Afeljowr ارسال شده در 13 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 13 آبان، ۱۴۰۰ نام رمان : مالاگاسی نام نویسنده: معصومه بخشی ژانر: معمایی، اجتماعی، عاشقانه @مدیر منتقد 1 نویسندهٔ داستان : شازده کوچولو و دراکولا رمان در حال تایپ: مالاگاسی دلنوشته: مسترگافها لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Afeljowr ارسال شده در 15 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آبان، ۱۴۰۰ لطفا منتقد من رو انتخاب کنید @مدیر منتقد 1 نویسندهٔ داستان : شازده کوچولو و دراکولا رمان در حال تایپ: مالاگاسی دلنوشته: مسترگافها لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار منتقد♥️ ارسال شده در 16 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۴۰۰ 13 دقیقه قبل، Mehraneh گفته است: سلام عزیز🌹 خسته نباشید🙏🏻 من تا جایی که شد رمانتون رو خوندم، خیلی ازنکاتی که بقیه رعایت نمیکردن شما رعایت کردی و خیلی از این بابت عالیه و خسته نباشید مجدد فقط اون پارت اولتون رو اگه میگفتید از زبون کی هست بهترم میشد و یه سوال برام پیش اومد؛ داستان پلیسی هم هست؟ سلام کاربر عزیز. با عرض پوزش اشتباه تگتون کردم🙏 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار منتقد♥️ ارسال شده در 16 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۴۰۰ با سلام. منتقد شما @Mehrang میباشد. تاپیک رمان شما تا پایان نقد قفل خواهد بود. لطفا تاپیک قفل بشه @مدیر منتقد لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Mehrang ارسال شده در 19 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) با سلام و خسته نباشید نقد اولیهی رمانتون روز یکشنبه هفته آینده تحویل داده میشه. ویرایش شده 25 آبان، ۱۴۰۰ توسط Mehrang 1 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Afeljowr ارسال شده در 27 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰/۸/۱۹ در 19:43، Mehrang گفته است: با سلام و خسته نباشید نقد اولیهی رمانتون روز یکشنبه هفته آینده تحویل داده میشه. سلام گلی من بی صبرانه منتظر زحمات شما هستم. تا حالا هیچ پارتی ننوشتم چون می ترسم مشکلاتی رو شما عرض کنید که توی پارت ها درج کنم در نتیجه من منتظر نقد شما هستم تا پس از درست کردن مشکلاتم به نوشتن پارت های بعدی مشغول بشم🌹 @Mehrang 1 نویسندهٔ داستان : شازده کوچولو و دراکولا رمان در حال تایپ: مالاگاسی دلنوشته: مسترگافها لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Mehrang ارسال شده در 27 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۴۰۰ 1 ساعت قبل، JGR.LARA گفته است: سلام گلی من بی صبرانه منتظر زحمات شما هستم. تا حالا هیچ پارتی ننوشتم چون می ترسم مشکلاتی رو شما عرض کنید که توی پارت ها درج کنم در نتیجه من منتظر نقد شما هستم تا پس از درست کردن مشکلاتم به نوشتن پارت های بعدی مشغول بشم🌹 @Mehrang سلام نویسنده جانم نقدتون آمادهاس فقط یکم ویرایشش طول کشیده . شما پارت گذاری کنید منم تگ کنید پارتهای جدیدتون رو میخونم اگه ایرادی داشت خصوصی میفرستم براتون. فردا اول وقت ویرایش شده اش رو میذاریم بازم ببخشید بابت تاخیر💙 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Afeljowr ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ لطفا @مدیر منتقد یک کاری کنید 😴 نویسندهٔ داستان : شازده کوچولو و دراکولا رمان در حال تایپ: مالاگاسی دلنوشته: مسترگافها لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
همکار منتقد♥️ ارسال شده در 2 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۴۰۰ منتقد: @Mehrang نویسنده: @JGR.LARA 🌻به نام خدا نقد اولیه رمان مالاگاسی 📚اسم: زمانی که ما قصد خوندن یک کتاب، رمان، داستان و.... را داریم؛ در نگاه اول این نام است که به چشم میخورد. پس یک اسم نقش به سزایی در جذب مخاطب دارد و بهتر است کلیشهای نباشد. 📚کلیشه:کلمه کلیشه به معنای عبارت یا عقیده ای است که بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است و فقدان تفکر بدیع و مبتکرانه را تداعی می کند. 🌺 کلمهای که در اسم به کار بردید ترکیب جدید و جذابی را به نمایش گذاشتهاند و به دور از کلیشه است. 🌺یک اسم میتواند از یک تا چهار بخش تشکیل شود. اسم رمان شما از یک قسمت تشکیل شده و باتوجه به قوانین انجمن صحیح میباشد. **معمولا عناوین تک کلمهای ، جذابیت کمتری نسبت به عناوین چند بخشی دارن. زیرا هر کلمهای به تنهایی نمیتواند مخاطب را جذب کرده یا مفهوم خود را به خوبی به نمایش بگذارد. 🌺همخوانی با محتوا: محتوای پارتهایی که خواندم با نام رمانتان همخوانی داشت. 🌺همخوانی با ژانر: اسم رمان با ژانر های انتخابی ( اجتماعی،معمایی ) کاملا همخوانی دارد. 🌺حسی که از اسم رمان شما دریافت کردم این بود که با یک رمان معمایی رو به رو هستم. ✨✨✨ 📚ژانر: ژانرها معیار هایی هستند در گنجایش چند کلمه که اتفاقات یک رمان را از همان جایی که آغاز میشود تا جایی که به پایان میرسد را طبقه بندی میکنند. ترتیب ژانرها بر اساس اولویت بندی میباشد. یعنی اولین ژانری که انتخاب کردید بهتر است در محتوا دیده شود. 📚ژانر های صحیح: عاشقانه، تراژدی، طنز، اجتماعی، جنایی، پلیسی، معمایی، تخیلی، ترسناک، تاریخی، مذهبی و... . 🌺ژانر های انتخابی شما(معمایی ، اجتماعی) صحیح میباشند.اما با توجه به محتوای پارتهایی که مطالعه کردم به نظر میآید جای ژانرهای جنایی و پلیسی خالی است. قطعا که رمان شما ژانر پلیسی را دارد و با توجه به قسمت هایی مثل وجود یک باند مخوف، ژانر جنایی هم کاملا مشهود است. 🌺همخوانی ژانر ها با محتوا:ژانر ها با محتوا همخوانی کامل داشتند. از همان ابتدای رمان به خوبی ژانر معمایی رمانتان قابل ملاحظه بود. مثلا دزدیده شدن رویا و انفجار ماشین در مهمان، و بقیهی اتفاقات قدم به قدم ژانر معمایی را پررنگ تر میکردند. با خواندن پارت های بیشتر ژانر اجتماعی هم به تصویر کشیده شده. اینکه رویا دختری است که به خاطر فشار های بیش از حد خانواده از خانه فراری شده و یا کودکی سخت گونش و... همگی ژانر اجتماعی را به تصویر کشیده اند. 🌺اولویت شما در ترتیب ژانر ها،معمایی میباشد که با محتوای پارتهای خوانده شده هماهنگ بوده و همخوانی دارد؛ و به خوبی به آن پرداخته شده بود. ترتیب ژانرهایتان هم مثل بخش قبلی که توضیح دادم به خوبی رعایت شده بود. چندین اتفاقی که د پارتهای ابتدایی رمان به وقوع پیوستند؛ منجمله، رفتار های سهیل، حرفهای گونش، در همان ابتدا فضای رمان را حالتی معماگونه کرده بود. ✨✨✨ 📚خلاصه: خلاصه یک رمان قسمتی است که نویسنده با بیشترین توانش در عین کم ترین تعداد کلماتش قلم در دست میگیرد و اولین ارتباط اصلیاش را با خواننده آغاز میکند. خلاصهای مملو از چالش و ابهام که خواننده را به اندیشیدن دعوت میکند. با یک قلم ساده و بی کلیشه و یا حتی یک قلم دلفریب ادبی! 📚بررسی از نظر اندازه: یک خلاصه میتواند از ۵ الی ۱۰ خط (سلیقهای) تشکیل باشد. 🌺اندازه خلاصه به اندازه بود عزیزم. 🌺خلاصه کلیشه بوده . اینکه در خلاصه بگوییم داستان در مورد دختری است که در زندگی اش فلان فلان اتفاقات افتاده کلیشه ای شده و تقریبا در اکثر رمانها به چشم میخورد. 🌺کیفیت کلمات و سطح جملات خوب است. 🌺میزان اطلاعات خلاصه: با اینکه در خلاصه نامی از کاراکترهای دیگر را نبرده بودید اما همین خلاصه باعث شد تا در مورد زندگی رویا اطلاعات زیادی به مخاطب برسد. 🌺خلاصه از نظر کشش و جذابیت: عزیزم خلاصهی شما به خاطر اطلاعات رک و صریحی که در اختیار مخاطب قرار گرفته متاسفانه کشش و جذابیت خود را به میزان زیادی از دست داده است. قطعا با خلاصهای که دارای پرسش و پاسخ و حالتی ابهام گونه باشد، خلاصه جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. 🌺همخوانی خلاصه با ژانر ها: خلاصه ی شما با ژانرهای انتخابی هماهنگی لازم را داشت. ✨✨✨ 📚مقدمه: مقدمه یک رمان حکم سرآغاز را دارد، شروعی که بعد از آن مستقیم وارد رمان میشویم. مقدمه به نوعی یک آمادگی است برای منتقل کردن عواطف و احساسات لازم. 📚بررسی اندازه مقدمه: اندازه مقدمه نه باید اونقدر طولانی باشد که خواننده خسته شود و نه اونقدر کوتاه باشد که خواننده هیچ مفهومی را از آن دریافت نکند. مقدمه از دو نوع تشکیل می شود؛ بخش اول مقدمه شعری از یک هنرمند دیگر است که قابل قبول است. نوع دوم متنی از خود نویسنده است و با محتوا و ژانر هماهنگی دارد. مقدمهی انتخابی شما از نوع دوم بود . 🌺اندازه مقدمه مناسب هست. 🌺بررسی همخوانی با محتوا، ژانر و خلاصه: مقدمه جذاب بود و با محتوا، ژانر و خلاصه همخوانی دارد. مقدمهی شما جذابیت لازم را دارد. اینکه در مقدمه که به نظر میرسد از زبان شخصیت داستان است که تمام نرمال های زندگیاش به هم ریخته و لحن بیانش کمی مضطرب است، حس کنجکاوی را در من به عنوان یک مخاطب زنده میکند. اینکه چرا و چگونه به یک باره تمام نرمالهای زندگی به هم ریخته است؟ یا مثلا چگونه با مالاگاسی بودن میتواند زندگی خودش را به حالت نرمال بازگرداند؟ همه و همه باعث جذابیت و کشش در مقدمه شما شده بود. ✨✨✨ 📚آغاز رمان: آغاز یک رمان، نقش اساسی دارد! زمانی که خواننده شروع میکند به خواندن رمان به این معناست که چهار خوان رستم را گذرانده! پس کافی است تا با یک اشتباه کوچک در انتخاب محتوا و آغاز، نویسنده کل تلاش هایش را هیچ کند. یکی از این اشتباهات کلیشه نویسی است.آغاز های تکراری عبارتاند از: 1- معرفی کوتاه شخصیت یا شخصیت های اصلی( سن و سال، تحصیلات و ....) 2-محیط زندگی و خانواده( سن افراد خانواده، شغل افراد خانواد، طبقهی اجتماعی، شرایط اقتصادی، روابط خانوادگی و ...) 3- دوستان (تماس گرفتن، صحبت کردن و ...) 4- تصادف 5- مراسم عزا 6- رفتن به دانشگاه(در حالی که شخصیت دیر کرده است) و... 🌺آغاز رمان شما کلیشهای نبوده و جذاب میباشد. ابتدای رمان شما که با اتفاقی هیجانی آغاز میشود باعث جذب مخاطب میشود . اینکه در یک مهمانی در میان همهمهی فرار از پلیس ها ، رویا بیهوش میشود و سهیل او را به زیر زمین ویلا میبرد، خواه ناخواه به عنوان یک خواننده مجذوب رمان شده و تمایلم به خواندن ادامه بیشتر از پیش شد. 🌺کیفیت دایره لغات و سطح بندی جملات خیلی خوب. 🌺بررسی محتوای آغاز: من از این پارت متوجه شدم که در رمان شما شاهد روایت زندگی افراد زیادی خواهیم بود که هر کدام به نوعی به یک باند قاچاق وصل شده اند. ✨✨✨ 📚لحن: لحن ها رو ما به سه دسته تقسیم میکنیم. ۱-لحن معیار: یعنی دیالوگ ها به صورت محاوره و مونولوگ ها به صورت ادبی باشد. ۲-لحن ادبی: یعنی دیالوگ ها و منولوگ ها به صورت ادبی باشد. ۳-لحن محاوره: یعنی دیالوگ و مونولوگ به صورت محاوره یا گفتاری باشد. 🌺بررسی لحن: لحن رمان شما معیار بود گلم. 🌺بررسی ثبات لحن: در ثبات لحن ایرادی دیده نشد جانا. ✨✨✨ 📚زاویه دید: نحوه روایتی است که نویسنده برای تعریف داستان برای مخاطبش از آن استفاده میکند. در ادبیات چند نوع زاویه دید وجود دارد: اول شخص، دوم شخص و سوم شخص. 🌺زاویه دید شما سوم شخص بود که در این زاویه دید از ضمیر او استفاده میشود . در این مورد ناهماهنگی ندیدم و به عنوان یک خواننده به خوبی میتوانستم کارکتر ها را درک کنم. ✨✨✨ 📚دیالوگ ها دیالوگ یکی از عناصر مهم رمان میباشد و بخش زیادی را از رمان در بر گرفته است. دیالوگها باید جذاب باشند و باعث تعلیق شوند. همچنین دیالوگها باید بر اساس اخلاقیات کاراکتر نوشته شود که منتقد میتواند این مورد را هم در ملاک نقد کند و هم در ملاک کاراکترپردازی. دیالوگهای روزمره مانند احوالپرسی و ... باعث کند شدن روند رمان و کسلکننده شدن آن میشود. 🌺دیالوگ های رمان شما: عزیزم رمان شما دیالوگ های زیادی داشت اما با این حال جذابیت لازم رو داشتند. فقط توی بعضی پارت ها یکم بحث ها طولانی شده بود. مثل بحث رویا با پلیس در پارت شانزده.این طولانی بودن بیش از حد باعث میشد در میان بحث آن دو، دیالوگ های دیگر را گذشته و فقط دیالوگ آخر را بخوانم تا ببینم نتیجهی بحث چه میشود. همچنین دیالوگ ها با شخصیت کارکترها همخوانی کامل داشتند. 🌺دیالوگها تنها باید با "-" از مونولوگها جدا بشوند. در رمانتان این مورد رو هم رعایت کرده بودید جانا. ✨✨✨ 📚بررسی سیر رمان سیر رمان بر اساس سرعت و پردازش محتوا به سه دسته تقسیم میشود. سیر تند: به این معنا که نویسنده در بیان کردن توصیفات و جزئیات خساست به خرج داده و از موارد اصلی و با اهمیت به سرعت گذشته است. سیر کند: به این معنا که نویسنده در بیان کردن توصیفات و جزئیات فرعی دست و دلبازی زیادی داشته و بیش از حد به حواشی تاکید کرده. سیر معمولی: این معنا که نویسنده در بیان کردن توصیفات و جزئیات تعادل کافی را ایفا کرده و از محور اصلی چندان فاصله نگرفته و بر موارد اصلی و با اهمیت تاکید کافی را داشته است. قالب سیر رمان شما: سیر رمان شما در کل معمولی بود ولی در بعضی جا ها کمی تند بود و این امر باعث میشد متن پارتها باعث دلزدگی شود. مثلا هنگامی که رویا با سهیل برای شام بیرون بودند، بعد از برگشتن رویا به خانه ، بحث و جدلی با پدرش داشت که با توصیفات نوشته شده به نظر میآمد رویا و پدرش در حیاط هستند(چون گل ها را کنار گل های مادرش گذاشت) و بعد رویا به اتاقش میرود. ✨✨✨ 📚شخصیت پردازی هرچقدر که خواننده بتواند در مقابل رفتار و کردار کاراکترها، واکنشی مانند خشم، مهربانی و دلسوزی، سردی و... نشان دهد، به معنای شخصیت پردازی قوی شخصیت است. 🌺شخصیت پردازی رمان شما خیلی خوب بود. به راحتی احساس های کارکتر ها درک میشد. مثلا در قسمتی که گونش تحت بازجویی بود نفرت او نسبت به عمویش کاملا قابل درک بود. در طول رمان شخصیت ها ثابت، و بدون تغییر بودند ولی فعلا انگیزهی برخی از آنها حالتی معما گونه دارد. شخصیت های ایستا، شخصیتهای پویا شخصیت قالبی: شخصیتهای قالبی در واقع همان شخصیتهای کلیشهای یا تکراری هستند. این چنین شخصیتها، دارای ظاهر تکراری، رفتار و گویش قابل حدس هستند. در رمان شما هیچ شخصیت قالبی تا به اینجا مشاهده نشد. شخصیتهای قراردادی: شخصیت های قراردادی شخصیتهایی هستند که در اکثر رمان ها و داستان وجود دارد اما جز شخصیت قالبی محسوب نمیشود. مثلا در اکثر رمان های فانتزی، موجوداتی مثل پری، جن، تک شاخ... وجود دارند که میشود شخصیت های قرارداد. یا مثلا در داستانهایی که دارای سرزمین هستند، پادشاه و ملکه جز شخصیتهایی هستند که همیشه در چنین صحنهها یا رمان/ داستانهایی وجود دارند.مشاهده نشد. شخصیتهای کلی: شخصیت های کلی شخصیتهایی هستند که مظهر یا نماد یک ویژگی یا خصلت هستند. مانند زیبایی، خرد، شر، نیکی، تنبلی و... . در رمان شما امین ، بیشتر نماد داننده رو به دوش میکشید و رویا حکم قربانی را داشت. سهیل برای من تداعی فردی شرور و نیما فردی آدم فروش و خائن بود. در کل شخصیت های کلی زیادی در رمان شما وجود دارند ولی این ازدیاد کمی دلزدگی را به دنبال دارد . با اینکه در شخصیت پردازی ها خوب عمل کردید ولی تعداد کارکتر ها واقعا زیاد شده. گونش،سهیل،رویا،امین، علی، عموی گونش، آتوسا، سیروس، مهناز و... . همانطور که میبینید تعداد زیادی کارکتر در همین چهل و چند پارتی که نوشتیدی وجود دارد. شخصیتهای نوعی: شخصیتهای نوعی شخصیتهایی هستند که از گروه خود متمایز و متفاوتند. مانند یک پلیس بد و پرفسور گیج. شخصیتهای نوعی نباید تغییر کنند و اگر تغییر کنند،دیگر جز شخصیتهای نوعی محسوب نمیشوند. نیما در این قالب شخصیتی قرار دارد و به خوبی شرارت درون و فریبکاری از حرکاتش مشهود است. اما چیزی کی جای تامل داشت، عکس العمل و دیالوگ های نیما به امین، هنگام تعقیب آمبولانس در پارت بیست و سوم بود. یعنی نیما در این حد آماتور است که میان یک تعقیب و گریز شوخی کند؟ و به سروان هشدار دهد که به اصطلاح ضد حال میخورد؟ این برخورد ها به دور از شخصیتی بود که برای نیما به تصویر کشیده شده بود. نشان دادن اخلاقیت: در این مورد هم عملکرد خوبی داشتید. مثلا حساس بودن امین از هشداری که به مافوق خود داد. یا نیمایی که با عملکردهای خود شخصیتی بی وجدان و خبیث رو یدک میکشد. ✨✨✨ 📚توصیفات: توصیفات به پنج بخش«توصیف مکان، توصیف زمان، توصیف حالات، توصیف کاراکتر، توصیف احساس» تقسیم میشوند. 🌺توصیف مکان در بخش توصیفات مکان، زیاد به جزئیات نپرداخته بودید؛ مثلا در توصیف ویلایی که در ابتدا مهمانی در انجا برگزار میشد میتوانستید بهتر عمل کنید. 🌺توصیف زمان: در توصیف زمان نویسنده به توصیف ساعات و روز ها میپردازد. مواردی از بیان ساعت ندیدم ولی از جهت بیان شب یا روز خوب عمل کرده بودید. 🌺توصیف حالات: در توصیف حالات هم در دیالوگ ها و هم در متن خوب عمل کرده بودید.حالاتی من جمله ناراحتی ها و خوشحالی ها. مثل حالت مضطرب گونش در بازجویی. 🌺توصیف کاراکتر: در توصیف ظاهر کارکتر ها کمی خساست به خرج داده بودید. با وجود خواندن چهل و سه پارت ، تصویر دقیقی از چهره ها ندارم. تنها چیزی که فهمیدم چشمان امین به رنگ قهوهای و چشمان سهیل آبی رنگ است. 🌺توصیف احساسات در توصیف احساسات خیلی خوب عمل کرده بودید.توصیفها به اندازه، نه خیلی زیاد نه خیلی کم بودند. به خوبی احساسات کارکتر ها به من منتقل شد. ✨✨✨ 📚کشمکشها کشمکش انسان با انسان: چنین کشمکشی میان دو فرد صورت می گیرد که معمولا بیشتر داستان ها بر مبناي کشمکش انسان با انسان نوشته می شوند و این نوع کشمکش در بین خوانندگان دارای طرفداران بیشتری است. خب توصیفات شما در این قسمت جای دارد.و اتفاقات بین انسان ها رخ میدهند.که از نظر به تصویر کشیدن این کشمکش، خوب عمل کردید.مثل کشمکش آتوسا با سیروس. کشمکش انسان با خود: بر اساس این نوع کشمکش، انسانی به تصویر کشیده می شود که به مبارزه درونی با بعضی جنبه هاي وجود خودش می پردازد. دیده نشد. کشمکش عاطفی: وقتی که عاطفه انسان در مقابل یک عامل درونی یا بیرونی شورش می کند. کشمکش اخلاقی: زمانی که قهرمان داستان در مقابل یکی از اصول اخلاقی یا اجتماعی به مخالفت می پردازد. مشاهده نشد. کشمکش محیطی: وقتی که قهرمان داستان با محیطی که دَرَش قرار میگیرد، به مخالفت بپردازد. مشاهده نشد. پ.ن:وجود همهی کشمکش ها نیاز نیست. ✨✨✨ 🌺 گره افکنی یعنی ایجاد سوال در ذهن خواننده و باز کردن معماهای رمان/داستان. تا جایی که رمان شما را خواندم چند سوال در ذهنم ایجاد شد که به خواندن ترغیبم میکرد. اینکه این بنا توسط چه کسی داده می شود یا اینکه نیما چطور با وجود رابطه با یک باند خلافکار وارد اداره ی پلیس هم شده است ؟ یا اینکه گونش توسط چه کسانی نجات پیدا کرد؟آیا آن ها هم جزو باند بودند یا فقط خدمتکار سهیل؟ البته فعلا این گره ها وجود دارند و با خواندن پارت ها تا به اینجا جوابی ندارند که مطمئنا در پارت های آینده باید به همگی پاسخ داده شود. ✨✨✨ 📚پیرینگ پیرنگ یا الگوی حادثه درواقع همان حوادث محتوای رمان یا داستان است. این حوادث باید با دلیل و انگیزه به وجود آمده باشند و نتیجهاش یک چیز منطقی باشد. به منظور دیگر یعنی هر اتفاق باید دلیل منطقیای داشته باشد و پشت این دلیل، انگیزهای باشد که منجر به رخ دادن ان اتفاق شود. به دو دسته تقسیم میشود. پیرنگ بسته: پیرنگ بسته دارای پیرنگی است که از کیفیتی پیچیده و تو در تو برخوردار باشد که چنین پیرنگهایی بیشتر رمان/داستانهای جنایی، پلیسی و کارآگاهی استفاده میشود. در پیرنگ بسته، باز کردن گره یا همان گرهگشایی قطعی است. پیرنگ باز: پیرنگ باز مخالف پیرنگ بسته است و از کیفیت پیچیده برخوردار نیست و گرهگشایی قطعیای در محتوا وجود ندارد. در این پیرنگ نویسنده بیشتر قصدش حقیقت مانندی محتوا است نه پیرنگ. در این پیرنگ اغلب به مسائل یا سوال های طرح شده پاسخی نمیدهد و خود خواننده باید راهحل ان را پیدا کند. 🌺پیرنگ رمان شما : عزیزم شما از پیرینگ بسته استفاده کرده بودید.مثلا علت این همه تمایل رویا برای شرکت در اجتماع وجود خانوادهای سختگی و معتقد بود. 🌺کیفیت پیرینگ رمان شما: کیفیت پیرینگ رمان شما در سطح خیلی خوب قرار داشت، با اینکه گره های زیادی در رمان شما به چشم میخورد اما، گرهگشایی های اندکی هم که انجام شده ، قطعی بوده و جای سوال دیگری را باقی نمیگذارد. مثلا گره گشایی در رفتار رویا و یا گره گشایی در کارهایی که گونش انجام داده. ✨✨✨ 📚شروع و پایان صحنه زمانی که کاراکترها وارد یا از مکانی خارج میشوند، صحنه شروع میشود. رمان را صحنههای متفاوت و زیادی تشکیل میدهد که این صحنهها مانند رمان، دارای ساختار شروع، میانی و پایانی میباشند. همچنین تمامی صحنهها باید دارای هدفهایی مثل:نشان دادن اخلاقیات کاراکترها، گرهگشایی یا گرهافکنی، تعلیق و... در پایان صحنه، نویسنده باید جوری بنویسد که خواننده هنگام خواندن صحنه احساس کند که در ان صحنه همهی پازلها کنار هم چیده شدهاند. یکی از روش های پایان صحنه، استفاده از ترفند پرش به صحنهی دیگر است. همهی صحنه ها چه از نظر شروع و چه پایان حالت استاندارد داشتند. مثلا روایت صحنهی پارت بیست و سه طوری بود که به خوبی صحنه در ذهن شکل میگرفت. ✨✨✨ 📚جلد رمان جلدی که برای رمان انتخاب کردید، عکس دو آفتابپرست است. حقیقتا در ابتدا با دیدن جلد رمان فکر کردم با رمانی طنز مواجه خواهم شد. ولی با خواندن رمان پی به معمایی و جنایی بودن رمان بردم. به عبارتی جلد رمان شما برای یک رمان با ژانر های انتخابی ، مناسب نیست. با این اوصاف، جلد رمان شما نیاز به تجدید نظر دارد. ✨✨✨ 📚اصول درست نویسی شما نیمفاصله: نیمفاصله، یک فاصله با عرض صفر بین دو حرف است که از چسبیدن این دو حرف به یکدیگر جلوگیری میکند. ـ بین کلماتی که از دو بخش تشکیل شدهاند نیمفاصله استفاده میشود.مثال:کتابخانه و ... عزیزم در این مورد بیدقتی داشتید.مثلا: پارت شش: اونویلا❌👈اون ویلا✔ پارت ده: جستجو❌👈جستجو✔ پارت یازده: رو بهرو❌👈رو به رو✔ پارت شانزده: یکدنده❌👈 یک دنده✔ پارت نوزده: بدرد دوستی نمیخوره❌👈به درد دوستی نمیخوره✔ و... نکتهی قابل ذکر دیگر استفاده از "کسره" به جای "ه" بود. مثال: پارت دوازده: محاکمِ❌👈محاکمه✔ 🌺غلط های املایی: عزرایل❌👈عزرائیل✔(پ۱۰) جسه❌👈جثه✔(پ۱۱) توجیح❌👈توجیه✔(پ۱۳) مضنون❌👈مظنون✔(پ۱۶) اضایش❌👈ازایش✔(پ۱۹) ضریف❌👈ظریف✔(پ۲۸) ضایه❌👈ضایع✔(پ۳۰) نمیزاری❌👈نمیذاری✔(پ۳۴) حاظر❌👈حاضر✔(پ۳۷) خطم❌👈ختم✔(پ۴۱) شکه شد❌👈شوکه شد✔ سر کج《آ》: اوردی❌👈آوردی✔(پ۸) 💮عزیزم چند مورد اشتباه تایپ هم داشتید: هزارن(پ۱۰) رو بهرو(پ۱۱ ) خرامان-خرمان(پ۱۵) قهوهای(پ۱۸) لباس را در دستانش چله(مچاله) کرد(پ۲۶) و... بهترِ برای تصحیح موارد گفته شده یک بار دیگر رمانتان را مطالعه کنید. ✨✨✨ 📚ساختار : ساختار جمله یکی از اصول مهم نویسندگی هستش و نویسنده در این بخش باید با رعایت کردن مکان فعل و فاعل کیفیت جمله را حفظ کند. 🌺در ساختار جملات ایراد نداشتید. ✨✨✨ 📚تکرار: جملاتی که از نظر مفهوم یکسان هستند هم لغات و هم جملاتی که زیاد تکرار شدهاند، هم حروف که بدون نیاز تکرار شدهاند. کشیده نویسی هم جز تکرار است و علائم نگارشی. 🌺مشکلی نداشتید. ✨✨✨ 📚اندازه پارت رمان: اندازه پارت رمان در گوشی میتونه از ۶۰ الی ۷۰ خط باشه و در سیستم ۳۰ الی ۴۰ خط. 🌺اندازه پارتهای رمان شما کم و در برخی پارت ها مثل پارت هفده خیلی کم بود گلی. ✨✨✨ 📚هدفمند بودن پارت: هدف مند بودن پارتها اهمیت بالایی دارد. هدف مندی هر پارت با سوال های گوناگونی بررسی میشه یا اینکه ما از این پارت چه چیزی دستگیرمون شد؟ 🌺هدفمندی رمانتان خوب بود. ✨✨✨ ⭕سخن منتقد:خسته نباشی عزیزم. رمانت فوق العاده جذابه و مطمئنا میتونه هوادارای زیادی پیدا کنه😍 امیدوارم که با رعایت نکات گفته شده بهتر هم بشه. چند مورد کوچک بود که میخواستم بهت بگم. ژرف به معنی عمق هستش و اینکه در پارت۱۴ نوشتی: "با ژرف عمیق به نیمرخ رویا خیره شد" از نظر معنی درست به نظر نمیرسه. همینطور در پارت نوزده نوشتی: "دسته گل به باد داد" که درستش میشه دسته گل به آب داد. قلمت مانا عزیزم💖 ❄مهرنگ منتقد انجمن♡:> 2 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Afeljowr ارسال شده در 2 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۴۰۰ 55 دقیقه قبل، همکار منتقد گفته است: منتقد: @Mehrang نویسنده: @JGR.LARA 🌻به نام خدا نقد اولیه رمان مالاگاسی 📚اسم: زمانی که ما قصد خوندن یک کتاب، رمان، داستان و.... را داریم؛ در نگاه اول این نام است که به چشم میخورد. پس یک اسم نقش به سزایی در جذب مخاطب دارد و بهتر است کلیشهای نباشد. 📚کلیشه:کلمه کلیشه به معنای عبارت یا عقیده ای است که بیش از حد مورد استفاده قرار گرفته است و فقدان تفکر بدیع و مبتکرانه را تداعی می کند. 🌺 کلمهای که در اسم به کار بردید ترکیب جدید و جذابی را به نمایش گذاشتهاند و به دور از کلیشه است. 🌺یک اسم میتواند از یک تا چهار بخش تشکیل شود. اسم رمان شما از یک قسمت تشکیل شده و باتوجه به قوانین انجمن صحیح میباشد. **معمولا عناوین تک کلمهای ، جذابیت کمتری نسبت به عناوین چند بخشی دارن. زیرا هر کلمهای به تنهایی نمیتواند مخاطب را جذب کرده یا مفهوم خود را به خوبی به نمایش بگذارد. 🌺همخوانی با محتوا: محتوای پارتهایی که خواندم با نام رمانتان همخوانی داشت. 🌺همخوانی با ژانر: اسم رمان با ژانر های انتخابی ( اجتماعی،معمایی ) کاملا همخوانی دارد. 🌺حسی که از اسم رمان شما دریافت کردم این بود که با یک رمان معمایی رو به رو هستم. ✨✨✨ 📚ژانر: ژانرها معیار هایی هستند در گنجایش چند کلمه که اتفاقات یک رمان را از همان جایی که آغاز میشود تا جایی که به پایان میرسد را طبقه بندی میکنند. ترتیب ژانرها بر اساس اولویت بندی میباشد. یعنی اولین ژانری که انتخاب کردید بهتر است در محتوا دیده شود. 📚ژانر های صحیح: عاشقانه، تراژدی، طنز، اجتماعی، جنایی، پلیسی، معمایی، تخیلی، ترسناک، تاریخی، مذهبی و... . 🌺ژانر های انتخابی شما(معمایی ، اجتماعی) صحیح میباشند.اما با توجه به محتوای پارتهایی که مطالعه کردم به نظر میآید جای ژانرهای جنایی و پلیسی خالی است. قطعا که رمان شما ژانر پلیسی را دارد و با توجه به قسمت هایی مثل وجود یک باند مخوف، ژانر جنایی هم کاملا مشهود است. 🌺همخوانی ژانر ها با محتوا:ژانر ها با محتوا همخوانی کامل داشتند. از همان ابتدای رمان به خوبی ژانر معمایی رمانتان قابل ملاحظه بود. مثلا دزدیده شدن رویا و انفجار ماشین در مهمان، و بقیهی اتفاقات قدم به قدم ژانر معمایی را پررنگ تر میکردند. با خواندن پارت های بیشتر ژانر اجتماعی هم به تصویر کشیده شده. اینکه رویا دختری است که به خاطر فشار های بیش از حد خانواده از خانه فراری شده و یا کودکی سخت گونش و... همگی ژانر اجتماعی را به تصویر کشیده اند. 🌺اولویت شما در ترتیب ژانر ها،معمایی میباشد که با محتوای پارتهای خوانده شده هماهنگ بوده و همخوانی دارد؛ و به خوبی به آن پرداخته شده بود. ترتیب ژانرهایتان هم مثل بخش قبلی که توضیح دادم به خوبی رعایت شده بود. چندین اتفاقی که د پارتهای ابتدایی رمان به وقوع پیوستند؛ منجمله، رفتار های سهیل، حرفهای گونش، در همان ابتدا فضای رمان را حالتی معماگونه کرده بود. ✨✨✨ 📚خلاصه: خلاصه یک رمان قسمتی است که نویسنده با بیشترین توانش در عین کم ترین تعداد کلماتش قلم در دست میگیرد و اولین ارتباط اصلیاش را با خواننده آغاز میکند. خلاصهای مملو از چالش و ابهام که خواننده را به اندیشیدن دعوت میکند. با یک قلم ساده و بی کلیشه و یا حتی یک قلم دلفریب ادبی! 📚بررسی از نظر اندازه: یک خلاصه میتواند از ۵ الی ۱۰ خط (سلیقهای) تشکیل باشد. 🌺اندازه خلاصه به اندازه بود عزیزم. 🌺خلاصه کلیشه بوده . اینکه در خلاصه بگوییم داستان در مورد دختری است که در زندگی اش فلان فلان اتفاقات افتاده کلیشه ای شده و تقریبا در اکثر رمانها به چشم میخورد. 🌺کیفیت کلمات و سطح جملات خوب است. 🌺میزان اطلاعات خلاصه: با اینکه در خلاصه نامی از کاراکترهای دیگر را نبرده بودید اما همین خلاصه باعث شد تا در مورد زندگی رویا اطلاعات زیادی به مخاطب برسد. 🌺خلاصه از نظر کشش و جذابیت: عزیزم خلاصهی شما به خاطر اطلاعات رک و صریحی که در اختیار مخاطب قرار گرفته متاسفانه کشش و جذابیت خود را به میزان زیادی از دست داده است. قطعا با خلاصهای که دارای پرسش و پاسخ و حالتی ابهام گونه باشد، خلاصه جذابیت بیشتری پیدا خواهد کرد. 🌺همخوانی خلاصه با ژانر ها: خلاصه ی شما با ژانرهای انتخابی هماهنگی لازم را داشت. ✨✨✨ 📚مقدمه: مقدمه یک رمان حکم سرآغاز را دارد، شروعی که بعد از آن مستقیم وارد رمان میشویم. مقدمه به نوعی یک آمادگی است برای منتقل کردن عواطف و احساسات لازم. 📚بررسی اندازه مقدمه: اندازه مقدمه نه باید اونقدر طولانی باشد که خواننده خسته شود و نه اونقدر کوتاه باشد که خواننده هیچ مفهومی را از آن دریافت نکند. مقدمه از دو نوع تشکیل می شود؛ بخش اول مقدمه شعری از یک هنرمند دیگر است که قابل قبول است. نوع دوم متنی از خود نویسنده است و با محتوا و ژانر هماهنگی دارد. مقدمهی انتخابی شما از نوع دوم بود . 🌺اندازه مقدمه مناسب هست. 🌺بررسی همخوانی با محتوا، ژانر و خلاصه: مقدمه جذاب بود و با محتوا، ژانر و خلاصه همخوانی دارد. مقدمهی شما جذابیت لازم را دارد. اینکه در مقدمه که به نظر میرسد از زبان شخصیت داستان است که تمام نرمال های زندگیاش به هم ریخته و لحن بیانش کمی مضطرب است، حس کنجکاوی را در من به عنوان یک مخاطب زنده میکند. اینکه چرا و چگونه به یک باره تمام نرمالهای زندگی به هم ریخته است؟ یا مثلا چگونه با مالاگاسی بودن میتواند زندگی خودش را به حالت نرمال بازگرداند؟ همه و همه باعث جذابیت و کشش در مقدمه شما شده بود. ✨✨✨ 📚آغاز رمان: آغاز یک رمان، نقش اساسی دارد! زمانی که خواننده شروع میکند به خواندن رمان به این معناست که چهار خوان رستم را گذرانده! پس کافی است تا با یک اشتباه کوچک در انتخاب محتوا و آغاز، نویسنده کل تلاش هایش را هیچ کند. یکی از این اشتباهات کلیشه نویسی است.آغاز های تکراری عبارتاند از: 1- معرفی کوتاه شخصیت یا شخصیت های اصلی( سن و سال، تحصیلات و ....) 2-محیط زندگی و خانواده( سن افراد خانواده، شغل افراد خانواد، طبقهی اجتماعی، شرایط اقتصادی، روابط خانوادگی و ...) 3- دوستان (تماس گرفتن، صحبت کردن و ...) 4- تصادف 5- مراسم عزا 6- رفتن به دانشگاه(در حالی که شخصیت دیر کرده است) و... 🌺آغاز رمان شما کلیشهای نبوده و جذاب میباشد. ابتدای رمان شما که با اتفاقی هیجانی آغاز میشود باعث جذب مخاطب میشود . اینکه در یک مهمانی در میان همهمهی فرار از پلیس ها ، رویا بیهوش میشود و سهیل او را به زیر زمین ویلا میبرد، خواه ناخواه به عنوان یک خواننده مجذوب رمان شده و تمایلم به خواندن ادامه بیشتر از پیش شد. 🌺کیفیت دایره لغات و سطح بندی جملات خیلی خوب. 🌺بررسی محتوای آغاز: من از این پارت متوجه شدم که در رمان شما شاهد روایت زندگی افراد زیادی خواهیم بود که هر کدام به نوعی به یک باند قاچاق وصل شده اند. ✨✨✨ 📚لحن: لحن ها رو ما به سه دسته تقسیم میکنیم. ۱-لحن معیار: یعنی دیالوگ ها به صورت محاوره و مونولوگ ها به صورت ادبی باشد. ۲-لحن ادبی: یعنی دیالوگ ها و منولوگ ها به صورت ادبی باشد. ۳-لحن محاوره: یعنی دیالوگ و مونولوگ به صورت محاوره یا گفتاری باشد. 🌺بررسی لحن: لحن رمان شما معیار بود گلم. 🌺بررسی ثبات لحن: در ثبات لحن ایرادی دیده نشد جانا. ✨✨✨ 📚زاویه دید: نحوه روایتی است که نویسنده برای تعریف داستان برای مخاطبش از آن استفاده میکند. در ادبیات چند نوع زاویه دید وجود دارد: اول شخص، دوم شخص و سوم شخص. 🌺زاویه دید شما سوم شخص بود که در این زاویه دید از ضمیر او استفاده میشود . در این مورد ناهماهنگی ندیدم و به عنوان یک خواننده به خوبی میتوانستم کارکتر ها را درک کنم. ✨✨✨ 📚دیالوگ ها دیالوگ یکی از عناصر مهم رمان میباشد و بخش زیادی را از رمان در بر گرفته است. دیالوگها باید جذاب باشند و باعث تعلیق شوند. همچنین دیالوگها باید بر اساس اخلاقیات کاراکتر نوشته شود که منتقد میتواند این مورد را هم در ملاک نقد کند و هم در ملاک کاراکترپردازی. دیالوگهای روزمره مانند احوالپرسی و ... باعث کند شدن روند رمان و کسلکننده شدن آن میشود. 🌺دیالوگ های رمان شما: عزیزم رمان شما دیالوگ های زیادی داشت اما با این حال جذابیت لازم رو داشتند. فقط توی بعضی پارت ها یکم بحث ها طولانی شده بود. مثل بحث رویا با پلیس در پارت شانزده.این طولانی بودن بیش از حد باعث میشد در میان بحث آن دو، دیالوگ های دیگر را گذشته و فقط دیالوگ آخر را بخوانم تا ببینم نتیجهی بحث چه میشود. همچنین دیالوگ ها با شخصیت کارکترها همخوانی کامل داشتند. 🌺دیالوگها تنها باید با "-" از مونولوگها جدا بشوند. در رمانتان این مورد رو هم رعایت کرده بودید جانا. ✨✨✨ 📚بررسی سیر رمان سیر رمان بر اساس سرعت و پردازش محتوا به سه دسته تقسیم میشود. سیر تند: به این معنا که نویسنده در بیان کردن توصیفات و جزئیات خساست به خرج داده و از موارد اصلی و با اهمیت به سرعت گذشته است. سیر کند: به این معنا که نویسنده در بیان کردن توصیفات و جزئیات فرعی دست و دلبازی زیادی داشته و بیش از حد به حواشی تاکید کرده. سیر معمولی: این معنا که نویسنده در بیان کردن توصیفات و جزئیات تعادل کافی را ایفا کرده و از محور اصلی چندان فاصله نگرفته و بر موارد اصلی و با اهمیت تاکید کافی را داشته است. قالب سیر رمان شما: سیر رمان شما در کل معمولی بود ولی در بعضی جا ها کمی تند بود و این امر باعث میشد متن پارتها باعث دلزدگی شود. مثلا هنگامی که رویا با سهیل برای شام بیرون بودند، بعد از برگشتن رویا به خانه ، بحث و جدلی با پدرش داشت که با توصیفات نوشته شده به نظر میآمد رویا و پدرش در حیاط هستند(چون گل ها را کنار گل های مادرش گذاشت) و بعد رویا به اتاقش میرود. ✨✨✨ 📚شخصیت پردازی هرچقدر که خواننده بتواند در مقابل رفتار و کردار کاراکترها، واکنشی مانند خشم، مهربانی و دلسوزی، سردی و... نشان دهد، به معنای شخصیت پردازی قوی شخصیت است. 🌺شخصیت پردازی رمان شما خیلی خوب بود. به راحتی احساس های کارکتر ها درک میشد. مثلا در قسمتی که گونش تحت بازجویی بود نفرت او نسبت به عمویش کاملا قابل درک بود. در طول رمان شخصیت ها ثابت، و بدون تغییر بودند ولی فعلا انگیزهی برخی از آنها حالتی معما گونه دارد. شخصیت های ایستا، شخصیتهای پویا شخصیت قالبی: شخصیتهای قالبی در واقع همان شخصیتهای کلیشهای یا تکراری هستند. این چنین شخصیتها، دارای ظاهر تکراری، رفتار و گویش قابل حدس هستند. در رمان شما هیچ شخصیت قالبی تا به اینجا مشاهده نشد. شخصیتهای قراردادی: شخصیت های قراردادی شخصیتهایی هستند که در اکثر رمان ها و داستان وجود دارد اما جز شخصیت قالبی محسوب نمیشود. مثلا در اکثر رمان های فانتزی، موجوداتی مثل پری، جن، تک شاخ... وجود دارند که میشود شخصیت های قرارداد. یا مثلا در داستانهایی که دارای سرزمین هستند، پادشاه و ملکه جز شخصیتهایی هستند که همیشه در چنین صحنهها یا رمان/ داستانهایی وجود دارند.مشاهده نشد. شخصیتهای کلی: شخصیت های کلی شخصیتهایی هستند که مظهر یا نماد یک ویژگی یا خصلت هستند. مانند زیبایی، خرد، شر، نیکی، تنبلی و... . در رمان شما امین ، بیشتر نماد داننده رو به دوش میکشید و رویا حکم قربانی را داشت. سهیل برای من تداعی فردی شرور و نیما فردی آدم فروش و خائن بود. در کل شخصیت های کلی زیادی در رمان شما وجود دارند ولی این ازدیاد کمی دلزدگی را به دنبال دارد . با اینکه در شخصیت پردازی ها خوب عمل کردید ولی تعداد کارکتر ها واقعا زیاد شده. گونش،سهیل،رویا،امین، علی، عموی گونش، آتوسا، سیروس، مهناز و... . همانطور که میبینید تعداد زیادی کارکتر در همین چهل و چند پارتی که نوشتیدی وجود دارد. شخصیتهای نوعی: شخصیتهای نوعی شخصیتهایی هستند که از گروه خود متمایز و متفاوتند. مانند یک پلیس بد و پرفسور گیج. شخصیتهای نوعی نباید تغییر کنند و اگر تغییر کنند،دیگر جز شخصیتهای نوعی محسوب نمیشوند. نیما در این قالب شخصیتی قرار دارد و به خوبی شرارت درون و فریبکاری از حرکاتش مشهود است. اما چیزی کی جای تامل داشت، عکس العمل و دیالوگ های نیما به امین، هنگام تعقیب آمبولانس در پارت بیست و سوم بود. یعنی نیما در این حد آماتور است که میان یک تعقیب و گریز شوخی کند؟ و به سروان هشدار دهد که به اصطلاح ضد حال میخورد؟ این برخورد ها به دور از شخصیتی بود که برای نیما به تصویر کشیده شده بود. نشان دادن اخلاقیت: در این مورد هم عملکرد خوبی داشتید. مثلا حساس بودن امین از هشداری که به مافوق خود داد. یا نیمایی که با عملکردهای خود شخصیتی بی وجدان و خبیث رو یدک میکشد. ✨✨✨ 📚توصیفات: توصیفات به پنج بخش«توصیف مکان، توصیف زمان، توصیف حالات، توصیف کاراکتر، توصیف احساس» تقسیم میشوند. 🌺توصیف مکان در بخش توصیفات مکان، زیاد به جزئیات نپرداخته بودید؛ مثلا در توصیف ویلایی که در ابتدا مهمانی در انجا برگزار میشد میتوانستید بهتر عمل کنید. 🌺توصیف زمان: در توصیف زمان نویسنده به توصیف ساعات و روز ها میپردازد. مواردی از بیان ساعت ندیدم ولی از جهت بیان شب یا روز خوب عمل کرده بودید. 🌺توصیف حالات: در توصیف حالات هم در دیالوگ ها و هم در متن خوب عمل کرده بودید.حالاتی من جمله ناراحتی ها و خوشحالی ها. مثل حالت مضطرب گونش در بازجویی. 🌺توصیف کاراکتر: در توصیف ظاهر کارکتر ها کمی خساست به خرج داده بودید. با وجود خواندن چهل و سه پارت ، تصویر دقیقی از چهره ها ندارم. تنها چیزی که فهمیدم چشمان امین به رنگ قهوهای و چشمان سهیل آبی رنگ است. 🌺توصیف احساسات در توصیف احساسات خیلی خوب عمل کرده بودید.توصیفها به اندازه، نه خیلی زیاد نه خیلی کم بودند. به خوبی احساسات کارکتر ها به من منتقل شد. ✨✨✨ 📚کشمکشها کشمکش انسان با انسان: چنین کشمکشی میان دو فرد صورت می گیرد که معمولا بیشتر داستان ها بر مبناي کشمکش انسان با انسان نوشته می شوند و این نوع کشمکش در بین خوانندگان دارای طرفداران بیشتری است. خب توصیفات شما در این قسمت جای دارد.و اتفاقات بین انسان ها رخ میدهند.که از نظر به تصویر کشیدن این کشمکش، خوب عمل کردید.مثل کشمکش آتوسا با سیروس. کشمکش انسان با خود: بر اساس این نوع کشمکش، انسانی به تصویر کشیده می شود که به مبارزه درونی با بعضی جنبه هاي وجود خودش می پردازد. دیده نشد. کشمکش عاطفی: وقتی که عاطفه انسان در مقابل یک عامل درونی یا بیرونی شورش می کند. کشمکش اخلاقی: زمانی که قهرمان داستان در مقابل یکی از اصول اخلاقی یا اجتماعی به مخالفت می پردازد. مشاهده نشد. کشمکش محیطی: وقتی که قهرمان داستان با محیطی که دَرَش قرار میگیرد، به مخالفت بپردازد. مشاهده نشد. پ.ن:وجود همهی کشمکش ها نیاز نیست. ✨✨✨ 🌺 گره افکنی یعنی ایجاد سوال در ذهن خواننده و باز کردن معماهای رمان/داستان. تا جایی که رمان شما را خواندم چند سوال در ذهنم ایجاد شد که به خواندن ترغیبم میکرد. اینکه این بنا توسط چه کسی داده می شود یا اینکه نیما چطور با وجود رابطه با یک باند خلافکار وارد اداره ی پلیس هم شده است ؟ یا اینکه گونش توسط چه کسانی نجات پیدا کرد؟آیا آن ها هم جزو باند بودند یا فقط خدمتکار سهیل؟ البته فعلا این گره ها وجود دارند و با خواندن پارت ها تا به اینجا جوابی ندارند که مطمئنا در پارت های آینده باید به همگی پاسخ داده شود. ✨✨✨ 📚پیرینگ پیرنگ یا الگوی حادثه درواقع همان حوادث محتوای رمان یا داستان است. این حوادث باید با دلیل و انگیزه به وجود آمده باشند و نتیجهاش یک چیز منطقی باشد. به منظور دیگر یعنی هر اتفاق باید دلیل منطقیای داشته باشد و پشت این دلیل، انگیزهای باشد که منجر به رخ دادن ان اتفاق شود. به دو دسته تقسیم میشود. پیرنگ بسته: پیرنگ بسته دارای پیرنگی است که از کیفیتی پیچیده و تو در تو برخوردار باشد که چنین پیرنگهایی بیشتر رمان/داستانهای جنایی، پلیسی و کارآگاهی استفاده میشود. در پیرنگ بسته، باز کردن گره یا همان گرهگشایی قطعی است. پیرنگ باز: پیرنگ باز مخالف پیرنگ بسته است و از کیفیت پیچیده برخوردار نیست و گرهگشایی قطعیای در محتوا وجود ندارد. در این پیرنگ نویسنده بیشتر قصدش حقیقت مانندی محتوا است نه پیرنگ. در این پیرنگ اغلب به مسائل یا سوال های طرح شده پاسخی نمیدهد و خود خواننده باید راهحل ان را پیدا کند. 🌺پیرنگ رمان شما : عزیزم شما از پیرینگ بسته استفاده کرده بودید.مثلا علت این همه تمایل رویا برای شرکت در اجتماع وجود خانوادهای سختگی و معتقد بود. 🌺کیفیت پیرینگ رمان شما: کیفیت پیرینگ رمان شما در سطح خیلی خوب قرار داشت، با اینکه گره های زیادی در رمان شما به چشم میخورد اما، گرهگشایی های اندکی هم که انجام شده ، قطعی بوده و جای سوال دیگری را باقی نمیگذارد. مثلا گره گشایی در رفتار رویا و یا گره گشایی در کارهایی که گونش انجام داده. ✨✨✨ 📚شروع و پایان صحنه زمانی که کاراکترها وارد یا از مکانی خارج میشوند، صحنه شروع میشود. رمان را صحنههای متفاوت و زیادی تشکیل میدهد که این صحنهها مانند رمان، دارای ساختار شروع، میانی و پایانی میباشند. همچنین تمامی صحنهها باید دارای هدفهایی مثل:نشان دادن اخلاقیات کاراکترها، گرهگشایی یا گرهافکنی، تعلیق و... در پایان صحنه، نویسنده باید جوری بنویسد که خواننده هنگام خواندن صحنه احساس کند که در ان صحنه همهی پازلها کنار هم چیده شدهاند. یکی از روش های پایان صحنه، استفاده از ترفند پرش به صحنهی دیگر است. همهی صحنه ها چه از نظر شروع و چه پایان حالت استاندارد داشتند. مثلا روایت صحنهی پارت بیست و سه طوری بود که به خوبی صحنه در ذهن شکل میگرفت. ✨✨✨ 📚جلد رمان جلدی که برای رمان انتخاب کردید، عکس دو آفتابپرست است. حقیقتا در ابتدا با دیدن جلد رمان فکر کردم با رمانی طنز مواجه خواهم شد. ولی با خواندن رمان پی به معمایی و جنایی بودن رمان بردم. به عبارتی جلد رمان شما برای یک رمان با ژانر های انتخابی ، مناسب نیست. با این اوصاف، جلد رمان شما نیاز به تجدید نظر دارد. ✨✨✨ 📚اصول درست نویسی شما نیمفاصله: نیمفاصله، یک فاصله با عرض صفر بین دو حرف است که از چسبیدن این دو حرف به یکدیگر جلوگیری میکند. ـ بین کلماتی که از دو بخش تشکیل شدهاند نیمفاصله استفاده میشود.مثال:کتابخانه و ... عزیزم در این مورد بیدقتی داشتید.مثلا: پارت شش: اونویلا❌👈اون ویلا✔ پارت ده: جستجو❌👈جستجو✔ پارت یازده: رو بهرو❌👈رو به رو✔ پارت شانزده: یکدنده❌👈 یک دنده✔ پارت نوزده: بدرد دوستی نمیخوره❌👈به درد دوستی نمیخوره✔ و... نکتهی قابل ذکر دیگر استفاده از "کسره" به جای "ه" بود. مثال: پارت دوازده: محاکمِ❌👈محاکمه✔ 🌺غلط های املایی: عزرایل❌👈عزرائیل✔(پ۱۰) جسه❌👈جثه✔(پ۱۱) توجیح❌👈توجیه✔(پ۱۳) مضنون❌👈مظنون✔(پ۱۶) اضایش❌👈ازایش✔(پ۱۹) ضریف❌👈ظریف✔(پ۲۸) ضایه❌👈ضایع✔(پ۳۰) نمیزاری❌👈نمیذاری✔(پ۳۴) حاظر❌👈حاضر✔(پ۳۷) خطم❌👈ختم✔(پ۴۱) شکه شد❌👈شوکه شد✔ سر کج《آ》: اوردی❌👈آوردی✔(پ۸) 💮عزیزم چند مورد اشتباه تایپ هم داشتید: هزارن(پ۱۰) رو بهرو(پ۱۱ ) خرامان-خرمان(پ۱۵) قهوهای(پ۱۸) لباس را در دستانش چله(مچاله) کرد(پ۲۶) و... بهترِ برای تصحیح موارد گفته شده یک بار دیگر رمانتان را مطالعه کنید. ✨✨✨ 📚ساختار : ساختار جمله یکی از اصول مهم نویسندگی هستش و نویسنده در این بخش باید با رعایت کردن مکان فعل و فاعل کیفیت جمله را حفظ کند. 🌺در ساختار جملات ایراد نداشتید. ✨✨✨ 📚تکرار: جملاتی که از نظر مفهوم یکسان هستند هم لغات و هم جملاتی که زیاد تکرار شدهاند، هم حروف که بدون نیاز تکرار شدهاند. کشیده نویسی هم جز تکرار است و علائم نگارشی. 🌺مشکلی نداشتید. ✨✨✨ 📚اندازه پارت رمان: اندازه پارت رمان در گوشی میتونه از ۶۰ الی ۷۰ خط باشه و در سیستم ۳۰ الی ۴۰ خط. 🌺اندازه پارتهای رمان شما کم و در برخی پارت ها مثل پارت هفده خیلی کم بود گلی. ✨✨✨ 📚هدفمند بودن پارت: هدف مند بودن پارتها اهمیت بالایی دارد. هدف مندی هر پارت با سوال های گوناگونی بررسی میشه یا اینکه ما از این پارت چه چیزی دستگیرمون شد؟ 🌺هدفمندی رمانتان خوب بود. ✨✨✨ ⭕سخن منتقد:خسته نباشی عزیزم. رمانت فوق العاده جذابه و مطمئنا میتونه هوادارای زیادی پیدا کنه😍 امیدوارم که با رعایت نکات گفته شده بهتر هم بشه. چند مورد کوچک بود که میخواستم بهت بگم. ژرف به معنی عمق هستش و اینکه در پارت۱۴ نوشتی: "با ژرف عمیق به نیمرخ رویا خیره شد" از نظر معنی درست به نظر نمیرسه. همینطور در پارت نوزده نوشتی: "دسته گل به باد داد" که درستش میشه دسته گل به آب داد. قلمت مانا عزیزم💖 ❄مهرنگ منتقد انجمن♡:> شما خسته نباشی @Mehrang عزیز مرسی بابت نقد خوبت مشکلات رو برطرف می کنم اما من جلد رمانم رو خیلی دوست دارم 😂 انشالله به وقت چاپ تصویر بهتری نظرم رو جلب می کنه 1 نویسندهٔ داستان : شازده کوچولو و دراکولا رمان در حال تایپ: مالاگاسی دلنوشته: مسترگافها لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Mehrang ارسال شده در 2 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۴۰۰ 7 ساعت قبل، JGR.LARA گفته است: شما خسته نباشی @Mehrang عزیز مرسی بابت نقد خوبت مشکلات رو برطرف می کنم اما من جلد رمانم رو خیلی دوست دارم 😂 انشالله به وقت چاپ تصویر بهتری نظرم رو جلب می کنه سلامت باشی گلم😍 نقد صرفا جهت بهتر کردن رمانه ولی خب عمل کردن یا نکردن بهش انتخاب نویسندهاس☺ بی صبرانه منتظر پارتهای بعدی رمان جذابت هستم😋❣ 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Afeljowr ارسال شده در 2 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۴۰۰ 4 ساعت قبل، Mehrang گفته است: سلامت باشی گلم😍 نقد صرفا جهت بهتر کردن رمانه ولی خب عمل کردن یا نکردن بهش انتخاب نویسندهاس☺ بی صبرانه منتظر پارتهای بعدی رمان جذابت هستم😋❣ 💋 نویسندهٔ داستان : شازده کوچولو و دراکولا رمان در حال تایپ: مالاگاسی دلنوشته: مسترگافها لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده