Mahsa_alavi ارسال شده در 3 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آبان، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) نام رمان: کجاست خانهی باد نام نویسنده: Mahsa_alavi ژانر: عاشقانه، اجتماعی پارت گذاری: نامشخص خلاصه: نوشتن عادت دیرینه و یار همیشگی من است. کلمات را بر کاغذ میآورم تا به آنها جان بدهم. صفحه را سیاه میکنم تا دنیای کوچک خودم را بسازم. نگار را روی یکی از همین صفحات کاغذ دیدم. دختر ریزنقشی که لابهلای کلمات پرسه میزد. دنبال کلماتی برای تعریف سرگذشتش میگشت. از من خواست که به کمکش بروم. نگار دختر سرسختی به نظر میرسید. من آدم های سرسخت را دوست دارم. پس پای حرفهایش نشستم تا جمله های زندگیاش را با هم جفت و جور کنیم. مقدمه: ميان تاريکی، تو را صدا کردم سکوت بود و نسيم، که پرده را میبرد در آسمان ملول، ستارهای میسوخت، ستارهای میرفت، ستارهای میمرد تو را صدا کردم، تو را صدا کردم تمام هستی من، چو يک پيالهی شير، ميان دستم بود نگاه آبی ماه، به شيشه ها میخورد ترانهای غمناک، چو دود برمیخاست، ز شهر زنجرهها چو دود میلغزيد، به روی پنجره ها تمام شب آنجا، ميان سينهی من، کسی ز نوميدی، نفس نفس میزد کسی به پا میخاست، کسی تو را میخاست دو دست سرد، او را، دوباره پس میزد تمام شب آنجا، ز شاخههای سياه، غمی فرو میريخت کسی ز خود میماند، کسی تو را میخواند هوا چو آواری، به روی او میريخت درخت کوچک من، به باد عاشق بود، به باد بیسامان کجاست خانهی باد؟ کجاست خانهی باد؟ صفحه رمان ویرایش شده 3 آبان، ۱۴۰۰ توسط Mahsa_alavi 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
طراح گرافیک SADAT.82 ارسال شده در 8 آبان، ۱۴۰۰ طراح گرافیک اشتراک گذاری ارسال شده در 8 آبان، ۱۴۰۰ سلام عزیزم خوشحالم که اولین نفرم رمانت بنظر میاد موضوع جالبی داشته باشه اما یه سری نکته هاست که بهت میگم سعی کن درستشون کنی تا رمانت جذاب تر بشه. اول اینکه نباید همینطوری از نیم فاصله استفاده کنی. نیم فاصله اصول خودش رو داره و بهتره بزاری ویراستار برات انجام بده. دوم اینکه از فعل های می کنم. می کرد می دید خیلی استفاده می کنی. مثال: از آنها جدا می شوم و از جمعيت درحال رقص هم فاصله می گيرم. با چشم به دنبال پدرم می گردم. می بينمش كه به همراه مسعود خان، پدر حسام، سر ميزی نشسته و صحبت می كند؛ مادرم هم كمی آن طرفتر مشغول خوش آمد گويی به مهمانان است. می دانم اگر به سراغش بروم دوباره می خواهد بحث ازدواج مرا پيش بكشد، حتی در جشن عروسی نيكی هم دست بردار نیست! يك تكه شيرينی برمی دارم و می روم گوشه ای می نشينم. حالا من واست درست می کنم ببین. از آنها جدا شدم و از جمعيت درحال رقص هم فاصله گرفتم. با چشم به دنبال پدرم گشتم. دیدمش كه به همراه مسعود خان، پدر حسام، سر ميزی نشسته و صحبت می كرد؛ مادرم هم كمی آن طرفتر مشغول خوش آمد گويی به مهمانان بود. می دانم اگر به سراغش بروم دوباره می خواهد بحث ازدواج مرا پيش بكشد، حتی در جشن عروسی نيكی هم دست بردار نیست! يك تكه شيرينی برداشتم و رفتم تا در گوشه ای بنشینم. ببین نکته اول فعل هات هستن و نکته دوم برعکس کردن جمله به یاد داشته باش که فعل اخر جمله میاد نه اول جمله که این خیلی روی سطح رمانت تاثیر داره. نکته بعدی پیوسته نبودن جمله هات هستن. مدام از . استفاده کردی که این رمانت رو بد کرده. بجای . از ، و حرف های ربط مثل (و، که، بعد، او) استفاده کن که مدام جمله قطع نشه. نکته اخر هم اینکه مواطب باش لحن رمانت دو تا نشه یا محاوره یا ادبی وگرنه خراب میشه. باید بگم اسم رمانت قشنگه اما طولانیه بهتره مثلا بزاری خانه باد البته که نظر منه این و خودت باید ببینی به رمان جی میاد اما میگم که اینم خوبه فقط شاید به سختی توی یاد بمونه. خلاصه و مقدمه زیبا بودن و حرفی درونشون نیست، فقط نیم فاصله هاش خیلی اذیت می کرد. موفق و شاد باشی گلم. امیدوارم ناراحت نشده باشی💙 @Mahsa_alavi نقل قول رمان کابوس افعی _ تخیلی رمان ها: دیگه نیستم _ تقدیرخونین _ عصیانگرقرن _ پس از تردید(چاپ شده) _ کابوس افعی داستان ها: زیرتخت _ ماژور _ شیشه شکسته _ آخرین لحظه لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .