Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ .::تورکون دیلی تک سئوگیلی ایسته کلی دیل اولماز::. 4 1 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ بو گئجه باده ایله دفع ملال ائیله میشم، عؤمرون بیر گئجه سینده بئله حال ائیله میشم. بیز هارا، تار هارا، یا رب، گئجه مئیخانه هارا؟ اونودوب دردی بو ایّامدا مجال ائیله میشم. ،،،،،،،،،،،،، امشب از دولت می دفع ملالی کردیم این هم از عُمر شبی بود که حالی کردیم ما کجا و شب میخانه خدایا چه عجب کز گرفتاری ایام مجالی کردیم ،،،،،،،،،،، 6 1 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Li_liumღ ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) بیر سَس تاپانمیرام اونا بنزَر، قویون دئییم بنزَر بونا اگَر ائشیدیلسَیدی جان سَسی . . صدایی مثل آن نمی یابم بگذارید بگویم اگر صدای جان شنیده میشد به آن شبیه بود ویرایش شده 30 آبان، ۱۴۰۰ توسط ._.Fati._. 4 2 نقل قول گاهی دلم آنقدر میگیرد که با صدای بلند میخندم،،،:) وصال ارتحال:-! |._.لیلیوم._. کاربر انجمن نودهشتیا دلنوشتهِ رهگذرِ قلبم| 𝐋𝐢_𝐥𝐢𝐮𝐦 کاربر انجمن نودهشتیا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ ساقی نین غمزه سی اوخ، مئی جامی اولموش سپریم، فلکین جؤورو ایله جنگ و جدال ائیله میشم. مئی دمیر تک ائله ییب جانیمی، غمله ووروشوم، غم دئمه، دوشمنیمی روستم زال ائیله میشم. ،،،،،،،،،،، تیر از غمزه ساقی، سپر از جام شراب با کماندار فلک جنگ و جدالی کردیم غم به روئین تنی جام می انداخت سپر غم مگو عربده با رستم زالی کردیم 5 1 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
َAmir.m ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ چوخلار اینجیکدی کی سن اونلارا نازایله میسن من ده اینجیک کی منیم نازیمی آز ایله میسن ائتمیسن نازی بو ویرانه کونولده سلطان اوین آباد اولا درویشه نیاز ایله میسن بسیاری دلخور شدهاند که چرا به آنها ناز کردهای من دلخورم که چرا به من کم ناز کردهای ناز را در این دل ویران، سلطان کردهای خانهات آباد که به درویش عرض نیاز کردهای 4 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Li_liumღ ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ سَن یاریمین قاصدی سَن اَیلَش سَنه چای دئمیشَم خیالینی گوندَریب دی بَس کی مَن آخ وای دئمیشَم . . تو قاصد معشوقم هستی بنشین برای تو چای گفته ام خیالش را فرستاده از بس که من آه گفته ام 4 2 نقل قول گاهی دلم آنقدر میگیرد که با صدای بلند میخندم،،،:) وصال ارتحال:-! |._.لیلیوم._. کاربر انجمن نودهشتیا دلنوشتهِ رهگذرِ قلبم| 𝐋𝐢_𝐥𝐢𝐮𝐦 کاربر انجمن نودهشتیا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
َAmir.m ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ یارین بویون قوجاخلادیم یارآغلادی من آغلادیم ییغشدی قونشولار بوتون جار آغلادی من آغلادیم باشیندا قارلی داغلارا دانشدیم آیرلیق سوزون بیر آه چکیب باشینداکی قار آغلادی من آغلادیم دست بر گردن یار انداختم یار گریست و من گریستم همسایهها جمع شدند همه همسایه گریست و گریستم به قلههای پوشیده از برف حدیث جدایی گفتم آهی كشید برفش گریست و من گریستم 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ آجی ایامی شیرین ائتمگه سرخوش دولانیب، کؤنلومو ایندی اسیر خط و خال ائیله میشم گؤرموشم من اوزونون یاری سینی، تک قاشینی، ای اوزونده نئجه گؤر سئیر هلال ائیله میش. ،،،،،،،،،، باری از تلخی ایام به شور و مستی شکوه با شاهد شیرین خط و خالی کردیم نیمی از رخ بنمود و خمی از ابرویی وسط ماه تماشای هلالی کردیم ،،،،،،،،،،، 4 2 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Li_liumღ ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ گاه تویونو یادَ سالیب من دَلی نای،نای دِئمیشَم سونرا گَنه یاسَ باتیب آغلاریهای،های دِئمیشَم . . گاهی عروسی تو رو به یادآوردم من دیوانه(برای معشوق) نای نای گفتهام بعدا باز هم به عزاداری افتاده گریه کنان های های گفتهام 3 2 نقل قول گاهی دلم آنقدر میگیرد که با صدای بلند میخندم،،،:) وصال ارتحال:-! |._.لیلیوم._. کاربر انجمن نودهشتیا دلنوشتهِ رهگذرِ قلبم| 𝐋𝐢_𝐥𝐢𝐮𝐦 کاربر انجمن نودهشتیا لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
َAmir.m ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ سنین عطرین چؤچؤپ، اشیالارا ائودن قاچا بیلمم بوباغلی قاپی نی حتی، خیالیمیمدا آچابیلمم عطرت روی تمام اشیای خانه است، نمیتوانم از خانه فرار کنم حتی در خیالم نیز این در بسته را نمیتوانم باز کنم 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ حیدر بابا، دنیا یالان دنیا دی سلیماندان، نوح دان قالان دنیا دی اوغول دوغان، درده سالان دنیا دی هر کیمسیه هر نه وئریب، الیبدی ،،،،،،،،، حیدر بابا، دنیا، دنیای دروغی است از سلیمان و نوح این دنیا مونده بچه داده و به درد گرفتار میکنه این دنیا به هر کی هر چی داده ازش گرفته 4 2 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
َAmir.m ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 30 آبان، ۱۴۰۰ سن یاریمین قاصدی سن ایلش سنه چای دئمیشم خیالینی گؤندریب دی بس کی من آخ وای دئمیشم تو قاصد معشوقم هستی بنشین برای تو چای گفته ام از بس که من آه گفته ام به تو لای لای گفته ام 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ افلاطوندان بیر قوری آد قالیبدی حیدر بابا، یارــ یولداشلار دوندولر بیرــ بیر منی چولده قویوب، چوندل چشمه لریم، چراغلاریم، سوندولر ،،،،،،،،، از افلاطون فقط یه اسم خشک و خالی مونده حیدر بابا، رفقا همشون روی برگردوندن یکی یکی منو تو صحرا گذاشته و رهام کردن چشمه هام، چراغ هام ،خشک و خاموش شدن 2 1 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ یامان یئرده گون دوندی، آخشام اولدی دنیا منه خرابه ی شام اولدی! حیدر بابا ،یولوم سنن کج اولدی عمروم کچدی، گلممه دیم گج اولدی هئچ بیلمه دیم گوزللرون نج اولدی بیلمزیدیم دنگه لروار، دونوم وار ایتگین لیک وار، آیرلیق وار، ئولوم وار ،،،،،،،،،، بد موقعی خورشید رفت و غروب شد دنیا برام مثل خرابه شام شد حیدر بابا، راهم از تو جدا شده عمرم گذشت و نیومدم و دیر شد هیچ وقت نفهمیدم زیبا رویانت چی شدن نمی فهمیدم که زندگی پیچ و خم های زیادی دارد گم شدنی هست، جدایی هست، مرگ هست 2 1 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ صبح اولدی هر طرفدن اوجالدی اذان سسی گـــویا گلیــــر ملائـکه لــــردن قــــرآن سسی بیر سس تاپانمیـــرام اونا بنزه ر، قویون دئییم: بنزه ر بونا اگـر ائشیدیلسیدی جـــان سسی ،،،،،،،،،،،،، صبح شد و از هر سمت، صدای اذان بلند شد گویا که از فرشتگان، صدای قرآن میآید صدایی مثل آن نمییابم، بگذارید بگویم که اگر صدای جان شنیده میشد، به آن شبیه بود 2 1 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ سانکی اوشاقلیقیم کیمی ننیمده یاتمیشام لای لای دئییر منه آنامیـــن مهربـــان سسی سـانکی سفرده یم اویادیــرلار کی دور چاتاخ زنگ شتر چالیر، کئچه رک کـــاروان سسی ،،،،،،،،،،،، گویا بسان دوران کودکیام که در گاهواره آرمیدهام صدای مهربان مادرم برایم لالایی میگوید یا اینکه در سفر هستم و بیدارم میکنند که برخیز تا به مقصد برسیم زنگ شتر نواخته میشود که کاروان دارد عبور میکند 2 1 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ سانکی چوبان یاییب قوزونی داغدا نی چالیر رؤیا دوغـــور قوزی قولاغیندا چوبـــان سسی جسمیم قوجالسادا هله عشقیم قوجالمیوب جینگیلده ییـر هله قولاغیمدا جـــوان سسی ،،،،،،،،،،،،،،،، یا اینکه چوپان، گوسفندان را پراکنده است و در کوه نی میزند و این صدای چوپان در گوش گوسفندان رویا میآفریند اگر جسمم هم پیر شده باشد، هنوز عشقم پیر نشده است و در گوشم هنوز صدای جوانی طنین انداز است 2 1 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آذر، ۱۴۰۰ سانکی زمان گوله شدی منی گوپسدی یئره شعریم یازیم اولوب ییخیلان پهلـــوان سسی آخیر زماندی بیر قولاق آس عرشی تیتره دیـر ملت لرین هــارای، مددی، الامـــان سسی انسان خـزانی دیر تؤکولور جـان خزه ل کیمی سازتک خزه ل یاغاندا سیزیلدار خزان سسی ،،،،،،،،،،،،،،،، یا اینکه زمان با من کشتی گرفته و مرا به زمین کوبیده است و شعر و نوشتههایم همانند صدای پهلوان به زمین خورده است آخرالزّمان شده و گوش فرا دهید که فریاد کمکخواهی مردم، عرش را به لرزه درمیآورد پاییز انسانی است و جان ها همانند برگ پاییزی به زمین میریزند برگهای پاییزی وقتی میریزند، پاییز همانند ساز، ناله سر میدهد 2 1 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ حیدربابا ایلدیریملار شاخاندا حیدربابا چو ابر شَخَد، غُرّد آسمان سئللر سولار شاققیلدییوب آخاندا سیلابهای تُند و خروشان شود روان قیزلار اوْنا صف باغلییوب باخاندا صف بسته دختران به تماشایش آن زمان سلام اولسون شوْکتوْزه ائلوْزه بر شوکت و تبار تو بادا سلام من منیم دا بیر آدیم گلسین دیلوْزه گاهی رَوَد مگر به زبان تو نام من 2 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ حیدر بابا، داغین، داشین، سره سی حیدربابا، ز صخره و سنگت به کوهسار کهلیک اوْخور، دالیسیندا فره سی کبکت به نغمه، وز پیِ او جوجه رهسپار قوزولارین آغی، بوْزی، قره سی از برّه سفید و سیه، گله بی شمار بیر گئدیدیم داغ-دره لر اوزونی ای کاش گام می زدم آن کوه و درّه را اوْخویئدیم : «چوْبان، قیتر قوزونی» می خواندم آن ترانه «چوپان و برّه» را 2 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ یاز قاباغی گوْن گوْنئیی دؤیَنده پیش از بهار تا به زمین تابد آفتاب کند اوشاغی قار گوْلله سین سؤیَنده با کودکان گلوله برفی است در حساب کوْرکچی لر داغدا کوْرک زوْیَنده پاروگران به سُرسُره کوه در شتاب منیم روحوم، ایله بیلوْن اوْردادور گویی که روحم آمده آنجا ز راه دور کهلیک کیمین باتیب، قالیب، قاردادور چون کبک، برفگیر شده مانده در حضور 2 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ حیدربابا، آغاجلارون اوجالدی حیدربابا، درخت تو شد سبز و سربلند آمما حئییف، جوانلارون قوْجالدی لیک آن همه جوانِ تو شد پیر و دردمند توْخلیلارون آریخلییب، آجالدی گشتند برّههای فربه تو لاغر و نژند کؤلگه دؤندی، گوْن باتدی، قاش قَرَلدی خورشید رفت و سایه بگسترد در جهان قوردون گؤزی قارانلیقدا بَرَلدی چشمانِ گرگها بدرخشید آن زمان 2 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ حیدربابا، دوْنیا یالان دوْنیادی دنیا همه دروغ و فسون و فسانه شد سلیماننان، نوحدان قالان دوْنیادی کشتیّ عمر نوح و سلیمان روانه شد اوغول دوْغان، درده سالان دوْنیادی ناکام ماند هر که در این آشیانه شد هر کیمسَیه هر نه وئریب، آلیبدی بر هر که هر چه داده از او ستانده است افلاطوننان بیر قوری آد قالیبدی نامی تهی برای فلاطون بمانده است 2 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ ياز گئجه سى چايدا سولارشاريلدار داش-قَيه لر سئلده آشيب خاريلدار قارانليقدا قوردون گؤزىپاريلدار ايتر، گؤردوْن، قوردى سئچيب، اولاشدى قورددا، گؤردوْن، قالخيب، گديکدن آشدى ترجمه فارسی: شبها خروشد آب بهاران بهرودبار در سيل سنگغُرّد و غلتد ز کوهسار چشمانِ گرگ برق زند در شبانِتار سگها شنيده بويِ وى و زوزه مى کشند گرگان گريخته، به زمين پوزه مى کشند 2 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Gh.aꨄ︎ ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 آذر، ۱۴۰۰ گؤيرچينلر دسته قالخيب، اوچاللار گوْن ساچاندا، قيزيل پرده آچاللار قيزيل پرده آچيب، ييغيب، قاچاللار گوْن اوجاليب، آرتارداغين جلالى طبيعتين جوانلانار جمالى ترجمه فارسی: پرواز دسته دسته زيبا کبوتران گويى گشاده پرده زرّين در آسمان در نور، باز و بسته شود پرده هر زمان در اوج آفتاب نگر بر جلال کوه زيبا شود جمال طبيعت در آن شکوه 2 نقل قول .....تا خدا بنده نواز است، به خلقش چه نیاز؟! می کشم ناز یکی، تا به همه ناز کنم.... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .