داری و مناسب همن. شروعت هم خوب بود و از جایی شروع کردی که مخاطب رو جذب میکنه سمت خودش و تصویری از آینده رو به قلم کشیدی و نشون دادی که دختره چطور رو پاهاش ایستاده. به جزییات هم توجه کاملی داشتی و همین باعث جذابیت قلمت شده. موفق و موید باشی🥰 @Ghazalehꨄ︎ @شقایق.نیکنام سلام عزیزدلم ممنونم از نقدت ❤️ 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
F_MAHGOL ارسال شده در 16 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 16 مهر، ۱۴۰۰ سلام شقایق عزیزم^^ اومدم رمانتو نقد کنم اسم رمانت کلیشهای نبود و به راحتی جذبم کرد🌸مقدمه و خلاصه بسیار بسیار به دلم نشست! و ژانر هایی که انتخاب کرده بودی خیلی خوب به موضوع میخورد... اشکالاتی توش دیده نمیشد^^ فضا سازی، ابراز احساسات و... خیلی خوب پیش رفتی گلم🌸 موفق باشی فدات شم قلمت مانا😍💞 @شقایق.نیکنام @Ghazalehꨄ︎ 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
شقایق.نیکنام ارسال شده در 17 مهر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۴۰۰ در 10/8/2021 در 2:53 PM، ساتوری گفته است: سلام شقایق عزیزم^^ اومدم رمانتو نقد کنم اسم رمانت کلیشهای نبود و به راحتی جذبم کرد🌸مقدمه و خلاصه بسیار بسیار به دلم نشست! و ژانر هایی که انتخاب کرده بودی خیلی خوب به موضوع میخورد... اشکالاتی توش دیده نمیشد^^ فضا سازی، ابراز احساسات و... خیلی خوب پیش رفتی گلم🌸 موفق باشی فدات شم قلمت مانا😍💞 @شقایق.نیکنام @Ghazalehꨄ︎ سلام عزیزدلم وییی نقدت و قربون قربون خداروشکر خوشت اومده ممنون از نقدت ❤️ 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_Mahta_ ارسال شده در 8 بهمن، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 8 بهمن، ۱۴۰۰ سلام عزیز دلم رمان بسیار زیبایی داشتی، جزئیات رو کامل و بی نقص گفته بودی، اسم رمانتو واقعا دوست دارم شعری که اول نوشته بودی چقدر دلنشین بود فقط تنها اشکال که وجود داشت خلاصه تکراری بود که تو اکثر رمانها دیده میشه( دختری از جنس غرور و ... که نمونه مشابه اش تو رمان شما بود. قلمت زیباست و آدمو جذب میکنه در کل بسیار زیبا ❤️ موفق باشی🌷 تو تاپیک رمانم منتظرت هستم. نقل قول ثانیه های تنهایی، دنیایی بود که تنها از آن من بود. دل به دریا زده ای! پهنه سراب است نرو برف و کولاک زده! راه خراب است نرو بی همگان به سر شود💔 بی تو به سر نمی شود لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
شقایق.نیکنام ارسال شده در 9 بهمن، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۴۰۰ ۲۱ ساعت قبل، _Mahta_ گفته است: سلام عزیز دلم رمان بسیار زیبایی داشتی، جزئیات رو کامل و بی نقص گفته بودی، اسم رمانتو واقعا دوست دارم شعری که اول نوشته بودی چقدر دلنشین بود فقط تنها اشکال که وجود داشت خلاصه تکراری بود که تو اکثر رمانها دیده میشه( دختری از جنس غرور و ... که نمونه مشابه اش تو رمان شما بود. قلمت زیباست و آدمو جذب میکنه در کل بسیار زیبا ❤️ موفق باشی🌷 تو تاپیک رمانم منتظرت هستم. ممنون از نقدت عزیزدلم حتما خلاصه رو عوض میکنم تا از این کلیشه ای بودن دربیاد❤️ 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_Mahta_ ارسال شده در 9 بهمن، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۴۰۰ خواهش میکنم. فق چند پارت از رمانمو بخون مطمئنا جذبش میشی نقل قول ثانیه های تنهایی، دنیایی بود که تنها از آن من بود. دل به دریا زده ای! پهنه سراب است نرو برف و کولاک زده! راه خراب است نرو بی همگان به سر شود💔 بی تو به سر نمی شود لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .