_NAJIW80_ ارسال شده در 13 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) نام رمان: آئیشما نام نویسنده: نجمه صدیقی ژانر: معمایی. تخیلی.عاشقانه خلاصه: آئیشما روح شیاد شیطان صفت! نیرویش را تحت شعاع قرار میدهد. غبارهای تاریک و پر محنت، تمام شهر را فرا میگیرد. آن رخسار بیمناک و پر ز حرارتش دل آسمان را میخراشد و آفتاب سوزناک، پردهای کبود بر سر خویش میکشد. تشویش و دگرگونی آغاز راه اوست! تعویذ شوم وسیلهٔ مکر او؛ خشم و قهقههایش پردهای پر ز بیم بر تمام نقاط خواهد کشید و هیچ نیرویی مقام نخواهد بود. به راستی چه حقیقتی پشت ابرهای کبود و نگون بخت پنهان گشته؟ دلیل تشویش و آشوب روح پر ز حیله چیست؟ 🌷 مقدمه: 🌷 هیس...! خموش باش جانم...! بیم و ترس تنها، تو را در جال میاندازد؛ او با وحشتت نفسی بِکر میگیرد و با نالههایت وعدهی خویش را نوش جان میکند. گوشهای آرام بگیر! خموش باش و فریب آن دلْ کبود را مخور! او روح نحیف جنونزدهها را میخواهد! او قلب کبود بیچارهها را میخواهد! خموش باش نازک دلم...! این رقص و آواز هم، روزی به پایان خود میرسدـ ویرایش شده 15 مرداد، ۱۴۰۰ توسط _NAJIW80_ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
سارا رئیسی ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ خب خب سلام درمورد اسم رمان حقیقتا جالبه و رمانای این ژانری بنظرم اسماشون زیادی تکراریه ولی اسم رمانت خوب بود خلاصه اش یکم گیج کننده ست و هیچ اطلاعاتی به خواننده نمیده یکم پرتکلفه و اگر بتونی یجوری تغییرش بدی که لحنش حفظ شه اما خواننده رو ترغیب به خوندن کنه عالی میشه پارت اول یه کلمه بود (منفور برانگیز) خود منفور یعنی مورد نفرت واقع شده و اگر بخوای برانگیز رو داشته باشی یا باید منفور رو تبدیل به نفرت کنی یا کلا بر انگیز رو حذف کنی که فقط منفور بمونه درمورد چارچوب کلی رمان فعلا نمیتونم نظری بدم چون. فقط سه تا پارت خوندم😁 اما استفاده از این لحن یه ایده ی جدیده اما بنظرم سعی کن ساده ترش کنی یکم تا از حوصله ی خواننده خارج نشه خوندنش بی صبرانه منتظر پارت های بعدیت هستم😍موفق باشی 1 نقل قول جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت💫 بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز! مانگ🌙 امید، عاشقانهای از جنس واقعیت ♥️ صفحهی نقد مانگ امید لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_NAJIW80_ ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ ۱ ساعت قبل، Sarai.Rş گفته است: خب خب سلام درمورد اسم رمان حقیقتا جالبه و رمانای این ژانری بنظرم اسماشون زیادی تکراریه ولی اسم رمانت خوب بود خلاصه اش یکم گیج کننده ست و هیچ اطلاعاتی به خواننده نمیده یکم پرتکلفه و اگر بتونی یجوری تغییرش بدی که لحنش حفظ شه اما خواننده رو ترغیب به خوندن کنه عالی میشه پارت اول یه کلمه بود (منفور برانگیز) خود منفور یعنی مورد نفرت واقع شده و اگر بخوای برانگیز رو داشته باشی یا باید منفور رو تبدیل به نفرت کنی یا کلا بر انگیز رو حذف کنی که فقط منفور بمونه درمورد چارچوب کلی رمان فعلا نمیتونم نظری بدم چون. فقط سه تا پارت خوندم😁 اما استفاده از این لحن یه ایده ی جدیده اما بنظرم سعی کن ساده ترش کنی یکم تا از حوصله ی خواننده خارج نشه خوندنش بی صبرانه منتظر پارت های بعدیت هستم😍موفق باشی سلام عزیز دلم ممنونم از اینکه اون چشمای قشنگت رو برای نوشته های کم سود من گذاشتی و چنین نقد با ارزشی برام به ارمغان گذاشتی... عع جدییی منفور برانگیز جفتشون مترادف همن؟؟😂😂 اوخیی نمیدونستم... یعنی استفاده از چنین لحن نوشته ای بد بود و خسته کننده؟؟ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
