nina4011 ارسال شده در 24 آذر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 آذر، ۱۴۰۰ پا به پای کودکی هایم بیا کفشهایت را به پا کن تا به تا قاه قاه_خنده ات را ساز کن باز هم با خنده ات اعجاز کن خاله بازی کن به رسم کودکی با همان چادر نماز پولکی طعم چای و قوری گلدارمان لحظه های ناب بی تکرارمان مادری از جنس باران داشتیم درکنارش خواب آسان داشتیم یا پدر،اسطوره ی دنیای ما قهرمان باور زیبای ما قصه های هرشب مادر بزرگ ماجرای بزبز قندی و گرگ غصه هرگز فرصت جولان نداشت خنده های کودکی پایان نداشت هرکسی رنگ خودش بی شیله بود ثروت هر بچه قدری تیله بود ای شریک نان و گردو و پنیر همکلاسی، باز دستم را بگیر 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .