شیشه غباری Maral کاربر انجمن نودهشتیا

[Marla]

 

به نام نوازنده گیتار سرنوشت

نویسنده: مبینا سادات میرحسینی

مقدمه :کودکی سرگشته بودم در دل این روزگار

زخم خورده دل شکسته روزگارم تار تار

من به دنبال محبت زخم های خورده ام 

از غریب و آشنا زخم زبان ها خورده ام

بی‌وفایی نانجیبی بی مرامی دیده ام 

از رفیقان نامردی و تلخی دیده ام 

 

گاهی پیوند میخورد سرنوشت بی آنکه تو بخواهی گاهی این دو میله ی موازی زندگی سخت بر هم پیچ میخورد 

خلاصه  : دختری از دیار غم و که نفس هایش با غبار اجین شده   حال آمده تا برگی تازه  بسازد و منزلگاه جانش را عشق  کند 

 

 

 

 

ویرایش شده 12 دی، ۱۴۰۰ توسط Marla

[مدیر راهنما]

 

سلام خدمت شما نويسنده ي گرامی، ضمن سپاس از انتخاب شما، ورودتان را خیر مقدم می‌گوییم
➖➖➖➖➖
چنان‌ چه علاقه ای مبنی بر آشنایی بیشتر با قواعد رمان نویسی دارید؛ به این تالار مراجعه کنید:👇
https://forum.98ia2.ir/forum/17-آموزش-نویسندگی/
➖➖➖➖➖
انجمن نودهشتیا در صدد بر آمده که رمان شما بی هیچ عیب و نقصی اصلاح گردد پس یک ویراستار همراه و یک راهنمای اولیه، برای شما در نظر گرفته ایم.

@مدیر راهنما

@مدیر منتقد

@مدیر ویراستار

به نکات زیر توجه کنید:👇
1. از نوشتن کلمات ممنوعه و هرگونه متن که موجب نقض اسلام شود، به شدت خوداری کنید.
2. قبل از ارسال پارت خود، یک دور مطالعه کنید و اشکالات نگارشی و املایی را رفع کنید.
3. از پرداختن به موضوع های کلیشه ای تا جایی که ممکن است دوری کنید.
4. پس از ارسال هر پارت، جهت ویرایش، به ویراستار خود اطلاع دهید.
5. اگر در بخشی از رمان نیاز مند کمک هستید، در تالار اتاق فکر نویسندگان تاپیک زده تا مدیران به هم اندیشی شما رسیدگی کنند.

➖➖➖➖➖
درخشیدن و موفقیت را برای شما آرزومندیم. رضایت شما نویسنده ی فهیم موجب افتخار ماست.
✅اکنون رمان شما مورد تایید ما گردیده و قادر به پارت گذاری هستید.✅
🌹قلمتون مانا، یا علی.🌹
"تیم خوبه نودهشتیا"