سارا رئیسی ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ 1 دقیقه قبل، _NAJIW80_ گفته است: سلام عزیز دلم ممنونم از اینکه اون چشمای قشنگت رو برای نوشته های کم سود من گذاشتی و چنین نقد با ارزشی برام به ارمغان گذاشتی... عع جدییی منفور برانگیز جفتشون مترادف همن؟؟😂😂 اوخیی نمیدونستم... یعنی استفاده از چنین لحن نوشته ای بد بود و خسته کننده؟؟ فدات شم دخترم😁❤️ خب ببین باید به این فکر کنی که خودت رمانایی که لحن راحت تری دارن رو بیشتر دوست داری یا اونایی که کتابی ان؟ حالا این یکی که تو انتخاب کردی یکمم سخت تره، به نظر من بهترین راه برای حفظ این ایده ی نو اینه که قسمت هایی که داری درمورد زمان گذشته مینویسی(نمیدونم درست متوجه شدم یا نه اما حس کردم رمانت هم زمان گذشته رو تعریف میکنه هم زمان حال رو) که اگر درست باشه حدسم، میتونی برای زمان های گذشته و پارت هایی که مربوط به گذشته ست از این لحن استفاده کنی و برای پارت های زمان حال از لحن کتابی( ولی زیاد محاوره نشه که داستانتو دچار دوگانگی میکنه) اگر راوی داشته باشه پارت های گذشته که خیلی بهتر میتونی دوگانگی ای ک ممکنه بوجود بیاد رو به نقطه ی قوت رمانت تبدیل کنی امیدوارم بدرخشی دخترممم🌿💚 1 نقل قول جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت💫 بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز! مانگ🌙 امید، عاشقانهای از جنس واقعیت ♥️ صفحهی نقد مانگ امید لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_NAJIW80_ ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ در 8/15/2021 در 1:30 AM، Sarai.Rş گفته است: فدات شم دخترم😁❤️ خب ببین باید به این فکر کنی که خودت رمانایی که لحن راحت تری دارن رو بیشتر دوست داری یا اونایی که کتابی ان؟ حالا این یکی که تو انتخاب کردی یکمم سخت تره، به نظر من بهترین راه برای حفظ این ایده ی نو اینه که قسمت هایی که داری درمورد زمان گذشته مینویسی(نمیدونم درست متوجه شدم یا نه اما حس کردم رمانت هم زمان گذشته رو تعریف میکنه هم زمان حال رو) که اگر درست باشه حدسم، میتونی برای زمان های گذشته و پارت هایی که مربوط به گذشته ست از این لحن استفاده کنی و برای پارت های زمان حال از لحن کتابی( ولی زیاد محاوره نشه که داستانتو دچار دوگانگی میکنه) اگر راوی داشته باشه پارت های گذشته که خیلی بهتر میتونی دوگانگی ای ک ممکنه بوجود بیاد رو به نقطه ی قوت رمانت تبدیل کنی امیدوارم بدرخشی دخترممم🌿💚 من فقط ی تیکه از گذشته صحبت کردم و بقیش زمان حال رو در بر میگیره آئیشما قبل از خرابی انجمن اول شخص بود چون ی سره باید پرش راوی میداشتم به راوی سوم شخص تبدیلش کردم تا دسترسی ام باز تر باشه به احساسات و اتفاقاتی که رخ میده... اومم ی کمی از سنگینی جملاتم کم کردم امیدوارم محبوب باشه🤪 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
سارا رئیسی ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ 5 ساعت قبل، _NAJIW80_ گفته است: من فقط ی تیکه از گذشته صحبت کردم و بقیش زمان حال رو در بر میگیره آئیشما قبل از خرابی انجمن اول شخص بود چون ی سره باید پرش راوی میداشتم به راوی سوم شخص تبدیلش کردم تا دسترسی ام باز تر باشه به احساسات و اتفاقاتی که رخ میده... اومم ی کمی از سنگینی جملاتم کم کردم امیدوارم محبوب باشه🤪 یس پارت جدید رو دیدم بسی بهتر بود🤩موفق باشی💜نقد رمان منم یادت نره کیوتم🍫🥺 1 نقل قول جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت💫 بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز! مانگ🌙 امید، عاشقانهای از جنس واقعیت ♥️ صفحهی نقد مانگ امید لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_NAJIW80_ ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) 43 دقیقه قبل، Sarai.Rş گفته است: یس پارت جدید رو دیدم بسی بهتر بود🤩موفق باشی💜نقد رمان منم یادت نره کیوتم🍫🥺 مرسییی قشنگم 🌷🌷😘لینکت بده الان که وقت دارم بخونم رمانتو عشخم😍😍♥ ویرایش شده 27 مرداد، ۱۴۰۰ توسط _NAJIW80_ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
سارا رئیسی ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ 1 دقیقه قبل، _NAJIW80_ گفته است: مرسییی قشنگم 🌷🌷😘لینکت بده الان که وقت دارم بخونم رمانتو عشخم😍😍♥ بفرما زیبا💚 1 نقل قول جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت💫 بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز! مانگ🌙 امید، عاشقانهای از جنس واقعیت ♥️ صفحهی نقد مانگ امید لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Atlas _sa ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) سلام عزیزم اسم رمانت بسیار جذابه و خاص اصلا کلیشهای نیست. ژانرهات صحیح بودن اما عزیزم بهتره، ژانر معمایی رو هم بعد از ژانر ترسناک، تو اولویت بزاری و اضافه کنی. چون پیچیدگیِ دلیل خودکشی الهام، خیلی رازآلود و مبهم و این خودش نقطه قوت رمان محسوب میشه. خلاصه و مقدمه زیبا و منحصر به فرد بود آثاری از کلیشه توش دیده نشد قلم قویت رو مثل همیشه به رخ کشیدی😊 شروع جذاب بودو خاص و با هیجان آغازه شده بود و مخاطب رو برای دونستن ادامه ماجرا ترغیب میکرد. قلم قویت عزیزم اشکالی نداشت و عالی بود فقط یک نکته جزئی که به چششم خورد یک جا از کلمه (عمومیت) استفاده کرده بودی که اگر به تنهایی (عموم) هم مینوشتی همون معنا رو میداد و کافی بود. جملهها از لحاظ ساختاری و جایگاه فعل و فاعل هم درست بودند. زاویه دید هم سوم شخص بود به خوبی رعایت شده بود؛ خوشبختانه پرش لحن هم نداشتی گلم. سخنی با نویسنده عزیز😊 به طور کلی رمان کشش و جاذبه کافی رو برای جذب خواننده داره با انرژی ادامه بده موفق باشی🌹 ویرایش شده 24 آبان، ۱۴۰۰ توسط Atlas _sa 1 نقل قول #رمان 👑ᖵ🅕̉e͇t̉n͇ẻ ͇z̉i͇b̉a꯭͇🦋⟧ مطمئن باش اسم تو رو شاید دیر یاد گرفته باشم؛ ولی هیچ وقت قرار نیست فراموش کنم! ***** - آلییوش بهتره اونجور نخندی! آلییوش بهت زده، فقط نگاه کرد. مارگارت ادامه داد. - داری کار خودت رو سخت تر میکنی، باعث میشه دیگه یه قدمهم پا پس نکشم برا داشتنت. # رمان مـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜن کـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜه نمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜیـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜدانسـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜتـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_NAJIW80_ ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ 5 ساعت قبل، Atlas _sa گفته است: سلام عزیزم اسم رمانت بسیار جذابه و خاص اصلا کلیشهای نیست. ژانرهات صحیح بودن اما عزیزم بهتره، ژانر معمایی رو هم بعد از ژانر ترسناک، تو اولویت بزاری و اضافه کنی. چون پیچیدگیِ دلیل خودکشی الهام، خیلی رازآلود و مبهم و این خودش نقطه قوت رمان محسوب میشه. خلاصه و مقدمه زیبا و منحصر به فرد بود آثاری از کلیشه توش دیده نشد قلم قویت رو مثل همیشه به رخ کشیدی😊 شروع جذاب بودو خاص و با هیجان آغازه شده بود و مخاطب رو برای دونستن ادامه ماجرا ترغیب میکرد. قلم قویت عزیزم اشکالی نداشت و عالی بود فقط یک نکته جزئی که به چششم خورد یک جا از کلمه (عمومیت) استفاده کرده بودی که اگر به تنهایی (عموم) هم مینوشتی همون معنا رو میداد و کافی بود. جملهها از لحاظ ساختاری و جایگاه فعل و فاعل هم درست بودند. زاویه دید هم سوم شخص بود به خوبی رعایت شده بود؛ خوشبختانه پرش لحن هم نداشتی گلم. سخنی با نویسنده عزیز😊 به طور کلی رمان کشش و جاذبه کافی رو برای جذب خواننده داره با انرژی ادامه بده موفق باشی🌹 سلام عزیزم خیلی ممنون از نقد بسیار زیبا و قشنگت🥺🥺♥ کلی انرژی مثبت بهم دادی و مواردی که گفتی رو حتما درست میکنم👀💋💋 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
mahdiyeh ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ چرا همیشه جای حساس تمومش میکنی آخه 🥺🥺🥺پارت جدید بزار لطفاااا، بی صبرانه منتظرم 😁😁، رمانت هم حرف نداره 1 نقل قول رمان زندگی از آن من🍁 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_NAJIW80_ ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آبان، ۱۴۰۰ 6 ساعت قبل، mahdiyeh گفته است: چرا همیشه جای حساس تمومش میکنی آخه 🥺🥺🥺پارت جدید بزار لطفاااا، بی صبرانه منتظرم 😁😁، رمانت هم حرف نداره عررر من ذوقق😍😋😋 دارم سعی میکنم پارتای خوبی بزارم واسه همین کمی سستم🤔💋 انشالله شب میزارم🥺♥ مرسی ازت بهترینن😋 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
طراح گرافیک سادات.82 ارسال شده در 12 آذر، ۱۴۰۰ طراح گرافیک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۴۰۰ اوا من نقد نکرده بوددددددم اما توی نمایه گفتم 😂 1 نقل قول رمان کابوس افعی _ تخیلی رمان ها: دیگه نیستم _ تقدیرخونین _ عصیانگرقرن _ پس از تردید(چاپ شده) _ کابوس افعی داستان ها: زیرتخت _ ماژور _ شیشه شکسته _ آخرین لحظه لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_NAJIW80_ ارسال شده در 12 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۴۰۰ 13 دقیقه قبل، سادات.۸۲ گفته است: اوا من نقد نکرده بوددددددم اما توی نمایه گفتم 😂 اینجا بنقد ایششش😂😂 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Neda ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ سلام عزیزم رمانت و خوندم، اسم رمانت خیلی متفاوت و قشنگه، خلاصه و مقدمهی رمانت خیلی جالب بود . موضوع داستان هم جذاب بود و قلم قوی داری علائم نگارشی و رعایت کردید و. شخصیت پردازی و فضاسازی خوبی دارید قلمتون مانا 🕊️ @Gh.a29 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_NAJIW80_ ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ 3 دقیقه قبل، Neda گفته است: سلام عزیزم رمانت و خوندم، اسم رمانت خیلی متفاوت و قشنگه، خلاصه و مقدمهی رمانت خیلی جالب بود . موضوع داستان هم جذاب بود و قلم قوی داری علائم نگارشی و رعایت کردید و. شخصیت پردازی و فضاسازی خوبی دارید قلمتون مانا 🕊️ @Gh.a29 سلام گلم ممنونم بابت اینکه برای رمانم وقت گذاشتی بسی ذوقیدم 🥺♥ مچکرم نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
mahdiyeh ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ خب خب ، سلام علیکم ، اول از همه بهت خسته نباشید بگم که با صحنه های رمانت من رو تا مرز قهوه ای شدن میبری و برمیگردونی😑😑 دوم رمانت و دوست دارم با این که هیچ وقت از موضوع های ترسناک خوشم نمیومد ولی رمانت و نمیتونم بیخیال بشم ، لطفا زود تر پارت بزار بوس بهت قلمت مانا جانم 🌹♥️💋 1 نقل قول رمان زندگی از آن من🍁 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_NAJIW80_ ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ 4 دقیقه قبل، mahdiyeh گفته است: خب خب ، سلام علیکم ، اول از همه بهت خسته نباشید بگم که با صحنه های رمانت من رو تا مرز قهوه ای شدن میبری و برمیگردونی😑😑 دوم رمانت و دوست دارم با این که هیچ وقت از موضوع های ترسناک خوشم نمیومد ولی رمانت و نمیتونم بیخیال بشم ، لطفا زود تر پارت بزار بوس بهت قلمت مانا جانم 🌹♥️💋 به به مهدیه جان خوش اومدی چایی بیارم خدمتتون یا کاپو؟ ما رو خوشحال کردی با ورودت به اتاق نقدم و خر ذوق شدم با نوشته هلی طوفانی... ممنونم ازت بابت بمبی که اینجا ترکوندی گلم😍😍 چشم عزیزم انشالله☺️ واسه ترسناک نوشتن باید رو مودش باشی🤭 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
mahdiyeh ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ 1 دقیقه قبل، _NAJIW80_ گفته است: به به مهدیه جان خوش اومدی چایی بیارم خدمتتون یا کاپو؟ ما رو خوشحال کردی با ورودت به اتاق نقدم و خر ذوق شدم با نوشته هلی طوفانی... ممنونم ازت بابت بمبی که اینجا ترکوندی گلم😍😍 چشم عزیزم انشالله☺️ واسه ترسناک نوشتن باید رو مودش باشی🤭 مرسی عزیزم دیگه دیدم تو دعوت نمیکنی خودم اومدم 😎🤣 هر چی بیاری فرقی نمیکنه ممنون میشم ، به هر حال من منتظرم که شما پارت نهادیدن کنی من بازم برم یکم پرام بریزه ، ایشالا همیشه رو مود باشی جانم 1 نقل قول رمان زندگی از آن من🍁 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_NAJIW80_ ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ هم اکنون، mahdiyeh گفته است: مرسی عزیزم دیگه دیدم تو دعوت نمیکنی خودم اومدم 😎🤣 هر چی بیاری فرقی نمیکنه ممنون میشم ، به هر حال من منتظرم که شما پارت نهادیدن کنی من بازم برم یکم پرام بریزه ، ایشالا همیشه رو مود باشی جانم مگه باید اینجا ها رو صاحب مجلس دعوت کنه خودت بایدد خودتو دعوت بدی 😂😂♥به صورت ویژه اونم. مثل امشب که حالمو کاملا عالی کردی. خخخ اروم تو پارتام واجبی هم میریزم وشمات بریزه🤣🤣 ممنونم قشنگم انشالله 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
mahdiyeh ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۴۰۰ هم اکنون، _NAJIW80_ گفته است: مگه باید اینجا ها رو صاحب مجلس دعوت کنه خودت بایدد خودتو دعوت بدی 😂😂♥به صورت ویژه اونم. مثل امشب که حالمو کاملا عالی کردی. خخخ اروم تو پارتام واجبی هم میریزم وشمات بریزه🤣🤣 ممنونم قشنگم انشالله خب خداروشکر یه جا کار خیر انجام دادم ، وای خیلی پلیدی🤣🤣🤣😂😂😂😂 1 نقل قول رمان زندگی از آن من🍁 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
دارثی نایت ارسال شده در 4 اسفند، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اسفند، ۱۴۰۰ خوووب... هلو عزیزکم. بذار تا از اسم رمانت شروع کنیم: آئیشما طبق تحقیقات من یعنی: دیو خشم، روح غضب و نافرمانی و نقاق در کتاب اوستا میباشد. خب هنوز نظری دربارش ندارم بعد از خوندن رمان چک می کنم ببینم چقدر مرتبطه. یه تک کلمه ی نا شناخته که خوش آوا بودنش باعث جلب توجه میشه. *** خلاصه: خلاصه اصلا خلاصه نبود. یه مقدمه با احساسات عمیق به نظر می رسید که فقط با چیدن کلمات قلنبه سلمبه کنار هم خوانش رو سخت، و درک از خلاصه ی داستان رو مشکل کرده بود عزیزکم. ببین خلاصه چکیده ای از اتفاقات اولیه ی رسانه و من ازت انتظار دارم حداقل یه تیکه ی ابتدایی از رمان رو یا اوج اول رمان رو در اختیارم بذاری که ببینم اصلا دارم چی میخونم. به عکس مقدمه عالی بود. حس ترس رو القا می کرد کلمات در نهایت سادگی قصد عجیب بودن و ترسناک بودن داشتن. موفق باشی. میریم بعدیا... 1 نقل قول رمان رافلزیا/ سایه ( نایت) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
دارثی نایت ارسال شده در 12 اسفند، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۴۰۰ هلو... خب پارت اولت یه پارت محرک یا تعلیقی بود... زمانش مالِ گذشتس؟! چیزی مبنی بر زمان گذشته بودنش ننوشته بودی و باعث گیج شدن خواننده می شد. به عنوان یه پارت تعلیقی خیــــلی ضعیف به نظر می رسید. من رو کنجکاو نکرد... فقط توی ابهامات دست و پا زدم... گیج شدم و قاطی کردم کلاً. توصیف فضا نیاز به بیشتر شدن داشت. توصیف چهره هم همینطور. *** قسمت هایی از بدنش که برهنه بود، کلمات و واژه هایی به وجود آمد. ( قبل از کلمه ی قسمت به نظرم به یه "در" نیاز داری) 1 نقل قول رمان رافلزیا/ سایه ( نایت) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Heart ارسال شده در 12 اسفند، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۴۰۰ سلام جیجر ائیشیما یعنی چی؟ کلمهی جدیدیه😀🎈 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
دارثی نایت ارسال شده در 12 اسفند، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 12 اسفند، ۱۴۰۰ جبران نایت: بررسی پارت 2: *** خواست مجدداً بارگذاری را از سر بگیرد که ناگهان با شنیدن صوتی مهیب و فریادی بیمناک در جای خود ماند؛ دستانش شروع به لرز کرد و بدنش هیستریک شده جنبید. مسخ زده و پریشان دستش را از روی موس برداشت و سپس با تردید سر را به سمت پنجرهٔ بالکن برگرداند. مانده بود دلیل این فریاد و آن صوت بیمناک در چیست؟ پاهایش از این وضعیت سست مانده بود و آرام میلرزید. قلبش درون سینه آنقدر خود را به دیوارهها میکوباند، گویی قصد داشت تمامی محافظهایش را در هم فرو بریزد. با همان وزن سنگینی که از جانب ترس به وجودش سرایت کرده بود، برخاست و این برخاستن مخلوط شد با همهمهای در آن بیرون! *** بند هات رو درست نمیچینی، درست نچیدن بند باعث میشه کلیپ هات توی هم دیگه قاطی بشن... قاطی شدن کلیپم مساویه با به هم خوردن زاویه دید و خراب کاری توی کلیپ های عمومی و شخصی! حالا اگه کلیپ عمومی بد از آب در بیاد احساسات قاطی میشن درست به خواننده نمی رسن، حالت ها درست آشکار نمیشن طرف گیج میشه.... اگه کلیپ شخصی بد در بیاد نمیتونی توی ذهن شخصیت قرار بگیری و خواننده بازم قاطی میکنه! در ضمن... این آدمی که توی اتاقه چرا با شنیدن یه صدای بد از توی کوچه هول کرد؟! ببین اگه بی دلیل زیادی بد نشونش بدی و حالش رو ترسیده کنی غیر منطقی میشه ولی اگه پشت این ترسیدن یه باره دلیل باشه خب چرا که نه... خیلی هم عالی از آب در اومده کارت. 1 نقل قول رمان رافلزیا/ سایه ( نایت) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .