Fardis ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) ﷽ نام رمان:در راه برمو نویسنده: فردیس فرهودی ژانر: عاشقانه هدف: از بچگی علاقه به نوشتن داشتم و دوست دارم با نوشتن از دنیای اطرافم به دنیای جدیدی برم. خلاصه : در پی بودن با تو انتظار ها کشیدم تا به تو برسم! به بودن هایت عادت و به تپش قلبت معتاد شده بودم و من در راه برمو قدم گذاشته بودم تا دوتایی بدون هیچ هراسی از روی پل فرسوده روزگار قدم برداریم؛ اما، نمیدانستم و نمیدانستی پل فرسوده روزگار توان نگهداری من و تو را کنار هم ندارد و زیر پایمان را خالی کرد...خالی کرد و امید و آرامان هایم از من گرفت و من تنها میان این راه باقی میمانم ... مقدمه: مات بـرده، گوشی از دستِ سردِ بی جانم رها میشود؛ صدای بلندِ برخوردش با زمین هم زمان با شکستن قلبم میشود و این سرآغاز پایان یک زندگی است... ویرایش شده 17 مرداد، ۱۴۰۰ توسط Fardis 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Snowrita ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ سلام عزیزم تا اینجای رمانت رو که خوندم بی نقص بود و مشکلی نداشت فقط اینکه من هنوز متوجه حرف هاشون نشدم که اینم با پارت گزاشتنات حل میشه و میفهمم چی به چیه 😍 به طور کلی خیلی خوب بود و منتظر ادامش هستم و همشو میخونم😘❤ 3 نقل قول ❁دلنوشته حوای بیهوا | 𝐒𝐧𝐨𝐰𝐫𝐢𝐭𝐚❁ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Snowrita ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ عه راستی توی یکی از پارت هات یه غلط املایی هست، جای غورباقه باید مینوشتی قورباغه 2 نقل قول ❁دلنوشته حوای بیهوا | 𝐒𝐧𝐨𝐰𝐫𝐢𝐭𝐚❁ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Bhreh_rah ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) سلا م عزیزم رمانت واقعاجذب کنندهاست من دوست داشتم فقط کاش پارت گذاری میکردی من گاهی گم میکردم از کجا دارم میخونم.. ویرایش شده 17 مرداد، ۱۴۰۰ توسط Bhreh_rah 2 نقل قول نمیتوانست باور کند هرآنچه را که دیده بود در این دنیای ماورایی و جادویی! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 4 ساعت قبل، Snowrita گفته است: سلام عزیزم تا اینجای رمانت رو که خوندم بی نقص بود و مشکلی نداشت فقط اینکه من هنوز متوجه حرف هاشون نشدم که اینم با پارت گزاشتنات حل میشه و میفهمم چی به چیه 😍 به طور کلی خیلی خوب بود و منتظر ادامش هستم و همشو میخونم😘❤ سلاااام عزیزکم مرسی وقت گذاشتی و خوندی مرسی بوس 😍 اولش رو گنگ نوشتم برای همین یکم تو فهمیدنش سردرگم شدددی پارت بیشتر بذارم متوجه همش میشی 😍💙 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 18 دقیقه قبل، Bhreh_rah گفته است: سلا م عزیزم رمانت واقعاجذب کنندهاست من دوست داشتم فقط کاش پارت گذاری میکردی من گاهی گم میکردم از کجا دارم میخونم.. سلام عزیزم مرسی از وقتی که براش گذاشتی و خوشحالم دوستش داشتی 😍♥️ میدونی چرا نمیذارم آخه دیدم وقتی پی دی اف میشه مینویسه پارت چندم و گرافیکش رو بهم میریزه☹️ میخوای برات از جایی که لایک کردی فکر کنم خوندی دیگه؟ از همونجا برات دوباره پارت آپلود کردم میفرستم نمایت که گم نکنی هوم؟ 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 4 ساعت قبل، Snowrita گفته است: عه راستی توی یکی از پارت هات یه غلط املایی هست، جای غورباقه باید مینوشتی قورباغه آخ مرسی بهم گفتی همیشه این دوتا رو قاطی میکنم 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Snowrita ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 3 دقیقه قبل، Fardis گفته است: سلاااام عزیزکم مرسی وقت گذاشتی و خوندی مرسی بوس 😍 اولش رو گنگ نوشتم برای همین یکم تو فهمیدنش سردرگم شدددی پارت بیشتر بذارم متوجه همش میشی 😍💙 اره گلم، مشتاقم برای خوندنش💓🤝🏼 2 نقل قول ❁دلنوشته حوای بیهوا | 𝐒𝐧𝐨𝐰𝐫𝐢𝐭𝐚❁ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Snowrita ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ هم اکنون، Fardis گفته است: آخ مرسی بهم گفتی همیشه این دوتا رو قاطی میکنم یه شب با دوستام پنج ساعت سر این بحث کردیم😐😂😂 اخرش فهمیدیم قورباغه هست 1 1 نقل قول ❁دلنوشته حوای بیهوا | 𝐒𝐧𝐨𝐰𝐫𝐢𝐭𝐚❁ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 3 دقیقه قبل، Snowrita گفته است: اره گلم، مشتاقم برای خوندنش💓🤝🏼 مرسی گوگووولی🥺🥺 توهم زودی پارت های جدید دلنوشتت رو بذار واقعا خیلی قلمت دوست داشتنی بود عر🥺🥺 2 دقیقه قبل، Snowrita گفته است: یه شب با دوستام پنج ساعت سر این بحث کردیم😐😂😂 اخرش فهمیدیم قورباغه هست من نمیدونم اون کسی که این کلمه رو انتخاب کرده چرا به فکر ما نبوده که همش سردرگم بشیم با این کلمع 😐🤣 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Snowrita ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 7 دقیقه قبل، Fardis گفته است: مرسی گوگووولی🥺🥺 توهم زودی پارت های جدید دلنوشتت رو بذار واقعا خیلی قلمت دوست داشتنی بود عر🥺🥺 من نمیدونم اون کسی که این کلمه رو انتخاب کرده چرا به فکر ما نبوده که همش سردرگم بشیم با این کلمع 😐🤣 چشم عزیزمم🤝🏼😘😍 ... ارهههه ماهم خیلی گیج شده بودیم😂😂 1 1 نقل قول ❁دلنوشته حوای بیهوا | 𝐒𝐧𝐨𝐰𝐫𝐢𝐭𝐚❁ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Bhreh_rah ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 43 دقیقه قبل، Fardis گفته است: سلام عزیزم مرسی از وقتی که براش گذاشتی و خوشحالم دوستش داشتی 😍♥️ میدونی چرا نمیذارم آخه دیدم وقتی پی دی اف میشه مینویسه پارت چندم و گرافیکش رو بهم میریزه☹️ میخوای برات از جایی که لایک کردی فکر کنم خوندی دیگه؟ از همونجا برات دوباره پارت آپلود کردم میفرستم نمایت که گم نکنی هوم؟ میتونی تگ کنی! 2 نقل قول نمیتوانست باور کند هرآنچه را که دیده بود در این دنیای ماورایی و جادویی! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 1 ساعت قبل، Bhreh_rah گفته است: میتونی تگ کنی! باشه 😍♥️ وبراستارمم گفتن باید پارت بندی کنم((: 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Bhreh_rah ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 11 دقیقه قبل، Fardis گفته است: باشه 😍♥️ وبراستارمم گفتن باید پارت بندی کنم((: فداتشم،💚 بعد فکر کنم پی دی افش کنن پارت را حذف کنن 2 نقل قول نمیتوانست باور کند هرآنچه را که دیده بود در این دنیای ماورایی و جادویی! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مرداد، ۱۴۰۰ 4 دقیقه قبل، Bhreh_rah گفته است: فداتشم،💚 بعد فکر کنم پی دی افش کنن پارت را حذف کنن نشی ♥️ ایشالله ایشالله خدا از دهنت بشنوه مادر 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
niloofar.h ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ سلام من تازه شروع به خوندن رمانت کردم😊 قلمت خیلی قشنگه، فضا سازی رمان خوبه 👌 خلاصه رمان رو دوست داشتم فقط با اجازت یه جاهایی که به نظرم نیاز به ویرایش داشت رو بهت میگم: اونجا که نوشته بودی" به بودن هایت عادت👈 فعل کرد رو حذف کردی و به نظرم باید این فعل رو توی این جمله به کار برد که به این صورت میشه: به بودن هایت عادت کرده و به تپش قلبت معتاد شده بودم. فکر میکنم اینجوری بهتر خونده میشه. کمی زمان افعال نیاز به ویرایش داشت. مقدمه قشنگ بود 👌😊 میتونست یکم طولانی تر باشه. توی پارت دوم اونجا که نوشتی مامان هیچ وقت کلمهی "با" جایگزین "از" بشه جمله بهتر خونده میشه. مشتاقانه به خوندنش ادامه میدم و نظرمو راجع به پارتهای بعدی هم میگم😉 قلمت رو دوست دارم و موفق باشی💙 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) 8 ساعت قبل، niloofar.h گفته است: سلام من تازه شروع به خوندن رمانت کردم😊 قلمت خیلی قشنگه، فضا سازی رمان خوبه 👌 خلاصه رمان رو دوست داشتم فقط با اجازت یه جاهایی که به نظرم نیاز به ویرایش داشت رو بهت میگم: اونجا که نوشته بودی" به بودن هایت عادت👈 فعل کرد رو حذف کردی و به نظرم باید این فعل رو توی این جمله به کار برد که به این صورت میشه: به بودن هایت عادت کرده و به تپش قلبت معتاد شده بودم. فکر میکنم اینجوری بهتر خونده میشه. کمی زمان افعال نیاز به ویرایش داشت. مقدمه قشنگ بود 👌😊 میتونست یکم طولانی تر باشه. توی پارت دوم اونجا که نوشتی مامان هیچ وقت کلمهی "با" جایگزین "از" بشه جمله بهتر خونده میشه. مشتاقانه به خوندنش ادامه میدم و نظرمو راجع به پارتهای بعدی هم میگم😉 قلمت رو دوست دارم و موفق باشی💙 سلام عزیزم واااایییی مرسی عزیزم مرسی حتما میرم درستش میکنم مرسی وقت گذاشتی 💙😍 ویرایش شده 27 مرداد، ۱۴۰۰ توسط Fardis 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
niloofar.h ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ 3 ساعت قبل، Fardis گفته است: سلام عزیزم واااایییی مرسی عزیزم مرسی حتما میرم درستش میکنم مرسی وقت گذاشتی 💙😍 💙😍 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
سارا رئیسی ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ سلام عزیزم درمورد اسم رمان کاش توی مقدمه توضیح بدی که برمو کجاست چون قطعا خواننده با خودش فکر میکنه درموردش درمورد فضا سازی و حس آمیزی باید بگم عالی عمل کردی و خیلی خوب احساس رو القا میکنه متنت ادبی نوشتی و من همیشه رمانای ادبی خسته ام میکنه و نمیتونم بخونم بیشتر از بیست خط ولی رمان تو اصلا اینجوری نبود و باعث میشه آخر هر پارت آدم با خودش بگه خب بعدش چی میشه؟ نه اینکه بگه خب حالا که چی؟ و این به نظرم نقطه قوت رمانته🤩🤩 موفق باشی عزیزم 1 1 نقل قول جز تو یاری نگرفتیم و نخواهیم گرفت💫 بر همان عهد که بودیم، بر آنیم هنوز! مانگ🌙 امید، عاشقانهای از جنس واقعیت ♥️ صفحهی نقد مانگ امید لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ 29 دقیقه قبل، Sarai.Rş گفته است: سلام عزیزم درمورد اسم رمان کاش توی مقدمه توضیح بدی که برمو کجاست چون قطعا خواننده با خودش فکر میکنه درموردش درمورد فضا سازی و حس آمیزی باید بگم عالی عمل کردی و خیلی خوب احساس رو القا میکنه متنت ادبی نوشتی و من همیشه رمانای ادبی خسته ام میکنه و نمیتونم بخونم بیشتر از بیست خط ولی رمان تو اصلا اینجوری نبود و باعث میشه آخر هر پارت آدم با خودش بگه خب بعدش چی میشه؟ نه اینکه بگه خب حالا که چی؟ و این به نظرم نقطه قوت رمانته🤩🤩 موفق باشی عزیزم سلاااام ای وااایییی رقیق شدم بیا منو بیگییییییی🥺 برمو یعنی در راه انتظار ، میدونی انتظار در راه هم عشق هم فهمیدن حقایق پنهانی که این مشکلات رو برای دخترم پیش آورده 😁. وااااییییی خیلی خوشحالم خیلی خداروشکر فکر نکردی وقتت حروم شده . مچکرم امیدوارم تا ته بتونم نظرت رو همینجوری نگهدارم 🥲💙😍🤤 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
niloofar.h ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ سلام عزیزم پارتها رو کامل خوندم و حالا اومدم نظرم رو بگم😁 موضوع رمان جالبه، خیلی خوبه که به زبان نوشتاری مینویسی، رمان حس آمیزی خیلی خوبی داره و فضا سازی عالیه👌 پارت ۱۳ یه جاهایی نیاز به ویرایش داشت: کلمهی خونه و شونه توی متن به جای زبان نوشتاری به زبان گفتاری نوشته شده بودن . و خط آخر همین پارت توی جملهی از آشپزخانه خارج و به سمت پلههای چوبی میروم، فعل " میشوم" حذف کردی که به نظرم باید نوشته بشه چون یه جورایی جمله بدون این فعل انگار یه چیزی کم داره! و در آخر زمان افعال یکمی نیاز به هماهنگی داره مثلا توی این جمله : بلند شده و کنار رگال لباسهایم میایستم، شده و میایستم هماهنگ نیستن. خیلی لذت میبرم از خوندنش و مشتاقانه ادامه میدم. ببخشید که طولانی شد😅 موفق باشی💙🥰 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۴۰۰ 2 ساعت قبل، niloofar.h گفته است: سلام عزیزم پارتها رو کامل خوندم و حالا اومدم نظرم رو بگم😁 موضوع رمان جالبه، خیلی خوبه که به زبان نوشتاری مینویسی، رمان حس آمیزی خیلی خوبی داره و فضا سازی عالیه👌 پارت ۱۳ یه جاهایی نیاز به ویرایش داشت: کلمهی خونه و شونه توی متن به جای زبان نوشتاری به زبان گفتاری نوشته شده بودن . و خط آخر همین پارت توی جملهی از آشپزخانه خارج و به سمت پلههای چوبی میروم، فعل " میشوم" حذف کردی که به نظرم باید نوشته بشه چون یه جورایی جمله بدون این فعل انگار یه چیزی کم داره! و در آخر زمان افعال یکمی نیاز به هماهنگی داره مثلا توی این جمله : بلند شده و کنار رگال لباسهایم میایستم، شده و میایستم هماهنگ نیستن. خیلی لذت میبرم از خوندنش و مشتاقانه ادامه میدم. ببخشید که طولانی شد😅 موفق باشی💙🥰 سلاااام مرسی عزیزمممم مرسی واقعا ممنون از اینکه جزو مخاطبین رمانم شدی❤️❤️ چشم میرم همشو درست میکنم، صبح هم که فهمیدم کجا اشکال داشتم رفتم درستشون کردم. اینایی هم که بهم گفتی دوباره رو میرم درست میکنم مرسی میگی از چشم من جا افتادن❤️ بلند شده، کنار رگال میایستم. = میدونی سبک نوشتم رفته اینجوری نوشتن نمیدونم درسته یا نه ولی با آگاهی اینجوری نوشتم، میدونی یک کار انجام شده و یک کار درحال انجام رو دارم نشون میدم واسه همین ، نمیدونم باید از کی بپرسم که ببینم قواعدش درسته یا نه. نه بابا اتفاقا خیلی خیلی خوشحالم کردی، امیدوارم همیشه مخاطبم بمونی 💙🥺🥳 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
niloofar.h ارسال شده در 29 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۴۰۰ در 8/18/2021 در 11:54 PM، Fardis گفته است: سلاااام مرسی عزیزمممم مرسی واقعا ممنون از اینکه جزو مخاطبین رمانم شدی❤️❤️ چشم میرم همشو درست میکنم، صبح هم که فهمیدم کجا اشکال داشتم رفتم درستشون کردم. اینایی هم که بهم گفتی دوباره رو میرم درست میکنم مرسی میگی از چشم من جا افتادن❤️ بلند شده، کنار رگال میایستم. = میدونی سبک نوشتم رفته اینجوری نوشتن نمیدونم درسته یا نه ولی با آگاهی اینجوری نوشتم، میدونی یک کار انجام شده و یک کار درحال انجام رو دارم نشون میدم واسه همین ، نمیدونم باید از کی بپرسم که ببینم قواعدش درسته یا نه. نه بابا اتفاقا خیلی خیلی خوشحالم کردی، امیدوارم همیشه مخاطبم بمونی 💙🥺🥳 درسته شایدم من در مورد اون فعلها اشتباه کردم🤔 در هر صورت خیلی دوسش دارم و حتما به خوندنش ادامه میدم😍💙 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fardis ارسال شده در 29 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۴۰۰ 1 ساعت قبل، niloofar.h گفته است: درسته شایدم من در مورد اون فعلها اشتباه کردم🤔 در هر صورت خیلی دوسش دارم و حتما به خوندنش ادامه میدم😍💙 بازم میرم میپرسم مرسی بهم یادآوری کردی 🥰 باعث افتخارمه💜😍 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
niloofar.h ارسال شده در 6 شهریور، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، ۱۴۰۰ سلام فردیس جان چه پارتهای خوش آب و رنگی👌😊 خیلی رمان بهم حس خوبی میده مخصوصاً به خاطر اینکه شخصیت اول مثل من نقاشه😁 تنها نکتهای که دیدم و با اجازت به نظرم به ویرایش نیاز داشت: توی پارت ۳۶ ، جملهی: میتوانم لحظاتی در تنهایی و سکوت نیمه تاریک فضای کارگاه لحظات رو سپری کنم. به این صورت نوشته بشه فکر میکنم بهتر باشه: میتوانم لحظاتی را در تنهایی و سکوت نیمه تاریک فضای کارگاه سپری کنم. و کلمهی فنجون که به جای زبان ادبی یعنی فنجان به زبان محاورهای نوشته شده بود. مشتاقانه منتظر ادامه هستم. فضاسازی پارتها قشنگ بود. موفق باشی💙 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .