کاربر منتخب Masoome ارسال شده در 8 مرداد، ۱۴۰۰ کاربر منتخب اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، ۱۴۰۰ نام رمان: سرآغاز تلخ نویسنده: معصومهE ژانر: عاشقانه_اجتماعی_تراژدی هدف: پرداختن به یه رسم و سنت قدیمی و اشتباه. ساعات پارتگذاری: نامعلوم خلاصه: میگویند از هر دست که بدهی از همان دست هم پس میگیری؛ اما نمیدانم من با کدام دست، چه دادهام که یقهام اینگونه در مشت سرنوشت و این سرآغاز تلخ، مچاله شده. نمیدانم قرینهی کدام گناهم مقابلم ظاهر شده که این چنین با زندگیام بازی شده و مرا در گیر و دار ماجرای بیسر و تهام با کمری خمیده، رها ساخته. یک تراژدیِ خالص در عمق بیپناهیام! یک صنم است و سعی در مقابل به مثل با خانوادهای که از ترسِ آبرو، مانع سیاهیِ زندگیاش نشدند و قصهی ملالت بارش را رقم زدند. من به کدامین دامان دست گیرم تا همه چیز مانند روز اول شود؟ اصلا دامانی هم وجود دارد؟! مقدمه: زیر بارِ بلایای روزگار کمر خم کردهام! تاب و توان از کف دادهام و به امیدِ روزی زندگی میکنم تا همه چیز آشکار شود! سرآغازی تلخ و پر از ناکامی داشتم... سرانجامم چه میشود؟ روی نیمکتِ چوبیِ مختص به تنهایی مینشینم. سوز و سرمای باد لرزی مشهود به تنِ کم جانم میزند. بارالها... تمام دنیا مرا بیکس رها کردند. تو برایشان آشکار ساز که من تقاصِ اشتباهِ آنان را پس دادهام! رمان سرآغاز تلخ 1 نقل قول - اینجا، توی خشابِ هر اسلحه، پنج تا گلوله هست! اولی عشق، دومی نفرت، سومی حماقت، چهارمی جسارت، پنجمی خیانت! خشابت که خالی باشه، بینِ ما جایی نداری!🔥خشاب🔥 ☘️🐾...Coming soon لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .