شعر تنهایی

[elhamak]

مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده

ولیکن با که گویم راز چون محرم نمی بینم

قناعت می کنم

با درد چون درمان نمی یابم

تحمل می کنم با زخم ،

چون مرحم نمی بینم 🍃🖤

[elhamak]

چِ کسی میدانَد کِ تو دَر پیله تَنهایی خود تَنهایی....؟!🥀🦋🌙 #سهراب_سپهری

[elhamak]

تا زمانی ک رسیدن ب ت ( امکان دارددد) زندگی درد قشنگیست ک جریان دارد .

وقتی نباشی وقتی رسیدنی وجود نداره

زندگی مرگ قشنگیست ک پایان دارد . 🙂

[elhamak]

من آن گـل بــرگِ مَغرورَم کِه میمیرم زِبی آبی وَلی با خِفَت وخاری پِـی‌شَـبنَـم نِمیگَـردم

[elhamak]

ما به جرم بی وفایی این چنین تنها شدیمـ چون نداریم همدلی بازیچه ی دلهـــــا شدیمـ

[elhamak]

- پلک بر پلک می فشاری 

و می دانی آنچه تمام می شود

  تویی و نَه اَندوه ..

[elhamak]

هر صبح بوی تو میدهد پیراهنم 

بس که تمام شب 

تنگ در آغوش گرفته‌ام،خیالت را...

[elhamak]

از من تنها تر فقط یک نفر است

تویی که در دل یک تنها،تنها شدی...

[elhamak]

تا که نداریم با خلایق الفتی خلق پندارند که ما دیوانه ایم

[elhamak]

یک نظر دیدم و 

تاوانِ

دو عالم

دادم ...

[elhamak]

نبض شب آن قدر آرام می‌زد که نیمه‌شب مُرد...

[elhamak]

منم آن برگه زرده خشکه افتاده از درخت، در فصل بهار 🙂

[elhamak]

چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی

 

که حتی گریه های بی امانم گریه میخواهد