Reyhan ارسال شده در 23 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مهر، ۱۴۰۰ اسم رمان: سقوط به خلسهی تنهایی نویسنده: ریحانه غدیری ژانر: تراژدی، اجتماعی خلاصه: در کوچه پس کوچههای شهر دخترکی با رویاها و افکار صاف و ساده میزیست. تقدیر میدانست که آن افکار او را به عروسکی تبدیل میکند که برای سرگرمی و آرامشهای لحظهای، گرگها از او استفاده میکنند؛ پس او را به خلسهی تاریک و خوفناک تنهایی انداخت، تا ایستادن را یاد بگیرد. مقدمه: قلبی ملتهب، ذهنی آشفته، لبخندی دروغین، دستانی لرزان... من کیستم؟ دخترکی که به یک باره از شادیهایش جدا شد و به خلسهی تاریکی افکنده شد. دخترکی که میخواهد خودش باشد، اما خود را گم کرده است. لینک رمان: https://forum.98ia2.ir/topic/2134-رمان-سقوط-به-خلسهی-تنهاییریحانه-غدیری-کاربر-انجمن-نودهشتیا/?do=findComment&comment=22867 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار سایت هانی بانو ارسال شده در 24 مهر، ۱۴۰۰ همکار سایت اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مهر، ۱۴۰۰ خب خب، انگار قراره صفحه نقد رو افتتاح کنم😁😂🔥 اول از اسم شروع میکنم که بنظرم کاملاً دور از کلیشهس و به دلم نشسته، و تا جایی ام که متوجه شدم با موضوع اصلی رمانت کاملا مطابقت داره✓ خلاصهت استاندارده و عمق ماجرا رو لو نداده، نکاتی مثل استفاده از نیم فاصله، فاصله بعد از علامت نگارشی و گذاشتن کلاه آ برای اول جمله رو رعایت کردی و هیچ ایرادی در خلاصت پیدا نکردم✓ مقدمهات رو هم تأیید میکنم، قلمت پخته و قوی هست و هیچ ایرادی پیدا نکردم. توصیفاتت خیلی جذب کنندهس و باعث میشه خواننده برای خوندن ادامه ی رمان انگیزهی بیشتری پیدا کنه. فوق العاده بود جانم، قلمت مانا 💛✨ 1 نقل قول تو در چشمانت چیزهایی داری… نه قهوه برای نوشیدن و نه سبزیِ گل برای بو کشیدن! در نگاهِ تو اقیانوسی میبینم برای غرق شدن… برای دیوانه شدن… برای عاشق شدن! دیــ💙ــــدهی اقیانـــــــ🌊ــوس لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Heara ارسال شده در 17 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۴۰۰ سلام به نویسنده عزیز رمان سقوط به خلسهی تنهایی نام رمانت رو دوست داشتم. به نحوی بود که کاملا با موضوع و بعد هم شروع غم انگیز رمانت ارتباط داشت و به نظر من به درستی انتخاب شده. شروعت مجذوب کننده است. از یک حادثه تلخ آغاز کردی و خواننده دوست داره پیگیر باشه و ببینه این زندگی زیبایی که این دو دختر داشتن بعد از این حادثه قراره چه بلایی سرش بیاد. تو این سه پستی که تونستم بخونم، توصیف حالاتت رو دوست داشتم. به خوبی احساس غم و اندوه رو از شخصیت اصلی دریافت کردم. فقط چندتا نکته بگم... ... اصلا تلفن مادر من دست شما چه کار میکنه... توی زبان محاوره ما کمتر از کلمه ی مادر استفاده می کنیم. بهتره به جاش بنویسی مامان. مگر دلیل موجهی داشته باشی. مثلا اونقدر ارتباطشون با هم عاطفی و شدید نبوده که رسمی صداش می زده که بعید می دونم با توجه به روایت زندگی این دو دختر، اینطور بوده باشه. ...رها موهای فرفری و مشکی بیرون زده از روسریش... وقتی به صورت ادبی می نویسی کلمات باید شکل کامل داشته باشن. بهتره بنویسی ...روسری اش را... ...باور این که او همان مادر خندان، شاداب و سرزندهای که تا چندی پیش آغوشش پناهگاهم بود است؛ سختترین کار ممکن بود... سعی کن چینش کلماتت به درستی صورت بگیره تا قلمت شیواتر و روون تر باشه. جای فعلت رو اینطور تغییر بده:«باور این که او همان مادر خندان، شاداب و سرزندهای است که تا چندی پیش آغوشش پناهگاهم بود؛ سختترین کار ممکن بود.» قلم زیبایی داری عزیزم. امیدوارم همینطور پیش بری و موفق باشی🌹 @Reyhan 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Reyhan ارسال شده در 17 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۴۰۰ 10 ساعت قبل، Heara گفته است: سلام به نویسنده عزیز رمان سقوط به خلسهی تنهایی نام رمانت رو دوست داشتم. به نحوی بود که کاملا با موضوع و بعد هم شروع غم انگیز رمانت ارتباط داشت و به نظر من به درستی انتخاب شده. شروعت مجذوب کننده است. از یک حادثه تلخ آغاز کردی و خواننده دوست داره پیگیر باشه و ببینه این زندگی زیبایی که این دو دختر داشتن بعد از این حادثه قراره چه بلایی سرش بیاد. تو این سه پستی که تونستم بخونم، توصیف حالاتت رو دوست داشتم. به خوبی احساس غم و اندوه رو از شخصیت اصلی دریافت کردم. فقط چندتا نکته بگم... ... اصلا تلفن مادر من دست شما چه کار میکنه... توی زبان محاوره ما کمتر از کلمه ی مادر استفاده می کنیم. بهتره به جاش بنویسی مامان. مگر دلیل موجهی داشته باشی. مثلا اونقدر ارتباطشون با هم عاطفی و شدید نبوده که رسمی صداش می زده که بعید می دونم با توجه به روایت زندگی این دو دختر، اینطور بوده باشه. ...رها موهای فرفری و مشکی بیرون زده از روسریش... وقتی به صورت ادبی می نویسی کلمات باید شکل کامل داشته باشن. بهتره بنویسی ...روسری اش را... ...باور این که او همان مادر خندان، شاداب و سرزندهای که تا چندی پیش آغوشش پناهگاهم بود است؛ سختترین کار ممکن بود... سعی کن چینش کلماتت به درستی صورت بگیره تا قلمت شیواتر و روون تر باشه. جای فعلت رو اینطور تغییر بده:«باور این که او همان مادر خندان، شاداب و سرزندهای است که تا چندی پیش آغوشش پناهگاهم بود؛ سختترین کار ممکن بود.» قلم زیبایی داری عزیزم. امیدوارم همینطور پیش بری و موفق باشی🌹 @Reyhan خیلی ممنونم از نقد زیبات❤✨ مرسی که اشکالاتم رو گفتی❤ 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
طراح گرافیک سادات.۸۲ ارسال شده در 4 آذر، ۱۴۰۰ طراح گرافیک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰/۷/۲۳ در 13:48، Reyhan گفته است: اسم رمان: سقوط به خلسهی تنهایی نویسنده: ریحانه غدیری ژانر: تراژدی، اجتماعی خلاصه: در کوچه پس کوچههای شهر دخترکی با رویاها و افکار صاف و ساده میزیست. تقدیر میدانست که آن افکار او را به عروسکی تبدیل میکند که برای سرگرمی و آرامشهای لحظهای، گرگها از او استفاده میکنند؛ پس او را به خلسهی تاریک و خوفناک تنهایی انداخت، تا ایستادن را یاد بگیرد. مقدمه: قلبی ملتهب، ذهنی آشفته، لبخندی دروغین، دستانی لرزان... من کیستم؟ دخترکی که به یک باره از شادیهایش جدا شد و به خلسهی تاریکی افکنده شد. دخترکی که میخواهد خودش باشد، اما خود را گم کرده است. لینک رمان: https://forum.98ia2.ir/topic/2134-رمان-سقوط-به-خلسهی-تنهاییریحانه-غدیری-کاربر-انجمن-نودهشتیا/?do=findComment&comment=22867 اسم قشنگی داری و خلاصه هم با محتوا بود 1 نقل قول رمان کابوس افعی _ تخیلی رمان ها: دیگه نیستم _ تقدیرخونین _ عصیانگرقرن _ پس از تردید(چاپ شده) _ کابوس افعی داستان ها: زیرتخت _ ماژور _ شیشه شکسته _ آخرین لحظه لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .