Bhreh_rah ارسال شده در 9 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 9 آبان، ۱۴۰۰ سلام، خسته نباشید♥️♥️ @مدیر منتقد 3 نمیتوانست باور کند هرآنچه را که دیده بود در این دنیای ماورایی و جادویی! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار منتقد♥️ ارسال شده در 12 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۴۰۰ با سلام. منتقد شما @arisky میباشد. رمان شما تا پایان نقد، قفل خواهد شد. ممنون از همکاری شما💐 3 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
arisky ارسال شده در 12 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۴۰۰ تاریخ تگ: 1400/08/12 تاریخ تحویل: 1400/08/26 @Bhreh_rah 2 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Bhreh_rah ارسال شده در 25 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آبان، ۱۴۰۰ سلام خسته نباشی، خداقوت.. جانا نقد رمان ما تمام نشد🥲 @arisky نمیتوانست باور کند هرآنچه را که دیده بود در این دنیای ماورایی و جادویی! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار منتقد♥️ ارسال شده در 26 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۴۰۰ 2 ساعت قبل، Bhreh_rah گفته است: سلام خسته نباشی، خداقوت.. جانا نقد رمان ما تمام نشد🥲 @arisky با سلام نویسنده عزیز هنوز یک روز از محلت تحویل دادن نقد شما مونده لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Bhreh_rah ارسال شده در 26 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 آبان، ۱۴۰۰ 9 ساعت قبل، همکار منتقد گفته است: با سلام نویسنده عزیز هنوز یک روز از محلت تحویل دادن نقد شما مونده باشه مچکر🧡🙏 نمیتوانست باور کند هرآنچه را که دیده بود در این دنیای ماورایی و جادویی! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر منتقد ارسال شده در 15 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۴۰۰ منتقد: @arisky نویسنده: @Bhreh_rah *عنوان رمان*(دارای 5 ملاک) 🔥1.نام رمان چیست؟🔥 🌟عنوان رمان جز اولین مواردی است که مخاطب میبیند و همچنین عنوان یک رمان، نمایانگر ایدهی کلی است. 🔥2- کلیشه ای نبودن نام رمان:🔥 🌟عنوان رمان اهمیت بالایی برای جذب مخاطب دارد پس نباید از کلمات کلیشهای یا مفهوم تکراری،تشکیل شده باشد. کلمات استفادهی شده، نزدیکی بسیاری با "کلیشه" دارن مخصوصا کلمهی آتش و از جنس. علاوه بر کلمات کلیشهای، ساختار عنوان هم تکراری هست و رمان هایی با عناوین" آتشی از جنس آب، از جنس من، از جنس خدا و..." وجود داره که باعث میشه کلمات انتخاب شدهی شما، جذابیتشون از دست بره. همچنین عنوان شما نزدیکی بسیاری با عنوان"اتشی از جنس آب" داره. در نتیجه توصیه میشه برای جذب خواننده، عنوان خودتون رو تعویض کنید. 🔥3- همخوانی با محتوای رمان+ انتقال حس:🔥 🌟 عنوان انتخاب شده، باید از دل اتفاقات رمان انتخاب شده باشد تا همخوانی بین اسم و محتوا به وجود بیاید. بخاطر کلمات استفاده شده، متاسفانه بنده در نگاه اول فکر کردم که با یه رمان کلیشهای و دارای کاراکترهای مخالف هم(از نظر اخلاقی) روبرو هستم. به همین علت، عنوان شما حس جدیدی رو به من انتقال نکرد. تا جایی که رمان رو مطالعه کردم، متاسفانه عنوان همخوانی با محتوای رمان نداشت که توصیه میشه هرچه سریعتر این همخوانی رو نشون بدید تا نشون بده که عنوان شما، متعلق به رمان و اتفاقاتش هست. 🔥4- :همخوانی با ژانر رمان: یکی از لزومات همخوانی با ژانر، این میباشد که عنوان حتما با ژانر اصلی همخوانی داشته باشد. ژانر اول رمان معمایی هست اما هیچ نشونه ای از این ژانر در عنوان دیده نشد. البته عنوان به خوبی با ژانر بعدی که تخیلی-فانتزی هست، مرتبطه. اما، اما! به علت کلیشهای بودن، بنده وقتی عنوان رو دیدم حواسم پرت ساختار کلیشهای شد و در نتیجه باعث شد که بنده نتونم در همون نگاه اول بفهمم ژانر رمان چیه. به این صورت بود که اول از همه کلیشه به ذهنم اومد بعد کلیشه و باز هم کلیشه و در آخر به این نتیجه رسیدم که این عنوان، متعلق به یک رمان فانتزی هست. توجه داشته باشین که خواننده باید در همون نگاه اول با عنوان ارتباط بگیره و ژانر رو بفهمه، اما بخاطر ساختار تکراری، به جای اینکه درگیر ژانر بشه، کلیشه به ذهنش میاد. 5-اندازه ی نام رمان:🔥 🌟اندازه عنوان،طبق ملاک انجمن، بهتر است بین 2 الی 4 بخش باشد. عنوان از نظر کلمات بیشتر از 4 بخش هست که در چنین مواقعی، عنوان تبدیل به تیتر روزنامه میشه. البته زمانی که عنوان رو خوندم، این طولانی بودن عنوان چندان به چشم نیومد در نتیجه، عنوان شما با وجود داشتن بخش های زیاد، اندازهی مناسبی داره. 2-*خلاصه*(دارای سه ملاک) 🔥1-خلاصه چیست؟ 🔥 🌟خلاصه بیانگر بخش کوچکی از ایدهی رمان و اتفاقات رمان است که خواننده با خواندن خلاصه، تصمیم میگیرد رمان را بخواند یا نه. 🔥2-محتوای خلاصه 🔥 🌟همانطور که در بالا گفتم، خلاصهی رمان نقش مهمی برای جذب مخاطب دارد. محتوای کلی یک خلاصه رو بخشی از اطلاعات رمان شکل میدهد.نویسنده در این راه باید از نوشتن خلاصهی تکرای و کلیشهای پرهیز کند. بنده در ادامه خلاصهی شما را از نظر:1.شروع خلاصه 2.اطلاعات خلاصه 3.ایجاد احساس کنجکاوندگی 4.زیبانویسی 5. همخوانی با محتوا و ژانرها. 1.شروع خلاصه 🌟شروع خلاصه باید به اندازهی محتوای کلی خلاصه جذاب و بدون کلیشه باشد. اولین پوئن خلاصه! شروع خلاصه به خوبی نشون میده که خواننده قراره با یک متن خلاصه روبرو بشه نه مقدمهای که در قالب خلاصه نوشته شده! اما متاسفانه این شروع، پوئن های منفی ای داره که پوئن مثبت رو میپوشونه. اطلاعاتی که از محتوای رمان در شروع خلاصه دادید، کلیشهای هست و بارها چنین جملاتی در خلاصهی باقی رمان ها دیده شده در نتیجه تاثیر چندان خوبی روی جذب مخاطب نمیزاره. مورد بعدی، اولین چیزی که خواننده میبینه، نبود ثبات لحن در شروع رمان هست. هرچند که این ثبات لحن تنها در شروع خلاصه مشکل داشت اما باز هم باعث میشه که خواننده قضاوت زودهنگام انجام بده. "دختری سر گردان و مونده بین دو مسیر..." با توجه به محاورهای بودن خلاصه، سرگردان یک کلمهی ادبی هست که باید سرگردون نوشته بشه. مورد بعدی اینه که فعل حتما باید آخر جمله قرار بگیره(در دیالوگها اشکالی نداره). فعل"مونده" وسط جمله قرار داره. هرچند که اگر هم فعل رو آخر جمله قرار بدیم، جمله چندان خوب از آب در نمیاد. در نتیجه توصیه میکنم اطلاعات جملهی اول رو به یک شیوه دیگه بنویسید. 2.اطلاعات خلاصه 🌟اطلاعات یک خلاصهی خوب نباید بخش مهم یا ایدهی اصلی رمان را لو بدهد و در کنار لو ندادن ایده، باید آنقدری جذاب باشد که مخاطب را به سمت رمان بکشاند. اطلاعات خلاصهی شما، هیچ تفاوتی با باقی خلاصهها نداره. اطلاعاتی از قبیل" دنیای فانی، فهمیدن راز مهم و..." در اکثر خلاصهها به ویژه خلاصهی رمانهای فانتزی به کار گرفته شده در نتیجه جذابیتی هم نداره. همچنین اطلاعات بسیار کمی در اختیار مخاطب گذاشتید و با همین اطلاعات، چیزی از رمان، ایده و دنیای جدید معلوم نیست که تمامی این ها مصادف میشه با تردید خواننده برای خوندن رمان. در خلاصه معلوم نیست که کاراکتر انگیزش چیه؟ هدفش چیه؟ هیچ تنش و کشمکشی که مخاطب رو ذوقزده کنه برای خوندن رمان، وجود نداره و همچنین ایده هم معلوم نیست. برای تنش و کشمکش، اتفاقی رو بنویسید که در رمان منجر به درگیری بشه. تنش در اکثر خلاصههای رمانهای فانتزی، مطلع کردن خواننده از جنگ و یا درگیری بسیار بزرگ در رمان هست که همین باعث تنش چه در خلاصه و چه در رمان میشه. البته منظور من این نیست که تنش حتما باید جنگ باشه و این صرفا یک مثال برای فهمیدن بیشتر شما بود. همچنین نوشتن هدف و انگیزه کاراکتر در کنار تنش، باعث میشه خواننده کنجکاو بشه که آیا کاراکتر به هدفش میرسه؟ چطوری؟ و... وجود ایده خام یا همون اولیه، اکثر مواقع برای جذاب کردن خلاصه و دادن اطلاعاتی بهتر، جواب میده. برای همین توصیه میکنم در خلاصتون از تنش، هدف کاراکتر و ایده اولیه استفاده کنید. 3.ایجاد احساس کنجکاوندگی. 🌟 اگر نویسنده بتواند اطلاعات خوب و جذابی را در اختیار مخاطب قرار دهد، میتواند در خواننده احساس کنجکاوی را به وجود بیاورد. پرسش هایی رو طرح کردین که احتمال میدم فکر کردین با این سوالها، میتونید میزان ابهام خلاصه رو زیاد و باعث جذب مخاطب بشید. اما متاسفانه سوال هاتون، کمی ناشیانه هستن و در نتیجه باعث کنجکاوی نشدن. برای ایجاد احساس کنجکاوی، نیازی به پرسش نیست و بهتره که خود اطلاعات باعث بشن که خواننده در ذهنش سوال ایجاد بشه تا نویسنده به طور ناشیانه سوال هایی رو بنویسه. بخاطر اطلاعات کلیشهای و کمتون، متاسفانه خلاصه چندان جذب کننده نیست. در نتیجه توصیه میشه حتما خلاصتون رو تعویض کنید. 4.زیبانویسی 🌟زیبانویسی یک متن، بستگی به توانایی و قلم نویسنده دارد که به متن زیبایی میبخشد. هرچند که لحن خلاصه، سلیقهای هست اما پیشنهاد میشه که نویسندهها خلاصه رو ادبی بنویسن چرا که میزان جذب یک متن ادبی، بیشتر از متن محاوره و صمیمی ای هست احتمال خطا رو هم افزایش میده. لحن خلاصهی شما محاورهای بود و متاسفانه جملاتتون، چندان جذاب نبودن کلمات استفاده ساده هستن و ننوشتن خلاصه از زاویه دید سوم شخص و استفاده از کلمات و حروف هایی که مالکیت رو نشون میدن،(مثل دخترک ما) سطح خلاصه رو پایین اورده. اول از همه توصیه میشه که خلاصه ادبی نوشته بشه چرا که در ادبی، فعل ها با تاکید و قدرت بیشتری نوشته میشن که در نتیجه باعث افزایش سطح خلاصه میشه. مورد بعدی هم اینه که خلاصه حتما باید از زاویه دید سوم شخص نوشته بشه پس این مورد رو حتما رعایت کنید. 5.همخوانی با محتوا و ژانر : 🌟تا جایی که رمان رو مطالعه کردم، خلاصه اصلا همخوانی با رمان نداشت در صورتی که اغلب مواقع، برخی از اطلاعات خلاصه باید در بخش ابتدایی و میانی دیده بشه. مورد بعدی همخوانی خلاصه با ژانرهاست. اطلاعات داده شده در خلاصه، اصلا شباهتی به یک رمان که ژانر اصلیش معمایی هست، نداره. همچنین فانتزی بودن رمان چندان معلوم نیست چرا که تنها به کلمات اکتفا شده. در اغلب رمان های فانتزی، سرزمین های خیالی که زاده ذهن نویسنده هست دیده میشه که در رمان شما هم دیده شد. وقتی که خواننده متوجه میشه که رمانی که انتخاب کرده، ژانرش فانتزی هست، انتظار داره که اطلاعاتی از اون دنیای فانتزی رو در خلاصه ببینه تا از قبل کمی در مورد اون دنیا اطلاع داشته باشه. اما متاسفانه شما هیچ اطلاعاتی از دنیای ساخته شده ندادید که همین باعث میشه بطن خلاصتون با ژانر فانتزی همخوانی نداشته باشه. 🔥3.اندازه خلاصه 🔥 🌟اندازه ی خلاصه بستگی به خود نویسنده دارد اما طبق معیار انجمن، خلاصه بهتر است بین 5 الی 10 خط باشد. هرچند که اندازه خلاصه از نظر خطوط، کاملا اندازه هست اما از نظر محتوایی، خلاصهی کوتاهی داشتید چرا که خلاصه اطلاعات چندانی از رمان و ایده نداد. 3.*مقدمهی رمان*(دارای سه ملاک) 🔥1-مقدمه چگونه است؟ 🔥 🌟مقدمه یعنی نوشته ای از دل رمان که احساسات خواننده را به بازی بگیرد. نویسنده برای مقدمه میتواند از شعر، اهنگ، دلنوشته و یا دست نوشته ی خودش استفاده کند 🔥2-محتوای مقدمه 🔥 🌟محتوای مقدمه بهتر است جذاب، دارای همخوانی با محتوا و ژانرها باشد. با خوندن مقدمتون یاد مقدمههای رمان های تراژدی افتادم. اگرچه رمانتون دارای این ژانر هست اما توجه داشته باشین مواردی مثل عنوان، خلاصه، مقدمه و محتوای رمان در وحله ی اول باید با ژانر اول همخوانی داشته باشن و بعد از ژانر اصلی، با باقی ژانرها. اما مقدمتون اینطور نبود و بنده هیچ همخوانی بین ژانر اول یا حداقل دوم رمانتون ندیدم. محتوا به دور از کلیشه هست اما اندازه مقدمه چه از نظر خطوط و چه از نظر محتوایی، بسیار کوتاهه که همین باعث میشه خواننده نتونه چندان با محتوا ارتباط برقرار کنه. در نتیجه در نگاه خواننده محتوا هم جذاب نخواهد بود. 🔥3-اندازه مقدمه 🔥 🌟اندازه ی مقدمه هم مثل خلاصه باید متوسط باشد نه کوتاه و نه خیلی بلند( هرچند این مورد سلیقه است و بیشتر خوانندگان مقدمه ی بلند می پسندند) همونطور که گفتم، مقدمتون بسیار کوتاهه که شما میتونید با اضافه کردن خطوط یا مقدمهی جدید، این موضوع رو حل کنید 4.*ژانر رمان*(دارای 3 ملاک) 🔥ژانر چیست؟-1🔥 🌟 ژانر یا گونه قالب داستان است و باید اتفاقات و حوادث ، تکیه بر آن خلق و نوشته شود. 🔥2-همخوانی ژانر با محتوای رمان 🔥 🌟 تمامی ژانرها،با همان ترتیبی که نویسنده نوشته است، باید در محتوای رمان مشخص شده و همخوانی داشته باشند. ژانرهای تراژدی و عاشقانه، آخرین ژانرهای شماست که انتظار میره از بخش میانی به بعد در رمانتون دیده بشه در نتیجه بررسی این دو ژانر به کنار میره. دو ژانر بعدیتون به ترتیب معمایی و تخیلی-فانتزی هس. حقیقتا رمانتون هیچ شباهتی به یک رمان معمایی که باید ذهن خواننده رو درگیر گرهها کنه، نداره. موضوع این نیست که حضورش نسبت به جایگاهش(ژانر اصلی) کمرنگه بلکه موضوع اینه که این ژانر اصلا ارتباطی با رمانتون نداره و صرفا بخاطر چندتا گره نمیشه گفت رمانتون معماییه. همچنین با توجه به اصلی بودن ژانرتون، انتظار میره از همون بخش شروع این ژانر همخوانی خودش با اتفاقات رو نشون بده پس اینطور نیست که بگیم ژانر اصلی میتونی در آینده هم خودشو نشون بده! ژانر بعدی شما تخیلی-فانتزی هست که خیلی بیشتر از سه ژانر دیگتون، حضورش پررنگتره. اما، اما! این ژانر به نوبهی خودش حضور کمرنگی در رمانتون داره با توجه به اینکه در اصل ژانر اصلی تلقی میشه(نه ژانر دوم) نشانه هایی از اینکه رمانتون فانتزی هست دادید(مثل گرگینه، ملکه مادر، جادوی سیاه و...) اما فانتزی بودن رمانتون فقط در صحنههایی ختم میشه که شما دارید از دیدگاه کاراکترهایی مثل ادوارد روایت رو نقل میکنید و صحنه های متعلق به نازنین هیچ بویی از این ژانر نبردن و من حتی گاهی در اون صحنهها احساس کردم با یک رمان اجتماعی طرفم! علاوه بر اون، در زمینهی دنیاسازی کم کاری کردین. با توجه به فانتزی بودن رمان و علاوه سرزمین تخیلیتون، انتظار میره که در این زمینه بهتر عمل کنید و دنیاسازی نسبتا خوبی رو ارائه بدین و تنها به موجودات اکتفا نکنید. مثلا آب و هوای سرزمین، قوانین ها، نژادها(البته تا حدودی این مورد رو ذکر کردین) و... . تا جایی که رمان رو مطالعه کردم، نسبتا میشه گفت ایده هاتون جدیده و ایدهی ملکهی مادر و ارتش در نظرم خیلی جذاب اومد فقط باید حواستون باشه که ذهن مخاطب رو از کلیشهای بودن ایده گرگینه دور کنید که با نشون دادن ایده های جدید و جذاب میتونید به این عمل برسید. 🔥3-ژانر صحیح 🔥 🌟 ژانر رمان باید صحیح باشد. برخی از ژانر های صحیح: عاشقانه، تخیلی، طنز، اجتماعی، تراژدی، تخیلی-فانتزی، پلیسی و... تمامی ژانرها صحیح هستند. ژانر فانتزی زیر مجموعه ژانر تخیلی هست پس نباید جدا نوشته بشه. 5.*جلد رمان*(دارای 3 ملاک) 🔥1-همخوانی با ایده رمان 🔥 🌟جلد رمان باید با ایده و محتوا همخوانی داشته باشد. با توجه به اینکه موجودات اصلی رمان گرگینه ها هستن، عکس انتخابی کاملا با ایده همخوانی داره. 🔥2-ترکیب رنگی جلد 🔥 🌟ترکیب رنگی جلد، بهتر است با ژانرها و تم رمان همخوانی لازم را داشته باشد. ترکیب رنگی جلد به نظرم کاملا مناسبه و علاوه بر اون به خوبی در بر گیرندهی عنوان هست. 🔥3.کیفیت و زیبایی عکس ها کیفیت عکس خوشبختانه بوده و در کنار باقی موارد! جلد نسبتا خوبی رو تشکیل داده. هرچند به نظرم فونت عنوان با توجه به فانتزی بودن رمان ساده هست و اگر گرافیست از یک فونت بهتر که متناسب با ژانر باشه، استفاده میکرد، خیلی بهتر بود اما با اینحال موردی نداره. 6-*شروع رمان*(دارای 3 ملاک) 🔥1-کلیشهای نبودن شروع رمان 🔥 🌟نویسنده باید برای شروع رمان خلاقانه عمل کند و از ایده های کلیشه ای مثل بیدار شدن کاراکتر اصلی یا زنگ خوردن گوشی استفاده نکند تا خواننده رو فراری بدهد. خب، قصد دارم شروع رمان رو از سه ملاک ایده، صحنه و نقطه بررسی کنم: 1.ایده: ایدتون برای شروع رمان نسبتا خوب بود. وجود یک بحران که باعث بشه کاراکترها نگران یا باهم درگیر بشن، همیشه برای جذب خواننده جواب میده. علاوه بر اون، نشون دادن اون فضای فانتزی مثل الفا بودن، اتحاد قبیله ها و... باعث میشه خواننده بخواد بیشتر بدونه. اما آیا این ایده باعث میشه شروعتون جذاب باشه؟ نه. 2.صحنه: صحنه پردازی امر بسیار مهمیه چون این صحنه هست که باعث جذاب جلوه دادن ایده میشه و یا بلعکس. سیر تند در صحنه دیده میشه مخصوصا قسمت درگیری دوستای ادوارد. همچنین مواردی مثل زیادهروی در اشراف، فضاسازی پشت سرهم و... باعث شده صحنهی شما جذاب جلوه نکنه که در نتیجه روی ایدهی خوبتون هم تاثیر گذاشته. توضیحات بیشتر در مورد صحنه رو در ملاک صحنه پردازی و باقی رو دز قسمت های مخصوص به خود ارائه خواهم داد. 3.نقطه شروع: نقطه شروع درواقع همون بند اول رمان هست که باعث میشه خواننده خوندن رمان رو آغاز کنه. نقطه شروع با فضاسازی آغاز شد. استفاده از فضاسازی باعث میشه خواننده اول آگاهی نسبت به مکان داشته باشه اما اگر نویسنده بتونه با استفاده از همین فضاسازی تعلیق به وجود بیاره، باعث میشه برای جذب خواننده خیلی جلوتر بیفته. به نظر خودتون فضاسازی در کدوم دسته قرار میگیره؟ قبل از جواب دادن به این پرسش، بنده لزوم میبینم چند نکته رو برای آگاهی بیشتر شما توضیح بدم. استفاده از توصیفات پشت سرهم همیشه برای خواننده کسل کننده خواهد بود اما گاها میبینیم که برخی از نویسندهها، توصیفاتی رو پشت سرهم نوشتن اما سرگم کننده و جذاب! چرا؟ چون به جای اینکه بیان و یک بند در مورد مکان و فضا توصیف کنن، با یک بند سر و تهش رو به هم اوردن. فضاسازی ابتدایی رمان شما در کدوم دسته هس؟ اولین خطوط شما در مورد فضاسازی بود. جملهی بعدی هم همینطور و همینطور جملههای بعدی و در آخر، یک بند! هرچند که گه گاهی از افکارات درونی کاراکتر نوشته بودین اما با اینحال، تمرکز بند روی نشون دادن فضای ابتدایی رمان بود در نتیجه کار خوب و تمیزی از آب در نیومد. هرچند که این قسمت رو باید در ملاک و بخش مخصوص به خودش میگفتم اما لزوم دیدم که در این قسمت هم ذکرش کنم. در نتیجه، با داشتن ایدهی جدید و نسبتا جذاب هم، شروعتون متاسفانه جذب کننده نبود که قسمت های بعدی، به صورت گسترده تر توضیح خواهم داد تا به خوبی بفهمید که چی چیزی رو باید ویرایش کنید و چجوری؟ 7-*سیر رمان*(دارای 3 ملاک) 🔥1-توضیح سیرها 🔥 🌟روند یک رمان باید در طول رمان یکسان باشد. سیر تند: زمانی که نویسنده از نوشتن توصیفات و... پرهیز کند، سیر رمان تند میشود . سیر کند: زمانی که نویسنده اضافه نویسی و... کند، سیر رمان کند میشود. سیر معمولی: سیر معمولی معیار ما برای نوشتن است که سیری بین سیر کند و تند میباشد. 🔥2-ثابت نگه داشتن سیر 🔥 🌟نویسنده در طول نوشتن باید سیرش را ثابت نگه دارد. سیر شما در تمامی محتوا، متعادل بود و تغییری نکرد. سیر شما، به دو دسته هست: کند و تند! از لحاظ کلی، سیر رمان شما بخاطر بیان زیاد از حد افکارات کاراکتر، کنده. استفاده زیاد از اشراف(در قسمت زاویه دید مفصل تر صحبت میشه) باعث شده که روایت اتفاقات، به تاخیر بیفته و خواننده بیشتر حواسش جمع افکارات کاراکتر بشه تا اتفاقات رمان و پیرنگ! در برخی از صحنهها، بخاطر نبود صحنه پردازی و توصیفات، سیر رمان از حالت کند وارد تند شد. بیاین برگردیم به پارت اول، شروع رمانتون! در ابتدا همه چیز خوب بود اما جایی که دو تا از دوستای ادوارد باهم درگیر میشن، سیر تنها با یک جمله تند شد! یک جملهی شما، باعث شد سیر از حالت عادی خودش تند بشه و این تندی سیر اونقدر مشهود بود که آثارش تا پایان پارت اول هم قابل دیدن بود. "و باهم درگیر شدن" خواننده چطور این صحنه رو تصور کنه؟ چطور این درگیری رو مجسم کنه؟ شما به جای نوشتن جزئیات بیشتر از درگیری اون ها، به نوشتن یک جمله اکتفا کردین. نقد بیشتر در این زمینه رو میتونید در ملاک صحنه پردازی بخونید. اواخر صحنهای که جانشين ملکه به ادوارد حمله میکنه، سیر یک مقدار بخاطر نبود توصیفات، تند شد و در صحنهی قبلش که مه سیاه رو میبینن هم یک مقدار سیر روایت بخاطر تندی شما در گفتن فضاسازی و اتفاقات تند شد که در قسمت های مخصوص به خود، خیلی گستردهتر توضیح خواهم داد. 🔥3.بررسی ژانر ها در سیر رمان 🔥 🌟سیر رمان باید با ژانر رمان همخوانی داشته باشد. همونطور که در قسمت ژانر گفتم، ژانرهای معمایی! عاشقانه و تراژدی اصلا در رمانتون مشاهده نشد و ژانر فانتزی هم حضور کمرنگی در پارت های اولیه این نشون دادن اخلاقیات نه تنها کاراکترهای اصلی، بلکه حتی کاراکترهای فرعی هم به چشم میخورد. 8-*عناصر مهم رمان*(دارای 6ملاک) 🔥1-پیرنگ 🔥 🌟اتفاقات یک رمان باید دارای دلیل منطقی و نتیجهی منطقی باشد. هیچگونه از اتفاقات ها، نباید بدون دلیل رخ بدهند. . ❄️پیرنگ از نظر کیفیت به سه دسته تقسیم میشود : ☄️1- کنش و واکنش: یعنی برای وقوع اتفاقات، دلایل منطقی ای وجود داشته باشد. برخی از پیرنگ ها، دلیلی ندارن که میشه به عنوان گره ی قابل گرهگشایی و تعلیق فرضشون کرد پس در نتیجه نمیشه ایرادی گرفت. اما بعضی از پیرنگ هارو نمیشه به عنوان گره فرض کرد و نبود دلیل باعث ضعف در این قسمت شده. هرچند که بنده فقط یک مورد رو پیدا کردم اما همین یک مورد هم تاثیر بسیار زیادی روی روند رمان و پیرنگ اصلی میزاره. نازنین و دوستانش به چه دلیل هیچوقت داخل جمعیت و جامعه نمیرفتن؟ فرقی نمیکنه دلیل بزرگ باشه یا کوچیک، اما برای کامل کردن پیرنگ، نیاز به یک دلیل قابل توجه دارید. ☄️2-انگیزه احساسی: یعنی کاراکتر ها با توجه به اخلاقیاتی که نویسنده برایشان در نظر گرفته رفتار کنند. با توجه به چیزی که از کاراکترها فهمیدم، کاراکترها طبق همون اخلاقیات رفتار کردن ☄️3-دلیل: یعنی کاراکتر برای حل مشکلاتش از راه حل های ساده استفاده کند نه راهحل های پیچیده که صرفا خطوط رمان را زیاد کنند. اشکالی مشاهده نشد. 🔥2-زاویه دید 🔥 🌟منظرهای است که مخاطب از طریقش به داستان نگاه میکند. انواع زاویه دید :1. اول شخص 2. دوم شخص 3.سوم شخص و دانای کل که زیرمجموعه ی سوم شخص میباشد. متاسفانه اشکالات زیادی در زاویه دید داشتین که حتما باید درست بشه چرا که زاویه دید یکی از عناصر مهم رمانِ و ایراد داشتن در این عناصر مهم، باعث ضعف در رمان میشه. اول شخص یک زاویه دید منفرد هست پس شما نمیتونید جملهای رو جمعی بنویسید. متاسفانه جملههای جمعی بسیار زیادی در رمانتون دیده شد که من چند نمونش رو جدا کردم: "ماهم تصمیم گرفتیم قهوهمون رو بخوریم و درمورد تفریح تابستونی متفاوتمون خونه حرف بزنیم" " خندیدیم، که آنا چهرهش جمع شد و ما خندمون بیشتر شد، بعد کلی تو سرهم زدن و اذیت کردن آناکه بماند با قیافه دمیده هم خوابید، دوباره خوابیدیم، اما چشم نبستم،" خطاب گرفتن خواننده طی روایت اشتباهه چرا که باعث میشه زاویه دید کنونی عوض و تبدیل به زاویه دید دوم شخص بشه. مثل: " بوی نمخاک توی ذوقت میزد" " شاید بگین این جادوی سیاه چه وردی، اما ورد نیست، یک عامل مریضه، عاملی که با عالم و آدم حتی با وجود خودش مشکل داره" "تو کوچه راه میرفتی میشنیدی" "داستان عجیبی داره بعد از زبون خود آلفردو میخونید.!" و... قبل از گفتن ایراد بعدی، بهتره تعریفی از اشراف داشته باشیم. اشراف یعنی آگاهی راوی نسبت به درونیات و افکارات کاراکتر که بسته به جایگاه کاراکتر عوض میشه. اشراف نسبت به کارکتر اصلی صد درصد خواهد بود که یعنی نویسنده باید افکارات کاراکتر رو بنویسه اما نسبت به افکارات کاراکترهای فرعی خیلی خیلی کمه. اشکال شما در اشراف در دو چیزه: استفاده از اشراف برای کاراکتر فرعی و استفاده بیش از اندازه برای کاراکتر اصلی. نویسنده نمیتونه درباره افکارات کاراکترهای فرعی که از دیدگاهشون نمینویسه، چیزی بنویسه که متاسفانه شما این مورد رو زیاد در رمانتون نوشتین. "شروع به طی کردن کرد و عمیق توی فکر رفت" از کجا معلومه که اون کاراکتر عمیق تو فکر رفت؟ "دنیل سوالی که توی ذهن من بود رو بیان کرد" دنیل از کجا سوال ادوارد رو میدونسته؟ نازنین در پارت 4 از کجا میدونست که موهاش مثل بچه به هم ریخته شده در صورتی که اصلا هیچ دیدی از خودش نداشته؟ نازنین انگار تمامی اخلاقیت دوستاشو میدونه. مثلا در پارت چهار نگفت خواب چی دیده چون میدونست میترسن! " کلی سوال نه تنهای برای من برای دخترها هم مطمئن بودم ایجاد شده بود!" آیا نازنین به ذهن دوستاش نفوذ داره؟ البته که نه! پس این همه اطمینان حقیقتا غیرقابل باوره. "دنی سعی در آروم کردن خودش بود، ولی صداها روی مخش بود" از کجا معلوم چیز دیگهای روی مخ دنی نبوده باشه؟ و... موردی که استفاده بیش از اندازه شما از اشراف هست، مهمترین اشکاتون در زاویه دید و یکی از مهمترین ایراد رمانتونه. درسته که شما باید افکارات کاراکتر رو بنویسید تا خواننده رو از اونچه که کاراکتر فکر میکنه، آگاه کنید اما استفاده بیش از اندازه، خواننده رو خسته میکنه. به صورت سادهتر، مونولوگ هاتون خیلی طولانین و چه چیزی مونولوگ هارو طولانی کرده؟ افکارات کاراکتر که شما زیاد از حد نوشتین. سعی کنید هرچیزی رو که مینویسید دارای هدف باشه تا مورد اضافی ای در رمان نداشته باشین. به این فکر کنیم آیا این افکار کاراکتر، کمک میکنه تا خواننده با کاراکتر بیشتر آشنا بشه و آیا باعث پیش رفتن رمان میشه؟ چون این مورد تمام رمانتون رو در بَر گرفته، بنده نمیتونم مثالی بزنم و یا حتی بگم که باید کدوم قسمت هارو حذف کنید. در نتیجه این مورد رو به خودتون میسپارم. 🔥3-لحن 🔥 🌟برای تایپ رمان ما سه لحن داریم داریم،1- ادبی( که مونولوگ و دیالوگ به صورت ادبی نوشته میشود) 2- گفتاری(که مونولوگ و دیالوگ هردو به صورت گفتاری نوشته میشوند ) 3- معیار( مونولوگ ها به صورت ادبی و دیالوگ ها به صورت گفتاری نوشته میشونو). لحن رمان باید تا آخر رمان یکجور باقی بماند. لحن استفاده شده معیار هست که خوشبختانه در این مورد ثبات لحن رو داشتین. 🔥4-فضاسازی 🔥 🌟فضاسازی یکی از زیبایی های رمان میباشد که وجودش در تمامی خطوط و صحنهها، الزامیست. نویسنده برای فضاسازی میتواند از حواس پنجگانه، آب و هوا و... استفاده کند. در اکثر مواقع فضاسازی داشتین اما متاسفانه در برخی از صحنهها، فضاسازی کمی ارائه داده بودین و یا روش فضاسازیتون مناسب و جذاب نبود! بیاین برگردیم به فضاسازی ابتدایی رمان. فضاسازی ای که از محیط ارائه دادین کاملا به جا و به اندازه بود اما، اما! فضاسازی ملموس نبود و تا حدودی هم تو ذوق میزد. کلمات یک مقدار برای گفتن فضاسازی خشک بودن و پشت سرهم بودنشون باعث شد که من نتونم به خوبی فضای اونجا رو حس کنم. بزارید فضاسازی بین خطوط پخش بشه و هر خط رو رنگین کنه. کلمات متناسب با محیط رو پیدا کنید ته توصیف از خشکی در بیاد و شاید استفاده از تشبیه و بازی با کلمه کمکتون کنه. فضاسازیای که در پارت هفت ارائه دادین، بسیار کم بود و به خوبی نتونسته بودین فضای اونجا رو به تصویر بکشین. تنها به بوی سوختگی اکتفا کردین در صورتی که با همین بوی سوختگی هم میتونستین خیلی بیشتر در مورد فضاسازی بنویسید. بوی سوختگیای که ریه هارو میسوزوند و باعث ایجاد مه میشد و... . از حواس پنجگانتون کمک بگیرید. اگر شما اونجا بودید چه چیزی رو احساس میکردین؟ چی میدیدید و چی میشنیدید؟ فضاسازی در رمان های فانتزی یک مورد بسیار مهمی هست پس حتما ایجاد فضاسازی قوی رو جدی بگیرید. خودتون رو اونجا تصور کنید و با کلماتتون کاری کنید که خواننده هم اون فضارو به خوبی احساس کنه. 🔥5-شخصیت 🔥 🌟شخصیت پردازی یکی از عناصر مهم رماننویسی میباشد. هرچقدر که شخصیتپردازی شخصیتها، قویتر باشد، رمان و رفتارهای کاراکترها واقعیتر به نظر میرسد. ❄️انواع شخصیت ها: ☄️ شخصیت قالبی: شخصیتهای قالبی دارای کنش واکنش های قابل پیشبینی و کلیشهای هستند. ☄️شخصیت قراردادی: شخصیت های قراردادی خلق و خو، فرهنگ، لهجه و باور های قدیمی دارند مانند مامان بزرگ ها و پدر بزرگ ها. ☄️شخصیت نوعی: این دسته از شخصیت ها قشر خاصی از جامعه هستند که رفتار، طرز پوشش،عقایدهایشان و... آنها را از سایرین متمایز میکند. ☄️شخصیت تمثیلی: شخصیت هایی هستند که نویسنده برای به وجود آوردنشان از شخصیت های معروف استفاده کرده است. شخصیت نمادین: شخصیتهای نمادین، کاراکترهای ماندگار رمان هستد. ☄️شخصیت همه جانبه: در این دسته، نویسنده تمام اخلاقیات، عقایدها، باورها و... کاراکتر را خودش شکل میدهد. حقیقتا تا جایی که من خوندم، شخصیت پردازی قوی یا خوبی نداشتین و شخصیت پردازیتون در درجه متوسط قرار میگیره. هرچند که نیمی از کاراکتر ها در دسته شخصیت همه جانبه قرار میگیرن و این پوئن مثبتی محسوب میشه. اما، اما! بعضی از کاراکترهاتون متاسفانه مثل همدیگه هستن و این یعنی ضعف در شخصیت پردازی! زمان هایی که تمرکز دید از نازنین به ادوارد تغییر میکرد، انگار نه انگار که شخص جدیدی درحال روایته! افکار ادوارد مثل افکار نازنین بود و حتی جمله های مشابهی هم در افکارشون دیده میشه. کاراکترها اخلاقیات گوناگونی دارن اما این موارد داخل مونولوگ احساس نمیشه. یکی از دلایلش اینه که کاراکترها انگار همه چیزو درباره هم میدونن. مثل پارت 7 وقتی که ادرواد گفت همه چیز درست میشه و دنیل در ذهنش عنوان کرد که ادوارد به حرف خودش باور نداشت. همین جملات داخل مونولگ های نازنین و ادرواد هم بود. سعی کنین برای ها کاراکتر ویژگی های منحصر به فرد ایجاد کنید و ویژگی هارو نه تنها در رفتار و دیالوگ، بلکه در افکار و مونولوگ ها هم نشون بدین. وقتی که خواننده درحال خوندن قسمت نازنین هست و بعد سراغ بخش ادوارد میره، حتی یک درصد هم نباید خیال کنه که این دو شخصیت مثل همن! هرچند که کاراکترها میتونن شباهت هایی به همدیگه داشته باشن اما اگر این شباهت ها زیاد بشن، باعث میشه که کاراکترها مثل هم بشن و در نتیجه لطمهی بسیار بزرگی به شخصیتپردازی رمان میکنه. مورد بعدی که بسیار مهم هست، نشون دادن اخلاقیات کاراکتر ها به جای گفتن اونها هست که متاسفانه چندان رعایت نکردین. مثلا پارت دوم در افکارات نازنین همش از اخلاقیات نازنین نوشته بودین بدون اینکه حتی اون اخلاقیات رو نشون بدین! این ترجیح دادن رو تو رفتارها، واکنش ها و دیالوگ ها نشون بدین تا خواننده واقعا بتونه باور کنه که نازنین چنین اخلاقیاتی رو داره. حالا به رشد شخصیتی کاراکترها میپردازیم. در رشد شخصیتی، کاراکترها باید نسبت به نسخهی اولیه خودشون تغییر کنن اما از اونجایی که رمان شما هنوز تا اون حدی که باعث رشد شخصیتی بشه، پیش نرفته، نبودش مشکلی نداره اما حتما باید تا آخر رمان دیده بشه. هرچند که یک رشد شخصیتی برای نازنین و دوستانش به وجود اومد. اما، اما! هر رشد شخصیتی باید با یک دلیل منطقی و یک انتقال منطقی اتفاق بیفته وگرنه تغییر اون کاراکتر، بی دلیل و کم اهمیت خواهد بود. نازنین و دوستانش از جمعیت بدشون میومد پس تغییر کردن و وارد جمعیت و جمع های شلوغ و دوستانه شدن. اما به چه علت؟ با کدوم اتفاق؟ دلیلی این وسط نیست و اتفاقی هم نداریم! در نتیجه تغییر کاراکترها کم اهمیت و مصنوعی به نظر میاد. اتفاقی بچینید و دلیلی پیدا کنید تا اونقدر منطقی باشن تا دلیل اینکه چرا اونها تغییر کردن، واقعی و مهم به نظر بیاد. 6-روایت 🔥 🌟روایت به معنای توضیح دادن اتفاقات رمان میباشد این قسمت از دو نظر 1. روایت 2. صحنه بررسی خواهد شد. 1-روایت: تمامی اتفاقات رمان، روایت شدن. هرچند که چندان خوب روایت نشدن و صحنه پردازی خوبی هم ارائه ندادین، اما همین که اتفاقات جوری روایت شدن تا خواننده بدونه چی به چیه، فعلا کفایت میکنه. مورد بعدی جذابیت روایت شما هست که دربرگیرنده مونولوگهاست. روایت شما در درجهی متوسط قرار میگیره. نوشتن زیاد افکار کاراکتر ها به علاوه سریع گویی شما باعث شده تا روایت شما به جای اینکه تمرکزش روی پیرنگ و اتفاقات باشه، به موارد دیگه بشه که همین روایت شما رو معمولی کرده. انگار عجله دارین که تمام چیزهایی که خواننده نمیدونه و سریع تعریف کنید. مثل جادوی سیاه، ملکهی مادر، جانشین ها و... . این سریع گویی شما باعث شده تا رمان علاوه بر اینکه کمی روی دور تند قراره بگیره، اجازه نده که در ذهن مخاطب اون تعلیق یا گره ایجاد بشه. برفرض مثال همین ملکه مادر رو میتونستین کمی دیرتر برای خواننده تعریف کنید تا اول مخاطب گرهای در ذهنش ایجاد بشه و برای فهمیدن اینکه ملکه مادر کیه، عطش داشته باشه. 2-صحنه: 🌟صحنه پردازی نادرست یکی از اشکالات رمان شماست. صحنه، اندازههای متفاوتی داره که نمیشه با تعداد کلمه یا صفحه معین کرد. صحنههای یک رمان نباید همش طولانی یا کوتاه باشن وگرنه باعث دلزدگی خواننده میشن. یکی از دلایلی که شما نتونستین یا نخواستین که صحنه پردازی مناسب رو ارائه بدین، صحنه های بسیار کوتاه شماست. تمامی صحنههای رمانتون بسیار کوتاه هست. بنده تا خواستم در یک صحنه ببینم چی به چیه، جه اتفاقی داره رخ میده و کاراکترها کی هستن و از همه مهمتر هدف اون صحنه چی هست، صحنه به سرعت عوض میشد و این اتفاق مدام برای باقی صحنهها هم می افتاد. در نتیجه بنده ندونستم لذتی از صحنهها و اتفاق هاشون ببرم. صحنه پردازی، عوامل مثل توصیفات رو در بر میگیره که کمبود در توصیفات باعث ضعف در صحنه پردازی میشه. پارت اول قسمت گلاویز شدن دنیل و جاستین، هیچ صحنهی پردازی درستی رو ارائه ندادین و تنها با یک جمله، ماجرارو تمام کردین. فرقی نمیکنه که قرار باشه شما یک جنگ رو روایت کنید یا دعوای دو دوست رو، به هرحال شما باید توصیفات رو ارائه بدین و باعث هیجان و حتی تعلیق بشین. دنیل و جاستین چطور باهم گلاویز شدن؟ نتیجه این گلاویز شدن چی بود؟ با توصیفاتتون به خواننده نشون بدین که این قسمت از صحنه رو بیخودی ننوشتین چون بنده الان چنین احساسی نسبت به اون قسمت دارم. پایان صحنهها جذاب نیستن و بدجایی هم صحنهها تموم میشن. با تموم شدن صحنه اصلا بنده احساس نکردم که انگار صحنه تموم شده و به نظر میرسید صحنه هنوز ادامه داره. پایان صحنهها باید به نحوهای باشن تا خواننده بفهمه که تمام پازل های اون صحنه حل شدن اما متاسفانه پایان صحنههای شما اینطور نبود. صحنهای که رئیس قبیله ها دور هم جمع شدن تا تصمیمگیری کنن، صحنهی بسیار کوتاهی هست و نیاز به تنش و کشمکشهای دیگهای رو داره. مثلا فضاسازی پررنگ تر، دیالوگهای بیشتر و حتی اتفاقات بعد از اون تا اهمیت اون صحنه رو نشون بده. هدف+مانع+تلاش+نتیجه: صحنهای که مکانش قلعه سیاه هست، فقط مانع وجود داره. هدف ادوارد از رفتن به قلعه سیاه نامعلومه، موقع مواجع با مانع که درواقع همون جایگزین هست، تلاشی نکرد و در نتیجه، اون صحنه نتیجهای هم نداشت. چنین صحنههایی، صحنههای اضافی و بدون هدفی هستن که هیچ چیزی به پیرنگ داستان اضافه نمیکنن. مورد آخر اینه که وقتی در یک صحنه، صحنه دوباره عوض میشه لازمه که حداقل با "***" نشون بدین که صحنه تغییر کرده . مثل زمانی که مهدیار الفردو رو میاره. 9-*توصیفات*(دارای 5 بخش) 🔥1-مکان 🔥 🌟نویسنده وظیفه دارد مکانهای موجود در رمان را توصیف کند و مکان را به مخاطب بشناسد. توصیف مکان پارت اول با توجه به پشت سرهم گوییتون زیاده بنابرین بهتره که توصیف رو در بین خطوط پخش کنید روش توصیفات کلیشهای و پشت سرهم هستن. زمانی که یک نویسنده میخواد از این روش استفاده کنه، توصیف مکان رو در یک الی دو خط خلاصه میکنه اما متاسفانه شما حداقل داخل یک بند،مکان رو توصیف میکنید . مثل توصیف پارت اول یا سالنی که الفا و قبیله هر فرد داخل اونجا بودن. همچنین بنده هیچ تصوری از قلعه سیاه ندارم و نیازی هم به توصیف داخل هواپیما نبود. 🔥2-توصیف ظاهر 🔥 🌟توصیف کردن شکل ظاهری کاراکترها، مثل توصیف چهره، لباس و... به خواننده کمک میکند تا وقایع را بهتر توصیف کند. توصیف ظاهرتون در درجه متوسط قرار میگیره که اگر بیشتر وارد جزئیات کاراکترها بشید، مسلما میتونید توصیف بهتری رو ارائه بدین. همچنین زمانی که دنیل تبدیل به گرگینه میشه، بنده هیچ ذهنیتی دربارش ندارم! 🔥3-توصیف احساسات 🔥 🌟توصیف احساسات مهمترین بخش توصیفات میباشد. نویسنده در صحنههای مهم، باید احساسات کاراکتر را به مخاطب نشان و انتقال داد. بعضی از توصیفاتتون مصنوعیه و قابل حس نیست و بیشتر شما میگید تا نشون بدید. تو پارت 4 وقتی از نازنین خواب پرید، توصیف ترس کمرنگ بود. با توصیفاتتون اون ترس رو هم به خواننده منتقل کنید! درد ادوارد داخل قلعه سیاه کمه. تعجبش قابل لمس نیست و مصنوعیه که شما ذر اون قسمت به جای نشون دادن، از گفتن استفاده کردین. نگرانی مهدیار بخاطر اریا در پارت 9 هم همچنین. این نگرانی رو پررنگ کنید وگرنه خواننده ها باور نخواهند کرد که مهدیار نگران آریا هس. 🔥4-توصیف حالات 🔥 🌟توصیف حالت به معنای وصف حرکات کاراکترها میباشد. متاسفانه در این قسمت چندان خوب عمل نکردین مخصوصا قبل دیالوگ ها! زبان بدن: زبان بدن مریم رو هنگام نزدیک شدن به نازنین رو بیان کنید. اینطوری خواننده باور نمیکنه که مریم واقعا عصبانیه! "بقیه رئیس قبیلهها هم مشکلشون رو گفتن، با ترس، از روی عصبانیت، به هرحال خودشون رو خالی کردن و من با تمام وجود گوش میکردم" خودتون این جمله و سپس همون صحنه رو بخونید. آیا عصبانیت و ترسی رو میبینید؟ حقیقتا نه! نگین،بلکه این ترس و عصبانیت رو در دیالوگ ها و توصیف زبان بدن و میمیک نشون بدین. جوری توصیف کنید که حتی اگر از کلمات هم استفاده نکنید خواننده خودش بفهمه که کاراکتر ها عصبی و ترسیده هستن! قبل دیالوگ= نبود توصیفات قبل دیالوگ ها، باعث گیج شدن خواننده و خشکشدن محتوای دیالوگ ها میشه. دیالوگهای پارت 3 وقتی که درمورد تور حرف میزدن توصیف حالات نداشت و همچنین در پارت 4 دیالوگها توصیف حالاتی نداشتن و در نظرم خشک و مصنوعی جلوه کردن. 🔥5-توصیف زمان 🔥 در این قسمت نسبتا خوب عمل کردین و با توصیفات و تشبیه هات، زمان رو نشون دادین. 10-*بهره گیری از آرایه های مهم ادبی*(دارای 4 قسمت) 1.پارادوکس: زمانی که دو کلمهی متضاد کنار هم قرار بگیرند،ارايهی پارادوکس شکل میگیرد. 2.تشبیه: تشبیه یعنی چیزی یا کسی را به کسی یا چیزی تشبیه نماییم. 3. استعاره: استعاره یک واژه و عبارتی است که به جای عبارت دیگه ای قرار میگیرد 4. حس امیزی: به معنای ترکیب "حس" با یک کلمهی دیگر است مانند خبر تلخ. 🌟 در رمان، از ارایه هایی مثل تشبیه استفاده کردین که تا حدودی به زیبایی قلم و محتواتون، افزایش کرده بود. 11-*تکرار*(شامل سه بخش) 🌟1-تکرار حروف و علائم 2- تکرار کلمات 3- تکرار افعال در رمان نباید حروف را تکرار کنیم مانند «هههه» و یا یک کلمه را مدام در یک بند یا پارت به کار ببریم و علائم هم همینطور مثلا «!!!!» یا: « چی چی میخوای؟» متاسفانه تکرار فعل و کلمات در رمان زیاد داشتید. سعی کنید از مترادف هاشون استفاده کنید تا کلمات تکراری ای نداشته باشین. بنده چند نمونه مثل از رمانتون میزنم: "مریم انقد عصبانی باشه، مریم کمی از من بزرگتر، توی همون یتیم خونهی که بزرگ شدیم، مریم از من محافظت میکرده، بهم شیر میداد، من رو میخوابنده، حکم مادری رو برام داره که هیچوقت ندیدمش! مریم وقتی رسید تنهای بهم زد." در یک بند چهار خطی، چهار بار کلمهی"مریم" استفاده کردین. "برای خودمون یک جشن بگیریم، برای همین قرار شد صبح بریم کافه همیگشیمون و مثل همیشه برای تفریح تابستونی یک تصمیم بگیریم" استفاده از کلمهی" برای" رئیس و آلفای هر قبیله دور میز چوب گردو بزرگ نشسته بودن، میز بزرگ و مستطیلی شکل بود، سر هر ضلع میز دو قبیله نشسته بودن، آدمهای و محافظهای هر قبیله یا آدمهای مهم اون قبیله دور تا دور ما توی سالنی که بودیم ایستاده بودن، نور کمی میتابید استفاده زیاد از فعل" بود 12-*رعایت فعل و فاعل در متن* 🌟 در متن اغلب فعل باید اخر جمله قرار بگیرد.البته برای دیالوگ ایرادی ندارد فعل وسط جمله باشد. ایرادی مشاهده نشد. 13-*دیالوگ و مونولوگ*(شامل 3ملاک) 🔥1-دیالوگ و مونولوگ چیست؟ 🔥 🌟 مونولوگ: تکگویی یا مونولوگ یکی از شگردهای ادبیات داستانی و هنرهای نمایشی است که در آن شخصیت داستان، وصف و درددلی را به تنهایی، خطاب به خود یا بینندگان و شنوندگان، عرضه میکند و در برابر دیالوگ قرار میگیرد. دیالوگ: گفتگویی که بین دو یا چند کاراکتر صورت میگیرد را دیالوگ میگویند. 🔥2-بررسی دیالوگ ها 🔥 🌟 نویسنده برای دیالوگ نویسی، باید از نوشتن دیالوگ های روزمرهای و معمولی جلوگیری کند و به جایش دیالوگهای جذاب که سیر را به خوبی پیش میبرند را بنویسد. متاسفانه بخاطر نبود فضاسازی و توصیفات، دیالوگ های پشت سرهم زیاد داشتین که گاها بخاطر این موضوع علاوه بر اینکه دیالوگ ها در نظرم خشک جلوه کردن، بنده حتی نمیدونستم کدوم کاراکتر درحال گفتن دیالوگشه! همچنین بخشی از لوکیشن شما خارج از ایران هست که درنتیجه دیالوگ های شما در اون صحنه ها باید کاملا متناسب با زبان اون کشور باشه که متاسفانه شما اصلا رعایت نکردین و تمامی دیالوگ های ادوارد و دوستانش تم ایرانی داشتن! دیالوگ ها از نظر جذابیت در رده متوسط قرار میگیرن که اگر شما بتونید برای هر کاراکتر یک صدای مخصوص و کلمات مخصوص در نظر بگیرید، مسلما میتونید دیالوگ های بهتری هم بنویسید. 🔥3-بررسی مونولوگ ها 🔥 🌟اغلب، حجم مونولوگ باید بیشتر از دیالوگ ها باشد. مونولوگ های بسیار زیادی داشتین! و همچین اصلا تعادل بین دیالوگ و مونولوگ رعایت نشدع بود. گاها مونولوگ ها بیش از اندازه میشد و بعضی اوقات هم تعداد دیالوگ هاتون بخاطر پشت سرهم نویسی، زیاد جلوه میکرد. حتما این تعادل رو در نظر بگیرید. 14-* عایت و هدفمند سازی پارت ها*(شامل دو بخش) 🌟1-هدفمندی سازی پارت ها 2-حجم پارت ها(بهتر است پارتها در سیستم بین 30 تا 40 خط و در گوشی بین 50 تا 60 خط باشد) تعداد خطوط پارت هاتون حیلی خیلی زیاد بود! توجه داشته باشین که این زیاد بودن شدید خواننده رو دلزده میکنه و الان هر پارت شما معادل 2 الی 3 پارت هست! 15-* رعایت و شرع قانون اسلامی و نکات اخلاقی* 🌟 1- ممنوعات 2-فحاشی در سیر رمان مشاهده نشد. 16-*سخن منتقد* خب امیدوارم از نقد راضی باشید و بتونید به خوبی ازش بهره ببرید^^ سوالی چیزی داشتین در خدمتم>-< با آروزی موفقیت فراوان، آرمیتا، منتقد رو به پیشرفت انجمن نودهشتیا*~* 1 🌹همه چیز درمورد تالار معرفی و نقد کتاب کاربران❤️ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Bhreh_rah ارسال شده در 16 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۴۰۰ 4 ساعت قبل، مدیر منتقد گفته است: منتقد: @arisky نویسنده: @Bhreh_rah *عنوان رمان*(دارای 5 ملاک) 🔥1.نام رمان چیست؟🔥 🌟عنوان رمان جز اولین مواردی است که مخاطب میبیند و همچنین عنوان یک رمان، نمایانگر ایدهی کلی است. 🔥2- کلیشه ای نبودن نام رمان:🔥 🌟عنوان رمان اهمیت بالایی برای جذب مخاطب دارد پس نباید از کلمات کلیشهای یا مفهوم تکراری،تشکیل شده باشد. کلمات استفادهی شده، نزدیکی بسیاری با "کلیشه" دارن مخصوصا کلمهی آتش و از جنس. علاوه بر کلمات کلیشهای، ساختار عنوان هم تکراری هست و رمان هایی با عناوین" آتشی از جنس آب، از جنس من، از جنس خدا و..." وجود داره که باعث میشه کلمات انتخاب شدهی شما، جذابیتشون از دست بره. همچنین عنوان شما نزدیکی بسیاری با عنوان"اتشی از جنس آب" داره. در نتیجه توصیه میشه برای جذب خواننده، عنوان خودتون رو تعویض کنید. 🔥3- همخوانی با محتوای رمان+ انتقال حس:🔥 🌟 عنوان انتخاب شده، باید از دل اتفاقات رمان انتخاب شده باشد تا همخوانی بین اسم و محتوا به وجود بیاید. بخاطر کلمات استفاده شده، متاسفانه بنده در نگاه اول فکر کردم که با یه رمان کلیشهای و دارای کاراکترهای مخالف هم(از نظر اخلاقی) روبرو هستم. به همین علت، عنوان شما حس جدیدی رو به من انتقال نکرد. تا جایی که رمان رو مطالعه کردم، متاسفانه عنوان همخوانی با محتوای رمان نداشت که توصیه میشه هرچه سریعتر این همخوانی رو نشون بدید تا نشون بده که عنوان شما، متعلق به رمان و اتفاقاتش هست. 🔥4- :همخوانی با ژانر رمان: یکی از لزومات همخوانی با ژانر، این میباشد که عنوان حتما با ژانر اصلی همخوانی داشته باشد. ژانر اول رمان معمایی هست اما هیچ نشونه ای از این ژانر در عنوان دیده نشد. البته عنوان به خوبی با ژانر بعدی که تخیلی-فانتزی هست، مرتبطه. اما، اما! به علت کلیشهای بودن، بنده وقتی عنوان رو دیدم حواسم پرت ساختار کلیشهای شد و در نتیجه باعث شد که بنده نتونم در همون نگاه اول بفهمم ژانر رمان چیه. به این صورت بود که اول از همه کلیشه به ذهنم اومد بعد کلیشه و باز هم کلیشه و در آخر به این نتیجه رسیدم که این عنوان، متعلق به یک رمان فانتزی هست. توجه داشته باشین که خواننده باید در همون نگاه اول با عنوان ارتباط بگیره و ژانر رو بفهمه، اما بخاطر ساختار تکراری، به جای اینکه درگیر ژانر بشه، کلیشه به ذهنش میاد. 5-اندازه ی نام رمان:🔥 🌟اندازه عنوان،طبق ملاک انجمن، بهتر است بین 2 الی 4 بخش باشد. عنوان از نظر کلمات بیشتر از 4 بخش هست که در چنین مواقعی، عنوان تبدیل به تیتر روزنامه میشه. البته زمانی که عنوان رو خوندم، این طولانی بودن عنوان چندان به چشم نیومد در نتیجه، عنوان شما با وجود داشتن بخش های زیاد، اندازهی مناسبی داره. 2-*خلاصه*(دارای سه ملاک) 🔥1-خلاصه چیست؟ 🔥 🌟خلاصه بیانگر بخش کوچکی از ایدهی رمان و اتفاقات رمان است که خواننده با خواندن خلاصه، تصمیم میگیرد رمان را بخواند یا نه. 🔥2-محتوای خلاصه 🔥 🌟همانطور که در بالا گفتم، خلاصهی رمان نقش مهمی برای جذب مخاطب دارد. محتوای کلی یک خلاصه رو بخشی از اطلاعات رمان شکل میدهد.نویسنده در این راه باید از نوشتن خلاصهی تکرای و کلیشهای پرهیز کند. بنده در ادامه خلاصهی شما را از نظر:1.شروع خلاصه 2.اطلاعات خلاصه 3.ایجاد احساس کنجکاوندگی 4.زیبانویسی 5. همخوانی با محتوا و ژانرها. 1.شروع خلاصه 🌟شروع خلاصه باید به اندازهی محتوای کلی خلاصه جذاب و بدون کلیشه باشد. اولین پوئن خلاصه! شروع خلاصه به خوبی نشون میده که خواننده قراره با یک متن خلاصه روبرو بشه نه مقدمهای که در قالب خلاصه نوشته شده! اما متاسفانه این شروع، پوئن های منفی ای داره که پوئن مثبت رو میپوشونه. اطلاعاتی که از محتوای رمان در شروع خلاصه دادید، کلیشهای هست و بارها چنین جملاتی در خلاصهی باقی رمان ها دیده شده در نتیجه تاثیر چندان خوبی روی جذب مخاطب نمیزاره. مورد بعدی، اولین چیزی که خواننده میبینه، نبود ثبات لحن در شروع رمان هست. هرچند که این ثبات لحن تنها در شروع خلاصه مشکل داشت اما باز هم باعث میشه که خواننده قضاوت زودهنگام انجام بده. "دختری سر گردان و مونده بین دو مسیر..." با توجه به محاورهای بودن خلاصه، سرگردان یک کلمهی ادبی هست که باید سرگردون نوشته بشه. مورد بعدی اینه که فعل حتما باید آخر جمله قرار بگیره(در دیالوگها اشکالی نداره). فعل"مونده" وسط جمله قرار داره. هرچند که اگر هم فعل رو آخر جمله قرار بدیم، جمله چندان خوب از آب در نمیاد. در نتیجه توصیه میکنم اطلاعات جملهی اول رو به یک شیوه دیگه بنویسید. 2.اطلاعات خلاصه 🌟اطلاعات یک خلاصهی خوب نباید بخش مهم یا ایدهی اصلی رمان را لو بدهد و در کنار لو ندادن ایده، باید آنقدری جذاب باشد که مخاطب را به سمت رمان بکشاند. اطلاعات خلاصهی شما، هیچ تفاوتی با باقی خلاصهها نداره. اطلاعاتی از قبیل" دنیای فانی، فهمیدن راز مهم و..." در اکثر خلاصهها به ویژه خلاصهی رمانهای فانتزی به کار گرفته شده در نتیجه جذابیتی هم نداره. همچنین اطلاعات بسیار کمی در اختیار مخاطب گذاشتید و با همین اطلاعات، چیزی از رمان، ایده و دنیای جدید معلوم نیست که تمامی این ها مصادف میشه با تردید خواننده برای خوندن رمان. در خلاصه معلوم نیست که کاراکتر انگیزش چیه؟ هدفش چیه؟ هیچ تنش و کشمکشی که مخاطب رو ذوقزده کنه برای خوندن رمان، وجود نداره و همچنین ایده هم معلوم نیست. برای تنش و کشمکش، اتفاقی رو بنویسید که در رمان منجر به درگیری بشه. تنش در اکثر خلاصههای رمانهای فانتزی، مطلع کردن خواننده از جنگ و یا درگیری بسیار بزرگ در رمان هست که همین باعث تنش چه در خلاصه و چه در رمان میشه. البته منظور من این نیست که تنش حتما باید جنگ باشه و این صرفا یک مثال برای فهمیدن بیشتر شما بود. همچنین نوشتن هدف و انگیزه کاراکتر در کنار تنش، باعث میشه خواننده کنجکاو بشه که آیا کاراکتر به هدفش میرسه؟ چطوری؟ و... وجود ایده خام یا همون اولیه، اکثر مواقع برای جذاب کردن خلاصه و دادن اطلاعاتی بهتر، جواب میده. برای همین توصیه میکنم در خلاصتون از تنش، هدف کاراکتر و ایده اولیه استفاده کنید. 3.ایجاد احساس کنجکاوندگی. 🌟 اگر نویسنده بتواند اطلاعات خوب و جذابی را در اختیار مخاطب قرار دهد، میتواند در خواننده احساس کنجکاوی را به وجود بیاورد. پرسش هایی رو طرح کردین که احتمال میدم فکر کردین با این سوالها، میتونید میزان ابهام خلاصه رو زیاد و باعث جذب مخاطب بشید. اما متاسفانه سوال هاتون، کمی ناشیانه هستن و در نتیجه باعث کنجکاوی نشدن. برای ایجاد احساس کنجکاوی، نیازی به پرسش نیست و بهتره که خود اطلاعات باعث بشن که خواننده در ذهنش سوال ایجاد بشه تا نویسنده به طور ناشیانه سوال هایی رو بنویسه. بخاطر اطلاعات کلیشهای و کمتون، متاسفانه خلاصه چندان جذب کننده نیست. در نتیجه توصیه میشه حتما خلاصتون رو تعویض کنید. 4.زیبانویسی 🌟زیبانویسی یک متن، بستگی به توانایی و قلم نویسنده دارد که به متن زیبایی میبخشد. هرچند که لحن خلاصه، سلیقهای هست اما پیشنهاد میشه که نویسندهها خلاصه رو ادبی بنویسن چرا که میزان جذب یک متن ادبی، بیشتر از متن محاوره و صمیمی ای هست احتمال خطا رو هم افزایش میده. لحن خلاصهی شما محاورهای بود و متاسفانه جملاتتون، چندان جذاب نبودن کلمات استفاده ساده هستن و ننوشتن خلاصه از زاویه دید سوم شخص و استفاده از کلمات و حروف هایی که مالکیت رو نشون میدن،(مثل دخترک ما) سطح خلاصه رو پایین اورده. اول از همه توصیه میشه که خلاصه ادبی نوشته بشه چرا که در ادبی، فعل ها با تاکید و قدرت بیشتری نوشته میشن که در نتیجه باعث افزایش سطح خلاصه میشه. مورد بعدی هم اینه که خلاصه حتما باید از زاویه دید سوم شخص نوشته بشه پس این مورد رو حتما رعایت کنید. 5.همخوانی با محتوا و ژانر : 🌟تا جایی که رمان رو مطالعه کردم، خلاصه اصلا همخوانی با رمان نداشت در صورتی که اغلب مواقع، برخی از اطلاعات خلاصه باید در بخش ابتدایی و میانی دیده بشه. مورد بعدی همخوانی خلاصه با ژانرهاست. اطلاعات داده شده در خلاصه، اصلا شباهتی به یک رمان که ژانر اصلیش معمایی هست، نداره. همچنین فانتزی بودن رمان چندان معلوم نیست چرا که تنها به کلمات اکتفا شده. در اغلب رمان های فانتزی، سرزمین های خیالی که زاده ذهن نویسنده هست دیده میشه که در رمان شما هم دیده شد. وقتی که خواننده متوجه میشه که رمانی که انتخاب کرده، ژانرش فانتزی هست، انتظار داره که اطلاعاتی از اون دنیای فانتزی رو در خلاصه ببینه تا از قبل کمی در مورد اون دنیا اطلاع داشته باشه. اما متاسفانه شما هیچ اطلاعاتی از دنیای ساخته شده ندادید که همین باعث میشه بطن خلاصتون با ژانر فانتزی همخوانی نداشته باشه. 🔥3.اندازه خلاصه 🔥 🌟اندازه ی خلاصه بستگی به خود نویسنده دارد اما طبق معیار انجمن، خلاصه بهتر است بین 5 الی 10 خط باشد. هرچند که اندازه خلاصه از نظر خطوط، کاملا اندازه هست اما از نظر محتوایی، خلاصهی کوتاهی داشتید چرا که خلاصه اطلاعات چندانی از رمان و ایده نداد. 3.*مقدمهی رمان*(دارای سه ملاک) 🔥1-مقدمه چگونه است؟ 🔥 🌟مقدمه یعنی نوشته ای از دل رمان که احساسات خواننده را به بازی بگیرد. نویسنده برای مقدمه میتواند از شعر، اهنگ، دلنوشته و یا دست نوشته ی خودش استفاده کند 🔥2-محتوای مقدمه 🔥 🌟محتوای مقدمه بهتر است جذاب، دارای همخوانی با محتوا و ژانرها باشد. با خوندن مقدمتون یاد مقدمههای رمان های تراژدی افتادم. اگرچه رمانتون دارای این ژانر هست اما توجه داشته باشین مواردی مثل عنوان، خلاصه، مقدمه و محتوای رمان در وحله ی اول باید با ژانر اول همخوانی داشته باشن و بعد از ژانر اصلی، با باقی ژانرها. اما مقدمتون اینطور نبود و بنده هیچ همخوانی بین ژانر اول یا حداقل دوم رمانتون ندیدم. محتوا به دور از کلیشه هست اما اندازه مقدمه چه از نظر خطوط و چه از نظر محتوایی، بسیار کوتاهه که همین باعث میشه خواننده نتونه چندان با محتوا ارتباط برقرار کنه. در نتیجه در نگاه خواننده محتوا هم جذاب نخواهد بود. 🔥3-اندازه مقدمه 🔥 🌟اندازه ی مقدمه هم مثل خلاصه باید متوسط باشد نه کوتاه و نه خیلی بلند( هرچند این مورد سلیقه است و بیشتر خوانندگان مقدمه ی بلند می پسندند) همونطور که گفتم، مقدمتون بسیار کوتاهه که شما میتونید با اضافه کردن خطوط یا مقدمهی جدید، این موضوع رو حل کنید 4.*ژانر رمان*(دارای 3 ملاک) 🔥ژانر چیست؟-1🔥 🌟 ژانر یا گونه قالب داستان است و باید اتفاقات و حوادث ، تکیه بر آن خلق و نوشته شود. 🔥2-همخوانی ژانر با محتوای رمان 🔥 🌟 تمامی ژانرها،با همان ترتیبی که نویسنده نوشته است، باید در محتوای رمان مشخص شده و همخوانی داشته باشند. ژانرهای تراژدی و عاشقانه، آخرین ژانرهای شماست که انتظار میره از بخش میانی به بعد در رمانتون دیده بشه در نتیجه بررسی این دو ژانر به کنار میره. دو ژانر بعدیتون به ترتیب معمایی و تخیلی-فانتزی هس. حقیقتا رمانتون هیچ شباهتی به یک رمان معمایی که باید ذهن خواننده رو درگیر گرهها کنه، نداره. موضوع این نیست که حضورش نسبت به جایگاهش(ژانر اصلی) کمرنگه بلکه موضوع اینه که این ژانر اصلا ارتباطی با رمانتون نداره و صرفا بخاطر چندتا گره نمیشه گفت رمانتون معماییه. همچنین با توجه به اصلی بودن ژانرتون، انتظار میره از همون بخش شروع این ژانر همخوانی خودش با اتفاقات رو نشون بده پس اینطور نیست که بگیم ژانر اصلی میتونی در آینده هم خودشو نشون بده! ژانر بعدی شما تخیلی-فانتزی هست که خیلی بیشتر از سه ژانر دیگتون، حضورش پررنگتره. اما، اما! این ژانر به نوبهی خودش حضور کمرنگی در رمانتون داره با توجه به اینکه در اصل ژانر اصلی تلقی میشه(نه ژانر دوم) نشانه هایی از اینکه رمانتون فانتزی هست دادید(مثل گرگینه، ملکه مادر، جادوی سیاه و...) اما فانتزی بودن رمانتون فقط در صحنههایی ختم میشه که شما دارید از دیدگاه کاراکترهایی مثل ادوارد روایت رو نقل میکنید و صحنه های متعلق به نازنین هیچ بویی از این ژانر نبردن و من حتی گاهی در اون صحنهها احساس کردم با یک رمان اجتماعی طرفم! علاوه بر اون، در زمینهی دنیاسازی کم کاری کردین. با توجه به فانتزی بودن رمان و علاوه سرزمین تخیلیتون، انتظار میره که در این زمینه بهتر عمل کنید و دنیاسازی نسبتا خوبی رو ارائه بدین و تنها به موجودات اکتفا نکنید. مثلا آب و هوای سرزمین، قوانین ها، نژادها(البته تا حدودی این مورد رو ذکر کردین) و... . تا جایی که رمان رو مطالعه کردم، نسبتا میشه گفت ایده هاتون جدیده و ایدهی ملکهی مادر و ارتش در نظرم خیلی جذاب اومد فقط باید حواستون باشه که ذهن مخاطب رو از کلیشهای بودن ایده گرگینه دور کنید که با نشون دادن ایده های جدید و جذاب میتونید به این عمل برسید. 🔥3-ژانر صحیح 🔥 🌟 ژانر رمان باید صحیح باشد. برخی از ژانر های صحیح: عاشقانه، تخیلی، طنز، اجتماعی، تراژدی، تخیلی-فانتزی، پلیسی و... تمامی ژانرها صحیح هستند. ژانر فانتزی زیر مجموعه ژانر تخیلی هست پس نباید جدا نوشته بشه. 5.*جلد رمان*(دارای 3 ملاک) 🔥1-همخوانی با ایده رمان 🔥 🌟جلد رمان باید با ایده و محتوا همخوانی داشته باشد. با توجه به اینکه موجودات اصلی رمان گرگینه ها هستن، عکس انتخابی کاملا با ایده همخوانی داره. 🔥2-ترکیب رنگی جلد 🔥 🌟ترکیب رنگی جلد، بهتر است با ژانرها و تم رمان همخوانی لازم را داشته باشد. ترکیب رنگی جلد به نظرم کاملا مناسبه و علاوه بر اون به خوبی در بر گیرندهی عنوان هست. 🔥3.کیفیت و زیبایی عکس ها کیفیت عکس خوشبختانه بوده و در کنار باقی موارد! جلد نسبتا خوبی رو تشکیل داده. هرچند به نظرم فونت عنوان با توجه به فانتزی بودن رمان ساده هست و اگر گرافیست از یک فونت بهتر که متناسب با ژانر باشه، استفاده میکرد، خیلی بهتر بود اما با اینحال موردی نداره. 6-*شروع رمان*(دارای 3 ملاک) 🔥1-کلیشهای نبودن شروع رمان 🔥 🌟نویسنده باید برای شروع رمان خلاقانه عمل کند و از ایده های کلیشه ای مثل بیدار شدن کاراکتر اصلی یا زنگ خوردن گوشی استفاده نکند تا خواننده رو فراری بدهد. خب، قصد دارم شروع رمان رو از سه ملاک ایده، صحنه و نقطه بررسی کنم: 1.ایده: ایدتون برای شروع رمان نسبتا خوب بود. وجود یک بحران که باعث بشه کاراکترها نگران یا باهم درگیر بشن، همیشه برای جذب خواننده جواب میده. علاوه بر اون، نشون دادن اون فضای فانتزی مثل الفا بودن، اتحاد قبیله ها و... باعث میشه خواننده بخواد بیشتر بدونه. اما آیا این ایده باعث میشه شروعتون جذاب باشه؟ نه. 2.صحنه: صحنه پردازی امر بسیار مهمیه چون این صحنه هست که باعث جذاب جلوه دادن ایده میشه و یا بلعکس. سیر تند در صحنه دیده میشه مخصوصا قسمت درگیری دوستای ادوارد. همچنین مواردی مثل زیادهروی در اشراف، فضاسازی پشت سرهم و... باعث شده صحنهی شما جذاب جلوه نکنه که در نتیجه روی ایدهی خوبتون هم تاثیر گذاشته. توضیحات بیشتر در مورد صحنه رو در ملاک صحنه پردازی و باقی رو دز قسمت های مخصوص به خود ارائه خواهم داد. 3.نقطه شروع: نقطه شروع درواقع همون بند اول رمان هست که باعث میشه خواننده خوندن رمان رو آغاز کنه. نقطه شروع با فضاسازی آغاز شد. استفاده از فضاسازی باعث میشه خواننده اول آگاهی نسبت به مکان داشته باشه اما اگر نویسنده بتونه با استفاده از همین فضاسازی تعلیق به وجود بیاره، باعث میشه برای جذب خواننده خیلی جلوتر بیفته. به نظر خودتون فضاسازی در کدوم دسته قرار میگیره؟ قبل از جواب دادن به این پرسش، بنده لزوم میبینم چند نکته رو برای آگاهی بیشتر شما توضیح بدم. استفاده از توصیفات پشت سرهم همیشه برای خواننده کسل کننده خواهد بود اما گاها میبینیم که برخی از نویسندهها، توصیفاتی رو پشت سرهم نوشتن اما سرگم کننده و جذاب! چرا؟ چون به جای اینکه بیان و یک بند در مورد مکان و فضا توصیف کنن، با یک بند سر و تهش رو به هم اوردن. فضاسازی ابتدایی رمان شما در کدوم دسته هس؟ اولین خطوط شما در مورد فضاسازی بود. جملهی بعدی هم همینطور و همینطور جملههای بعدی و در آخر، یک بند! هرچند که گه گاهی از افکارات درونی کاراکتر نوشته بودین اما با اینحال، تمرکز بند روی نشون دادن فضای ابتدایی رمان بود در نتیجه کار خوب و تمیزی از آب در نیومد. هرچند که این قسمت رو باید در ملاک و بخش مخصوص به خودش میگفتم اما لزوم دیدم که در این قسمت هم ذکرش کنم. در نتیجه، با داشتن ایدهی جدید و نسبتا جذاب هم، شروعتون متاسفانه جذب کننده نبود که قسمت های بعدی، به صورت گسترده تر توضیح خواهم داد تا به خوبی بفهمید که چی چیزی رو باید ویرایش کنید و چجوری؟ 7-*سیر رمان*(دارای 3 ملاک) 🔥1-توضیح سیرها 🔥 🌟روند یک رمان باید در طول رمان یکسان باشد. سیر تند: زمانی که نویسنده از نوشتن توصیفات و... پرهیز کند، سیر رمان تند میشود . سیر کند: زمانی که نویسنده اضافه نویسی و... کند، سیر رمان کند میشود. سیر معمولی: سیر معمولی معیار ما برای نوشتن است که سیری بین سیر کند و تند میباشد. 🔥2-ثابت نگه داشتن سیر 🔥 🌟نویسنده در طول نوشتن باید سیرش را ثابت نگه دارد. سیر شما در تمامی محتوا، متعادل بود و تغییری نکرد. سیر شما، به دو دسته هست: کند و تند! از لحاظ کلی، سیر رمان شما بخاطر بیان زیاد از حد افکارات کاراکتر، کنده. استفاده زیاد از اشراف(در قسمت زاویه دید مفصل تر صحبت میشه) باعث شده که روایت اتفاقات، به تاخیر بیفته و خواننده بیشتر حواسش جمع افکارات کاراکتر بشه تا اتفاقات رمان و پیرنگ! در برخی از صحنهها، بخاطر نبود صحنه پردازی و توصیفات، سیر رمان از حالت کند وارد تند شد. بیاین برگردیم به پارت اول، شروع رمانتون! در ابتدا همه چیز خوب بود اما جایی که دو تا از دوستای ادوارد باهم درگیر میشن، سیر تنها با یک جمله تند شد! یک جملهی شما، باعث شد سیر از حالت عادی خودش تند بشه و این تندی سیر اونقدر مشهود بود که آثارش تا پایان پارت اول هم قابل دیدن بود. "و باهم درگیر شدن" خواننده چطور این صحنه رو تصور کنه؟ چطور این درگیری رو مجسم کنه؟ شما به جای نوشتن جزئیات بیشتر از درگیری اون ها، به نوشتن یک جمله اکتفا کردین. نقد بیشتر در این زمینه رو میتونید در ملاک صحنه پردازی بخونید. اواخر صحنهای که جانشين ملکه به ادوارد حمله میکنه، سیر یک مقدار بخاطر نبود توصیفات، تند شد و در صحنهی قبلش که مه سیاه رو میبینن هم یک مقدار سیر روایت بخاطر تندی شما در گفتن فضاسازی و اتفاقات تند شد که در قسمت های مخصوص به خود، خیلی گستردهتر توضیح خواهم داد. 🔥3.بررسی ژانر ها در سیر رمان 🔥 🌟سیر رمان باید با ژانر رمان همخوانی داشته باشد. همونطور که در قسمت ژانر گفتم، ژانرهای معمایی! عاشقانه و تراژدی اصلا در رمانتون مشاهده نشد و ژانر فانتزی هم حضور کمرنگی در پارت های اولیه این نشون دادن اخلاقیات نه تنها کاراکترهای اصلی، بلکه حتی کاراکترهای فرعی هم به چشم میخورد. 8-*عناصر مهم رمان*(دارای 6ملاک) 🔥1-پیرنگ 🔥 🌟اتفاقات یک رمان باید دارای دلیل منطقی و نتیجهی منطقی باشد. هیچگونه از اتفاقات ها، نباید بدون دلیل رخ بدهند. . ❄️پیرنگ از نظر کیفیت به سه دسته تقسیم میشود : ☄️1- کنش و واکنش: یعنی برای وقوع اتفاقات، دلایل منطقی ای وجود داشته باشد. برخی از پیرنگ ها، دلیلی ندارن که میشه به عنوان گره ی قابل گرهگشایی و تعلیق فرضشون کرد پس در نتیجه نمیشه ایرادی گرفت. اما بعضی از پیرنگ هارو نمیشه به عنوان گره فرض کرد و نبود دلیل باعث ضعف در این قسمت شده. هرچند که بنده فقط یک مورد رو پیدا کردم اما همین یک مورد هم تاثیر بسیار زیادی روی روند رمان و پیرنگ اصلی میزاره. نازنین و دوستانش به چه دلیل هیچوقت داخل جمعیت و جامعه نمیرفتن؟ فرقی نمیکنه دلیل بزرگ باشه یا کوچیک، اما برای کامل کردن پیرنگ، نیاز به یک دلیل قابل توجه دارید. ☄️2-انگیزه احساسی: یعنی کاراکتر ها با توجه به اخلاقیاتی که نویسنده برایشان در نظر گرفته رفتار کنند. با توجه به چیزی که از کاراکترها فهمیدم، کاراکترها طبق همون اخلاقیات رفتار کردن ☄️3-دلیل: یعنی کاراکتر برای حل مشکلاتش از راه حل های ساده استفاده کند نه راهحل های پیچیده که صرفا خطوط رمان را زیاد کنند. اشکالی مشاهده نشد. 🔥2-زاویه دید 🔥 🌟منظرهای است که مخاطب از طریقش به داستان نگاه میکند. انواع زاویه دید :1. اول شخص 2. دوم شخص 3.سوم شخص و دانای کل که زیرمجموعه ی سوم شخص میباشد. متاسفانه اشکالات زیادی در زاویه دید داشتین که حتما باید درست بشه چرا که زاویه دید یکی از عناصر مهم رمانِ و ایراد داشتن در این عناصر مهم، باعث ضعف در رمان میشه. اول شخص یک زاویه دید منفرد هست پس شما نمیتونید جملهای رو جمعی بنویسید. متاسفانه جملههای جمعی بسیار زیادی در رمانتون دیده شد که من چند نمونش رو جدا کردم: "ماهم تصمیم گرفتیم قهوهمون رو بخوریم و درمورد تفریح تابستونی متفاوتمون خونه حرف بزنیم" " خندیدیم، که آنا چهرهش جمع شد و ما خندمون بیشتر شد، بعد کلی تو سرهم زدن و اذیت کردن آناکه بماند با قیافه دمیده هم خوابید، دوباره خوابیدیم، اما چشم نبستم،" خطاب گرفتن خواننده طی روایت اشتباهه چرا که باعث میشه زاویه دید کنونی عوض و تبدیل به زاویه دید دوم شخص بشه. مثل: " بوی نمخاک توی ذوقت میزد" " شاید بگین این جادوی سیاه چه وردی، اما ورد نیست، یک عامل مریضه، عاملی که با عالم و آدم حتی با وجود خودش مشکل داره" "تو کوچه راه میرفتی میشنیدی" "داستان عجیبی داره بعد از زبون خود آلفردو میخونید.!" و... قبل از گفتن ایراد بعدی، بهتره تعریفی از اشراف داشته باشیم. اشراف یعنی آگاهی راوی نسبت به درونیات و افکارات کاراکتر که بسته به جایگاه کاراکتر عوض میشه. اشراف نسبت به کارکتر اصلی صد درصد خواهد بود که یعنی نویسنده باید افکارات کاراکتر رو بنویسه اما نسبت به افکارات کاراکترهای فرعی خیلی خیلی کمه. اشکال شما در اشراف در دو چیزه: استفاده از اشراف برای کاراکتر فرعی و استفاده بیش از اندازه برای کاراکتر اصلی. نویسنده نمیتونه درباره افکارات کاراکترهای فرعی که از دیدگاهشون نمینویسه، چیزی بنویسه که متاسفانه شما این مورد رو زیاد در رمانتون نوشتین. "شروع به طی کردن کرد و عمیق توی فکر رفت" از کجا معلومه که اون کاراکتر عمیق تو فکر رفت؟ "دنیل سوالی که توی ذهن من بود رو بیان کرد" دنیل از کجا سوال ادوارد رو میدونسته؟ نازنین در پارت 4 از کجا میدونست که موهاش مثل بچه به هم ریخته شده در صورتی که اصلا هیچ دیدی از خودش نداشته؟ نازنین انگار تمامی اخلاقیت دوستاشو میدونه. مثلا در پارت چهار نگفت خواب چی دیده چون میدونست میترسن! " کلی سوال نه تنهای برای من برای دخترها هم مطمئن بودم ایجاد شده بود!" آیا نازنین به ذهن دوستاش نفوذ داره؟ البته که نه! پس این همه اطمینان حقیقتا غیرقابل باوره. "دنی سعی در آروم کردن خودش بود، ولی صداها روی مخش بود" از کجا معلوم چیز دیگهای روی مخ دنی نبوده باشه؟ و... موردی که استفاده بیش از اندازه شما از اشراف هست، مهمترین اشکاتون در زاویه دید و یکی از مهمترین ایراد رمانتونه. درسته که شما باید افکارات کاراکتر رو بنویسید تا خواننده رو از اونچه که کاراکتر فکر میکنه، آگاه کنید اما استفاده بیش از اندازه، خواننده رو خسته میکنه. به صورت سادهتر، مونولوگ هاتون خیلی طولانین و چه چیزی مونولوگ هارو طولانی کرده؟ افکارات کاراکتر که شما زیاد از حد نوشتین. سعی کنید هرچیزی رو که مینویسید دارای هدف باشه تا مورد اضافی ای در رمان نداشته باشین. به این فکر کنیم آیا این افکار کاراکتر، کمک میکنه تا خواننده با کاراکتر بیشتر آشنا بشه و آیا باعث پیش رفتن رمان میشه؟ چون این مورد تمام رمانتون رو در بَر گرفته، بنده نمیتونم مثالی بزنم و یا حتی بگم که باید کدوم قسمت هارو حذف کنید. در نتیجه این مورد رو به خودتون میسپارم. 🔥3-لحن 🔥 🌟برای تایپ رمان ما سه لحن داریم داریم،1- ادبی( که مونولوگ و دیالوگ به صورت ادبی نوشته میشود) 2- گفتاری(که مونولوگ و دیالوگ هردو به صورت گفتاری نوشته میشوند ) 3- معیار( مونولوگ ها به صورت ادبی و دیالوگ ها به صورت گفتاری نوشته میشونو). لحن رمان باید تا آخر رمان یکجور باقی بماند. لحن استفاده شده معیار هست که خوشبختانه در این مورد ثبات لحن رو داشتین. 🔥4-فضاسازی 🔥 🌟فضاسازی یکی از زیبایی های رمان میباشد که وجودش در تمامی خطوط و صحنهها، الزامیست. نویسنده برای فضاسازی میتواند از حواس پنجگانه، آب و هوا و... استفاده کند. در اکثر مواقع فضاسازی داشتین اما متاسفانه در برخی از صحنهها، فضاسازی کمی ارائه داده بودین و یا روش فضاسازیتون مناسب و جذاب نبود! بیاین برگردیم به فضاسازی ابتدایی رمان. فضاسازی ای که از محیط ارائه دادین کاملا به جا و به اندازه بود اما، اما! فضاسازی ملموس نبود و تا حدودی هم تو ذوق میزد. کلمات یک مقدار برای گفتن فضاسازی خشک بودن و پشت سرهم بودنشون باعث شد که من نتونم به خوبی فضای اونجا رو حس کنم. بزارید فضاسازی بین خطوط پخش بشه و هر خط رو رنگین کنه. کلمات متناسب با محیط رو پیدا کنید ته توصیف از خشکی در بیاد و شاید استفاده از تشبیه و بازی با کلمه کمکتون کنه. فضاسازیای که در پارت هفت ارائه دادین، بسیار کم بود و به خوبی نتونسته بودین فضای اونجا رو به تصویر بکشین. تنها به بوی سوختگی اکتفا کردین در صورتی که با همین بوی سوختگی هم میتونستین خیلی بیشتر در مورد فضاسازی بنویسید. بوی سوختگیای که ریه هارو میسوزوند و باعث ایجاد مه میشد و... . از حواس پنجگانتون کمک بگیرید. اگر شما اونجا بودید چه چیزی رو احساس میکردین؟ چی میدیدید و چی میشنیدید؟ فضاسازی در رمان های فانتزی یک مورد بسیار مهمی هست پس حتما ایجاد فضاسازی قوی رو جدی بگیرید. خودتون رو اونجا تصور کنید و با کلماتتون کاری کنید که خواننده هم اون فضارو به خوبی احساس کنه. 🔥5-شخصیت 🔥 🌟شخصیت پردازی یکی از عناصر مهم رماننویسی میباشد. هرچقدر که شخصیتپردازی شخصیتها، قویتر باشد، رمان و رفتارهای کاراکترها واقعیتر به نظر میرسد. ❄️انواع شخصیت ها: ☄️ شخصیت قالبی: شخصیتهای قالبی دارای کنش واکنش های قابل پیشبینی و کلیشهای هستند. ☄️شخصیت قراردادی: شخصیت های قراردادی خلق و خو، فرهنگ، لهجه و باور های قدیمی دارند مانند مامان بزرگ ها و پدر بزرگ ها. ☄️شخصیت نوعی: این دسته از شخصیت ها قشر خاصی از جامعه هستند که رفتار، طرز پوشش،عقایدهایشان و... آنها را از سایرین متمایز میکند. ☄️شخصیت تمثیلی: شخصیت هایی هستند که نویسنده برای به وجود آوردنشان از شخصیت های معروف استفاده کرده است. شخصیت نمادین: شخصیتهای نمادین، کاراکترهای ماندگار رمان هستد. ☄️شخصیت همه جانبه: در این دسته، نویسنده تمام اخلاقیات، عقایدها، باورها و... کاراکتر را خودش شکل میدهد. حقیقتا تا جایی که من خوندم، شخصیت پردازی قوی یا خوبی نداشتین و شخصیت پردازیتون در درجه متوسط قرار میگیره. هرچند که نیمی از کاراکتر ها در دسته شخصیت همه جانبه قرار میگیرن و این پوئن مثبتی محسوب میشه. اما، اما! بعضی از کاراکترهاتون متاسفانه مثل همدیگه هستن و این یعنی ضعف در شخصیت پردازی! زمان هایی که تمرکز دید از نازنین به ادوارد تغییر میکرد، انگار نه انگار که شخص جدیدی درحال روایته! افکار ادوارد مثل افکار نازنین بود و حتی جمله های مشابهی هم در افکارشون دیده میشه. کاراکترها اخلاقیات گوناگونی دارن اما این موارد داخل مونولوگ احساس نمیشه. یکی از دلایلش اینه که کاراکترها انگار همه چیزو درباره هم میدونن. مثل پارت 7 وقتی که ادرواد گفت همه چیز درست میشه و دنیل در ذهنش عنوان کرد که ادوارد به حرف خودش باور نداشت. همین جملات داخل مونولگ های نازنین و ادرواد هم بود. سعی کنین برای ها کاراکتر ویژگی های منحصر به فرد ایجاد کنید و ویژگی هارو نه تنها در رفتار و دیالوگ، بلکه در افکار و مونولوگ ها هم نشون بدین. وقتی که خواننده درحال خوندن قسمت نازنین هست و بعد سراغ بخش ادوارد میره، حتی یک درصد هم نباید خیال کنه که این دو شخصیت مثل همن! هرچند که کاراکترها میتونن شباهت هایی به همدیگه داشته باشن اما اگر این شباهت ها زیاد بشن، باعث میشه که کاراکترها مثل هم بشن و در نتیجه لطمهی بسیار بزرگی به شخصیتپردازی رمان میکنه. مورد بعدی که بسیار مهم هست، نشون دادن اخلاقیات کاراکتر ها به جای گفتن اونها هست که متاسفانه چندان رعایت نکردین. مثلا پارت دوم در افکارات نازنین همش از اخلاقیات نازنین نوشته بودین بدون اینکه حتی اون اخلاقیات رو نشون بدین! این ترجیح دادن رو تو رفتارها، واکنش ها و دیالوگ ها نشون بدین تا خواننده واقعا بتونه باور کنه که نازنین چنین اخلاقیاتی رو داره. حالا به رشد شخصیتی کاراکترها میپردازیم. در رشد شخصیتی، کاراکترها باید نسبت به نسخهی اولیه خودشون تغییر کنن اما از اونجایی که رمان شما هنوز تا اون حدی که باعث رشد شخصیتی بشه، پیش نرفته، نبودش مشکلی نداره اما حتما باید تا آخر رمان دیده بشه. هرچند که یک رشد شخصیتی برای نازنین و دوستانش به وجود اومد. اما، اما! هر رشد شخصیتی باید با یک دلیل منطقی و یک انتقال منطقی اتفاق بیفته وگرنه تغییر اون کاراکتر، بی دلیل و کم اهمیت خواهد بود. نازنین و دوستانش از جمعیت بدشون میومد پس تغییر کردن و وارد جمعیت و جمع های شلوغ و دوستانه شدن. اما به چه علت؟ با کدوم اتفاق؟ دلیلی این وسط نیست و اتفاقی هم نداریم! در نتیجه تغییر کاراکترها کم اهمیت و مصنوعی به نظر میاد. اتفاقی بچینید و دلیلی پیدا کنید تا اونقدر منطقی باشن تا دلیل اینکه چرا اونها تغییر کردن، واقعی و مهم به نظر بیاد. 6-روایت 🔥 🌟روایت به معنای توضیح دادن اتفاقات رمان میباشد این قسمت از دو نظر 1. روایت 2. صحنه بررسی خواهد شد. 1-روایت: تمامی اتفاقات رمان، روایت شدن. هرچند که چندان خوب روایت نشدن و صحنه پردازی خوبی هم ارائه ندادین، اما همین که اتفاقات جوری روایت شدن تا خواننده بدونه چی به چیه، فعلا کفایت میکنه. مورد بعدی جذابیت روایت شما هست که دربرگیرنده مونولوگهاست. روایت شما در درجهی متوسط قرار میگیره. نوشتن زیاد افکار کاراکتر ها به علاوه سریع گویی شما باعث شده تا روایت شما به جای اینکه تمرکزش روی پیرنگ و اتفاقات باشه، به موارد دیگه بشه که همین روایت شما رو معمولی کرده. انگار عجله دارین که تمام چیزهایی که خواننده نمیدونه و سریع تعریف کنید. مثل جادوی سیاه، ملکهی مادر، جانشین ها و... . این سریع گویی شما باعث شده تا رمان علاوه بر اینکه کمی روی دور تند قراره بگیره، اجازه نده که در ذهن مخاطب اون تعلیق یا گره ایجاد بشه. برفرض مثال همین ملکه مادر رو میتونستین کمی دیرتر برای خواننده تعریف کنید تا اول مخاطب گرهای در ذهنش ایجاد بشه و برای فهمیدن اینکه ملکه مادر کیه، عطش داشته باشه. 2-صحنه: 🌟صحنه پردازی نادرست یکی از اشکالات رمان شماست. صحنه، اندازههای متفاوتی داره که نمیشه با تعداد کلمه یا صفحه معین کرد. صحنههای یک رمان نباید همش طولانی یا کوتاه باشن وگرنه باعث دلزدگی خواننده میشن. یکی از دلایلی که شما نتونستین یا نخواستین که صحنه پردازی مناسب رو ارائه بدین، صحنه های بسیار کوتاه شماست. تمامی صحنههای رمانتون بسیار کوتاه هست. بنده تا خواستم در یک صحنه ببینم چی به چیه، جه اتفاقی داره رخ میده و کاراکترها کی هستن و از همه مهمتر هدف اون صحنه چی هست، صحنه به سرعت عوض میشد و این اتفاق مدام برای باقی صحنهها هم می افتاد. در نتیجه بنده ندونستم لذتی از صحنهها و اتفاق هاشون ببرم. صحنه پردازی، عوامل مثل توصیفات رو در بر میگیره که کمبود در توصیفات باعث ضعف در صحنه پردازی میشه. پارت اول قسمت گلاویز شدن دنیل و جاستین، هیچ صحنهی پردازی درستی رو ارائه ندادین و تنها با یک جمله، ماجرارو تمام کردین. فرقی نمیکنه که قرار باشه شما یک جنگ رو روایت کنید یا دعوای دو دوست رو، به هرحال شما باید توصیفات رو ارائه بدین و باعث هیجان و حتی تعلیق بشین. دنیل و جاستین چطور باهم گلاویز شدن؟ نتیجه این گلاویز شدن چی بود؟ با توصیفاتتون به خواننده نشون بدین که این قسمت از صحنه رو بیخودی ننوشتین چون بنده الان چنین احساسی نسبت به اون قسمت دارم. پایان صحنهها جذاب نیستن و بدجایی هم صحنهها تموم میشن. با تموم شدن صحنه اصلا بنده احساس نکردم که انگار صحنه تموم شده و به نظر میرسید صحنه هنوز ادامه داره. پایان صحنهها باید به نحوهای باشن تا خواننده بفهمه که تمام پازل های اون صحنه حل شدن اما متاسفانه پایان صحنههای شما اینطور نبود. صحنهای که رئیس قبیله ها دور هم جمع شدن تا تصمیمگیری کنن، صحنهی بسیار کوتاهی هست و نیاز به تنش و کشمکشهای دیگهای رو داره. مثلا فضاسازی پررنگ تر، دیالوگهای بیشتر و حتی اتفاقات بعد از اون تا اهمیت اون صحنه رو نشون بده. هدف+مانع+تلاش+نتیجه: صحنهای که مکانش قلعه سیاه هست، فقط مانع وجود داره. هدف ادوارد از رفتن به قلعه سیاه نامعلومه، موقع مواجع با مانع که درواقع همون جایگزین هست، تلاشی نکرد و در نتیجه، اون صحنه نتیجهای هم نداشت. چنین صحنههایی، صحنههای اضافی و بدون هدفی هستن که هیچ چیزی به پیرنگ داستان اضافه نمیکنن. مورد آخر اینه که وقتی در یک صحنه، صحنه دوباره عوض میشه لازمه که حداقل با "***" نشون بدین که صحنه تغییر کرده . مثل زمانی که مهدیار الفردو رو میاره. 9-*توصیفات*(دارای 5 بخش) 🔥1-مکان 🔥 🌟نویسنده وظیفه دارد مکانهای موجود در رمان را توصیف کند و مکان را به مخاطب بشناسد. توصیف مکان پارت اول با توجه به پشت سرهم گوییتون زیاده بنابرین بهتره که توصیف رو در بین خطوط پخش کنید روش توصیفات کلیشهای و پشت سرهم هستن. زمانی که یک نویسنده میخواد از این روش استفاده کنه، توصیف مکان رو در یک الی دو خط خلاصه میکنه اما متاسفانه شما حداقل داخل یک بند،مکان رو توصیف میکنید . مثل توصیف پارت اول یا سالنی که الفا و قبیله هر فرد داخل اونجا بودن. همچنین بنده هیچ تصوری از قلعه سیاه ندارم و نیازی هم به توصیف داخل هواپیما نبود. 🔥2-توصیف ظاهر 🔥 🌟توصیف کردن شکل ظاهری کاراکترها، مثل توصیف چهره، لباس و... به خواننده کمک میکند تا وقایع را بهتر توصیف کند. توصیف ظاهرتون در درجه متوسط قرار میگیره که اگر بیشتر وارد جزئیات کاراکترها بشید، مسلما میتونید توصیف بهتری رو ارائه بدین. همچنین زمانی که دنیل تبدیل به گرگینه میشه، بنده هیچ ذهنیتی دربارش ندارم! 🔥3-توصیف احساسات 🔥 🌟توصیف احساسات مهمترین بخش توصیفات میباشد. نویسنده در صحنههای مهم، باید احساسات کاراکتر را به مخاطب نشان و انتقال داد. بعضی از توصیفاتتون مصنوعیه و قابل حس نیست و بیشتر شما میگید تا نشون بدید. تو پارت 4 وقتی از نازنین خواب پرید، توصیف ترس کمرنگ بود. با توصیفاتتون اون ترس رو هم به خواننده منتقل کنید! درد ادوارد داخل قلعه سیاه کمه. تعجبش قابل لمس نیست و مصنوعیه که شما ذر اون قسمت به جای نشون دادن، از گفتن استفاده کردین. نگرانی مهدیار بخاطر اریا در پارت 9 هم همچنین. این نگرانی رو پررنگ کنید وگرنه خواننده ها باور نخواهند کرد که مهدیار نگران آریا هس. 🔥4-توصیف حالات 🔥 🌟توصیف حالت به معنای وصف حرکات کاراکترها میباشد. متاسفانه در این قسمت چندان خوب عمل نکردین مخصوصا قبل دیالوگ ها! زبان بدن: زبان بدن مریم رو هنگام نزدیک شدن به نازنین رو بیان کنید. اینطوری خواننده باور نمیکنه که مریم واقعا عصبانیه! "بقیه رئیس قبیلهها هم مشکلشون رو گفتن، با ترس، از روی عصبانیت، به هرحال خودشون رو خالی کردن و من با تمام وجود گوش میکردم" خودتون این جمله و سپس همون صحنه رو بخونید. آیا عصبانیت و ترسی رو میبینید؟ حقیقتا نه! نگین،بلکه این ترس و عصبانیت رو در دیالوگ ها و توصیف زبان بدن و میمیک نشون بدین. جوری توصیف کنید که حتی اگر از کلمات هم استفاده نکنید خواننده خودش بفهمه که کاراکتر ها عصبی و ترسیده هستن! قبل دیالوگ= نبود توصیفات قبل دیالوگ ها، باعث گیج شدن خواننده و خشکشدن محتوای دیالوگ ها میشه. دیالوگهای پارت 3 وقتی که درمورد تور حرف میزدن توصیف حالات نداشت و همچنین در پارت 4 دیالوگها توصیف حالاتی نداشتن و در نظرم خشک و مصنوعی جلوه کردن. 🔥5-توصیف زمان 🔥 در این قسمت نسبتا خوب عمل کردین و با توصیفات و تشبیه هات، زمان رو نشون دادین. 10-*بهره گیری از آرایه های مهم ادبی*(دارای 4 قسمت) 1.پارادوکس: زمانی که دو کلمهی متضاد کنار هم قرار بگیرند،ارايهی پارادوکس شکل میگیرد. 2.تشبیه: تشبیه یعنی چیزی یا کسی را به کسی یا چیزی تشبیه نماییم. 3. استعاره: استعاره یک واژه و عبارتی است که به جای عبارت دیگه ای قرار میگیرد 4. حس امیزی: به معنای ترکیب "حس" با یک کلمهی دیگر است مانند خبر تلخ. 🌟 در رمان، از ارایه هایی مثل تشبیه استفاده کردین که تا حدودی به زیبایی قلم و محتواتون، افزایش کرده بود. 11-*تکرار*(شامل سه بخش) 🌟1-تکرار حروف و علائم 2- تکرار کلمات 3- تکرار افعال در رمان نباید حروف را تکرار کنیم مانند «هههه» و یا یک کلمه را مدام در یک بند یا پارت به کار ببریم و علائم هم همینطور مثلا «!!!!» یا: « چی چی میخوای؟» متاسفانه تکرار فعل و کلمات در رمان زیاد داشتید. سعی کنید از مترادف هاشون استفاده کنید تا کلمات تکراری ای نداشته باشین. بنده چند نمونه مثل از رمانتون میزنم: "مریم انقد عصبانی باشه، مریم کمی از من بزرگتر، توی همون یتیم خونهی که بزرگ شدیم، مریم از من محافظت میکرده، بهم شیر میداد، من رو میخوابنده، حکم مادری رو برام داره که هیچوقت ندیدمش! مریم وقتی رسید تنهای بهم زد." در یک بند چهار خطی، چهار بار کلمهی"مریم" استفاده کردین. "برای خودمون یک جشن بگیریم، برای همین قرار شد صبح بریم کافه همیگشیمون و مثل همیشه برای تفریح تابستونی یک تصمیم بگیریم" استفاده از کلمهی" برای" رئیس و آلفای هر قبیله دور میز چوب گردو بزرگ نشسته بودن، میز بزرگ و مستطیلی شکل بود، سر هر ضلع میز دو قبیله نشسته بودن، آدمهای و محافظهای هر قبیله یا آدمهای مهم اون قبیله دور تا دور ما توی سالنی که بودیم ایستاده بودن، نور کمی میتابید استفاده زیاد از فعل" بود 12-*رعایت فعل و فاعل در متن* 🌟 در متن اغلب فعل باید اخر جمله قرار بگیرد.البته برای دیالوگ ایرادی ندارد فعل وسط جمله باشد. ایرادی مشاهده نشد. 13-*دیالوگ و مونولوگ*(شامل 3ملاک) 🔥1-دیالوگ و مونولوگ چیست؟ 🔥 🌟 مونولوگ: تکگویی یا مونولوگ یکی از شگردهای ادبیات داستانی و هنرهای نمایشی است که در آن شخصیت داستان، وصف و درددلی را به تنهایی، خطاب به خود یا بینندگان و شنوندگان، عرضه میکند و در برابر دیالوگ قرار میگیرد. دیالوگ: گفتگویی که بین دو یا چند کاراکتر صورت میگیرد را دیالوگ میگویند. 🔥2-بررسی دیالوگ ها 🔥 🌟 نویسنده برای دیالوگ نویسی، باید از نوشتن دیالوگ های روزمرهای و معمولی جلوگیری کند و به جایش دیالوگهای جذاب که سیر را به خوبی پیش میبرند را بنویسد. متاسفانه بخاطر نبود فضاسازی و توصیفات، دیالوگ های پشت سرهم زیاد داشتین که گاها بخاطر این موضوع علاوه بر اینکه دیالوگ ها در نظرم خشک جلوه کردن، بنده حتی نمیدونستم کدوم کاراکتر درحال گفتن دیالوگشه! همچنین بخشی از لوکیشن شما خارج از ایران هست که درنتیجه دیالوگ های شما در اون صحنه ها باید کاملا متناسب با زبان اون کشور باشه که متاسفانه شما اصلا رعایت نکردین و تمامی دیالوگ های ادوارد و دوستانش تم ایرانی داشتن! دیالوگ ها از نظر جذابیت در رده متوسط قرار میگیرن که اگر شما بتونید برای هر کاراکتر یک صدای مخصوص و کلمات مخصوص در نظر بگیرید، مسلما میتونید دیالوگ های بهتری هم بنویسید. 🔥3-بررسی مونولوگ ها 🔥 🌟اغلب، حجم مونولوگ باید بیشتر از دیالوگ ها باشد. مونولوگ های بسیار زیادی داشتین! و همچین اصلا تعادل بین دیالوگ و مونولوگ رعایت نشدع بود. گاها مونولوگ ها بیش از اندازه میشد و بعضی اوقات هم تعداد دیالوگ هاتون بخاطر پشت سرهم نویسی، زیاد جلوه میکرد. حتما این تعادل رو در نظر بگیرید. 14-* عایت و هدفمند سازی پارت ها*(شامل دو بخش) 🌟1-هدفمندی سازی پارت ها 2-حجم پارت ها(بهتر است پارتها در سیستم بین 30 تا 40 خط و در گوشی بین 50 تا 60 خط باشد) تعداد خطوط پارت هاتون حیلی خیلی زیاد بود! توجه داشته باشین که این زیاد بودن شدید خواننده رو دلزده میکنه و الان هر پارت شما معادل 2 الی 3 پارت هست! 15-* رعایت و شرع قانون اسلامی و نکات اخلاقی* 🌟 1- ممنوعات 2-فحاشی در سیر رمان مشاهده نشد. 16-*سخن منتقد* خب امیدوارم از نقد راضی باشید و بتونید به خوبی ازش بهره ببرید^^ سوالی چیزی داشتین در خدمتم>-< با آروزی موفقیت فراوان، آرمیتا، منتقد رو به پیشرفت انجمن نودهشتیا*~* مچکر خسته نباشید😍♥️ 1 نمیتوانست باور کند هرآنچه را که دیده بود در این دنیای ماورایی و جادویی! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده