hedi ارسال شده در 22 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آبان، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) در کوره راه سمج که شبح درختان و اکلیل خنده کودکان به بلوغ می رسد شاپرکی بالهای تاول زده اش را می گشاید چه نبوغ وحشیانه ایست درآن شاپرک و خنده کودکان که نومیدی رابه سخره گرفتند و مرگ در برابرشان لب می گزد و با گام شتابناک می رود.... ویرایش شده 22 آبان، ۱۴۰۰ توسط hedi 5 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
َAmir.m ارسال شده در 23 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۴۰۰ الفبا برای سخن گفتن نیست برای نوشتن نام توست اعداد پیش از تولد تو به صف ایستادند تا راز زادروز تو را بدانند دستهای من برای جست و جوی تو پیدا شدند دهانم کشف دهان توست ای کاشف آتش در آسمان دلم توده برفی است که به خنده های تو دل بسته است شمس لنگرودی 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر آگهی Parisa.r ارسال شده در 23 آبان، ۱۴۰۰ مدیر آگهی اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) سیب سرخ آدم برما چه کرد گذر از طوفان برما چه کرد چه خوش گفت آن شاپرک رسته از پیله این شور پرواز باما چه کرد ویرایش شده 23 آبان، ۱۴۰۰ توسط Parisa.r 4 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
hedi ارسال شده در 23 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آبان، ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰/۸/۲۲ در 20:29، hedi گفته است: شعر سپید و نو بهار که می رسد شکوفه های گیلاس فریاد میکشند نامت را .... 4 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر آگهی Parisa.r ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ مدیر آگهی اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ آن دم که شب برما طنین افکند آن دم که خنده از دلها رست آن دم که شاهزاده دستان یخ زده ی شب را فشرد آن دم سکوت زینت محافل شد و شاهزاده تاج را برزمین افکند 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
َAmir.m ارسال شده در 27 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، ۱۴۰۰ هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش هزار راه مرا، ای یگانه پایان باش برای آنکه نگویند، جستهایم و نبود تو آنکه جسته و پیداش کردهام، آن باش دوباره زنده کن این خسته ی خزان زده را حلول کن به تنم جان ببخش و جانان باش کویر تشنهی عشقم، تداوم عطشم دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش دوباره سبز کن این شاخهی خزان زده را دوباره در تن من روح نوبهاران باش بدین صدای حزین، وین نوای آهنگین به باغ خستهی عشقم، هزاردستان باش حسین منزوی 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .