رفتن به مطلب
انجمن نودهشتیا

معرفی و نقد رمان غریبه‌ای آشناتر از همه|شاهرخ(م.م.ر)|کاربر انجمن نود هشتیا


Shahrokh

پست های پیشنهاد شده

نام رمان:غریبه‌ای آشناتر از همه

 

نوشته ی:م.م.ر

 

ژانر:عاشقانه،اجتماعی

 

خلاصه:

 

اکنون مادری هستم با دو فرزند،نتیجه‌ی یک زندگی تحمیلی،اما سراسر تجربه.روزگاری دختری پرشور و پر از هیجان عشق و زندگی بودم که برای به دست آوردن لذت زندگی با پسر راننده مینی‌بوس چشم‌آبی کل ابیات فروغ را با جان و دل بوییدم و به خاطر سپردم،اما نشد آنچه که باید می‌شد و سرنوشت طور دیگری او را در مسیر زندگیم قرار داد.

 

مقدمه:

 

سلام بر غریبه‌ای که آشناتر از همه شد.

 

نمی‌دانم از کجا آغاز کنم،از ابتدای تولد یا از پایان آن،هم اینک که قلم در دست گرفته‌ام،احساس می‌کنم چیزی برای نوشتن ندارم.کبوتر خیالم به آسمانها پرواز نمود واز نقطه‌ی تمرکز فکریم خارج شده،یاریم نمی‌کند.یک روز غم‌انگیز خزان زده‌ی پاییزی‌ست که آسمان هم غبارآلود و غمبار است و مرا به گذشته‌های دور که در کنار دل‌گرفتگی ورنج،حال سرزندگی و هیجان‌زدگی را نیز به یادم می آورد،دعوت می‌کند.

 

https://forum.98ia2.ir/topic/184-رمان-غریبه-ای-آشناتر-از-همهشاهرخممرکاربر-انجمن-نود-هشتیا/

ویرایش شده در توسط Shahrokh
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 4 هفته بعد...

زاویه دید رمان: اول شخص
لحن: محاوره
شروع رمان: شروع رمان یکی از مهم‌ترین بخش‌های رمانه که خواننده پس از اینکه یک رمان رو آغاز میکنه تصمیم میگیره که اون رمان رو بخونه و ادامه بده یا اصلا شروعش نکنه. حالا اگه واقعا رمان آغاز خوب و هیجان انگیزی داشته باشه قطعا میتونه در نقطه آغازین رمان نظر خواننده رو به خودش جذب کنه، و اگر این شروع مناسب نباشه یا اتفاقات ساده و سیر کندی رو طی کنه ممکنه نتونه نظر خواننده رو به خودش جذب کنه.

● حالا رمان شما شروعش چطور بود؟
  رمان شما با خاطرات گذشته‌ی یک زن آغاز شده بود و چگونگی مرگ مادرش رو یادآوری و از حسرتی که نبود مادر از کودکی به دل این زن نشسته بود رو شرح می‌داد یا از سن و سال فرزندان و بدخلقی‌ها و اخلاق‌های نادرست پدر شخص اول رمان توضیح میداد.
این خیلی خوبه که خواننده از سرگذشت این مادر اطلاع پیدا کنه و این خاطرات تا حدودی باعث آشنایی خواننده با قسمتی از خصوصیات اول شخص میشه؛ اما اینکه شما با یک سیر تند صرفا فقط به توضیح و شرح این اتفاقات و ویژگی های اخلاقی پرداختین باعث خستگی ذهن خواننده شده و  باعث میشه خواننده به راحتی نتونه با این آغاز ارتباط بگیره. ( برای مثال: شما حتما نیازی نیست که در نقطه‌ی آغازین رمان به شرح سن و سال فرزندان اول شخص بپردازین و می‌تونین ویژگی‌های اخلاقی، تحصیلات، ویژگی‌های ظاهری و.. که مربوط به اول شخص و اطرافیانش می‌شه رو در جای بهتری توصیف کنین.)
مثلا در قسمتی از رمان که مادر به فرزندش نگاه میکند  یا در یک جشن تولد کوچک سن فرزند رو ذکر کنید. اینکه این ویژگی‌های در یک‌جای مناسب ذکر بشن بهتر در ذهن خواننده ماندگار خواهند شد.
در ارتباط با مرگ مادر  به جای اینکه صرفا به شرح این رویداد بپردازید می‌تونید از روش‌های بهتری استفاده کنید که هم باعث برانگیختن احساسات خواننده شده و هم شروعی دل‌انگیزتر رو به رمان شما اهدا کنه.
(برای مثال: با برشی از این رویداد خواننده رو به گذشته‌ی این مادر برده و به جای شرح این رویداد به‌عنوان یک رویداد به توصیف صحنه‌ای که ایشون مادرشون رو از دست دادن بپردازید، این‌گونه می‌توانید این خاطره را به گونه‌ای غم انگیز‌تر توصیف کرده و ذهن خواننده را به آن زمان ببرید و با احساسات کودکی که در خردسالی غم از دست دادن مادر رو تجربه کرده آشنا کنید.)
و نکته‌ی آخر راجع به آغاز رمان خصوصیات پدر این زن هست که همون‌طور که گفتم بهتره از این خصوصیات در جای بهتری استفاده بشه. ( برای مثال: شما می‌تونید در جایی که این زن به چهره‌ی پدرشون نگاه میکنن یا هنگامی که حرفی از ایشون به میان میاد یا هنگامی که این زن با همسرشون در حال صحبت هستند و یا در زمانی که ایشون اخلاق خوب یا بدی از همسرشون میبینن این اخلاق‌ها رو با اخلاق‌های بد یا خوب پدرشون در گذشته مقایسه کنید و به توصیف احساسات این زن بپردازید این‌گونه مقایسه‌ها و توصیفات بهتر در ذهن خواننده باقی خواهند ماند.

عشق و رابطه‌ی احساسی بین این مادر و فرزندش که باعث شده دختر به راحتی با مادرش مثل یه دوست رفتار کنه و حتی از مهم ترین رازش خبر دار باشه خیلی زیبا بود، اما رابطه‌ی بین این زن و شوهرش مرتضی به خوبی مشهود نبود برای مثال شما می‌تونستید در رمان از این رابطه هم کمی سخن بگید یا قسمتی که این زن سعی داشت مرتضی رو برای خواستگاری دخترش راضی کنه کمی توصیف می‌کردید، یعنی به همین راحتی و بدون اینکه حتی ذره‌ای بخوان فکر کنن و تحقیق کنن و یا حتی فامیل این خواستگار رو بدونن اجازه‌ی خواستگاری دادن؟🧐🧐

توصیفات رمانتون یه‌خورده کم بود و رمان بیشتر راجب خاطرات گذشته این زن توضیح داده بود بجای اینکه به توصیف اونها بپردازه شما می‌تونین با توصیفات بهتری هم سیر رمانتون رو کاهش بدین تا خواننده بتونه کمی با رمان ارتباط بگیره و هم خصوصیات افراد، حالات اونها و بسیاری از ویژگی‌ها رو در رمان بهتر نشون بدین.😇😇

محتوای رمان به نظر کلیشه‌ای نمیاد و اگر همون‌طور که گفتم توصیفات بهتر بشن و سیر رمان کمی کاهش پیدا کنه قطعا جذابیت بیشتری برای خواننده پیدا میکنه.

نکات ویراستاری هم به خوبی رعایت نشده بود که در رابطه با اون به طور مفصل با شما صحبت خواهم کرد، و در نهایت بهتره که اعداد بجای اینکه بدین‌گونه "۴۴، ۳۹" ذکر بشن، بهتره به صورت "چهل و چهار، سی و نُه" ذکر شوند تا متن رمان نظم بهتری بگیره.

آخرین نکته اینکه تا جایی که من رمان شما رو مطالعه کردم پیشنهاد من به شما اینه که حتما نکاتی که خدمتتون عرض کردم رو اصلاح کنید، یک شروع زیباتر به رمانتون هدیه کنین و کمتر به خاطره‌گویی درباره گذشته  بپردازین و سعی کنین این خاطرات رو به صورت برشی از اون رویداد توصیف کنین اگر این رو رعایت کنین قطعا مخاطب‌های بیشتری رو به خودش جذب خواهد کرد ولی اگر بخواین این‌جوری خاطرات رو ادامه بدین ذهن خواننده واقعا خسته میشه.🥺🥺

و در نهایت اگر در این اصلاحات جایی به کمک احتیاج داشتین خوشحال میشم کمکتون کنم.😇😇

 

@Shahrokh

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام و با تشکر از نقد زیبای شما

می‌تونم بپرسم تا پارت چند خوندید؟؟

چون خیلی از سوالات پیش آمده تو ذهن شما در پارتهای بعدی رفع میشه.مثل خصوصیات اخلاقی همسر کارکتر اصلی و همینطور تحقیقات در مورد خواستگار.در مورد قسمت اول بنده قصد فلاش بک کامل به گذشته ی کارکتر نداشتم،فقط توضیح مختصری در مورد گذشته‌ش بود و اینکه این یه سرگذشت واقعی از یه فرد واقعی بود که در حد توضیح قصد ارایه ش رو داشتم و گرنه بعد که وارد سیر داستان میشه از خاطره نویسی کم میشه.

در مورد ویراستاری دقیقا اشتباهات زیاده و باید رفعشون کنم.

بازم تشکر فراوان بابت وقت ارزشمندتون که برای خوندن رمان بنده گذاشتید.🙏🌹

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

3 دقیقه قبل، Shahrokh گفته است:

سلام و با تشکر از نقد زیبای شما

می‌تونم بپرسم تا پارت چند خوندید؟؟

چون خیلی از سوالات پیش آمده تو ذهن شما در پارتهای بعدی رفع میشه.مثل خصوصیات اخلاقی همسر کارکتر اصلی و همینطور تحقیقات در مورد خواستگار.در مورد قسمت اول بنده قصد فلاش بک کامل به گذشته ی کارکتر نداشتم،فقط توضیح مختصری در مورد گذشته‌ش بود و اینکه این یه سرگذشت واقعی از یه فرد واقعی بود که در حد توضیح قصد ارایه ش رو داشتم و گرنه بعد که وارد سیر داستان میشه از خاطره نویسی کم میشه.

در مورد ویراستاری دقیقا اشتباهات زیاده و باید رفعشون کنم.

بازم تشکر فراوان بابت وقت ارزشمندتون که برای خوندن رمان بنده گذاشتید.🙏🌹

عزیز قطعا میدونم که خیلی از سوالاتی که در آغاز رمان برای خواننده پیش میاد بعدها برطرف میشه اما حرف من به این سوالات نیست گلم 

حرف من با آغاز و نقطه‌ی شروع این رمان هست.

اگر این رمان یه سرگذشت واقعیه که چه بهتر اینکه یه رمان از روی زندگی یه نفر نوشته بشه خیلی عالیه، خب میتونه درس‌های زیادی رو به خواننده اهدا کنه و خب حتی بهترین رمان هم باشه اما عزیزم من سخنم آغاز رمان شماست که میتونست بسیار بهتر از این باشه و من نمیگم شما حتما فلش بک بدید به گذشته اما این میتونه روی سطح قلم شما تاثیر بزاره اینکه شما صرفا به جای اینکه به توصیفات بپردازید آغاز رمانتون را با یک سیر تند به تعریف خاطرات گذشته پرداختید. 

هر داستانی با توصیفات بسیار زیباتر میشه حتی اگر کلیشه‌ای ترین رمان هم باشه اگر توصیفاتش زیبا باشه ممکنه مخاطب‌های بسیاری برای خودش جذب کنه، رمان شما که تا جایی که من خوندم بنطر نمی آمد کلیشه‌ای باشه، پس چرا با استفاده از توصیفات این رمان رو زیباتر نکنین؟

من بخوام با شما رو راست باشم و امیدوارم که این سخن من رو بعنوان یه دوست و یک راهنما بپذیرید، سیر تند آغاز رمان شما که علتش بیان عجولانه خاطرات بود ذهن خواننده رو واقعا خسته میکنه، به طوری که من در بعضی قسمت‌ها واقعا متوجه نمیشدم چی به چیه! در حالی که اگر این خاطرات حالا پشت سر هم بیان نمیشد یا بصورت فلش بک به گذشته بیان میشد یا حالا اگر نمیدونم با یک شیوه‌ی خاص‌تری بیان میشد ممکن بود حتی سر همون پارت اول و مرگ مادر شاید خواننده اونقدر احساساتش درگیر میشد که دلش می‌خواست بدونه اون زن چطور با حسرت‌هاش کنار میاد.

اینکه رمانتون براساس واقعیت نوشته شده دلیل نمیشه از توصیفات بی بهره باشه وگرنه که بعنوان یه خاطره ثبت میشد تا یک رمان، پس اصلا نزارید این موصوع خلاقیت رو از شما بگیره.

امیدوارم منظور من رو متوجه شده باشین😅😇😇

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بله متوجه شدم و متشکر از ایده‌های خوبتون.سپاسگزارم🙏

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • ایجاد مورد جدید...