seta._rh🎼 ارسال شده در 7 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 7 آذر، ۱۴۰۰ بي آنكه بخواهيم اغراق كنيم، ملت ايران يكي از اندك جوامعي بوده كه بيشترين انس و الفت را با ادبيات داشته است. بيشترين 'شاهان شاعر' در تاريخ جهان را نيز مي توان در ميان حاكمانِ ايراني يافت؛ زيرا اين بعد از شخصيت آنان مي توانست برايشان در ميان مردم مقبوليت ايجاد كند. از بهرام گور ساساني بگيريد تا بسياري از شاهان سلجوقي و صفوي شعر مي گفتند. شاه عباس صفوي كه نه تنها شعر مي سرود، بلكه آثار ديگران را هم نقد ادبي مي كرد. فتحعلي شاه قاجار احتمالا براي كسب مشروعيت در فضاي نارضايتي عمومي ناشي از ضعف او در برابر روس ها، شعرهاي شورانگيزي در مدح خاندان پيامبر و حضرت علي (ع) سروده است. ناصرالدين شاه قاجار هم با هر ضرب و زوري كه بود، شعرهايي مي سرود و گاه شاعران دربار آنها را كامل مي كردند. چون محتواي شعرها معمولا نسبتي مستقيم با حال و هواي جامعه داشته است، ادبياتِ هر دوره، مانند تكه اي از يك پازل عمل مي كند كه وقتي در كنار ديگر اسناد تاريخي قرار مي گيرد، به ترسيم فضاي فرهنگي و اجتماعيِ آن برهه از تاريخ منجر مي شود. مسلما بررسي همه اين برهه ها در ادبيات فارسي، نيازمند نگارش چندين كتاب است. در زير، براي روشن شدن امر، تنها به سه نمونه اشاره اي گذرا مي كنيم. نقل قول رمانی جذاب، خواندنی و غیرقابل پیشبینی رمان «پناهِسودا» لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .