elnaz ارسال شده در مارچ 9 اشتراک گذاری ارسال شده در مارچ 9 عنوان: میانبرمرگ نویسنده: الناز ژانر: عاشقانه؛ تراژدی خلاصه: در مسیر ناهموار و پیچدرپیچ هراسآور، فرقهی بیباک به دنبال پیروزیاند. گرچه با هر پیچ، سایهی بلند گذشتهیشان، به قصد باختن برای تعقیب آنها پا تند میکند. جیغ لاستیکها واهمه را در دل هر تماشاگری میکارد. سایههای تار و مبهم تعشق، عهدشکن و مرگ در کمیناند، سوت پایان دست کدام یک از اینهاست؟ هر لحظهی سرنوشت یک عمر زندگی را میسازد چه بسا پایان مسیر، سراب مرگآور نیست؟ چه کسی پاسخگو است؟ سایهها پاسخ را میدانند! @FAR_AX 1 1 نقل قول گر تو مرا جان دهی چهکنم جان جهان را..A~ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
elnaz ارسال شده در مارچ 11 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در مارچ 11 مقدمه: در تاریکی شب، صدای موتورهای پرقدرت جادههای بیانتها را میشکافت. هر راننده با نفسی حبسشده در سینه و دستانی لرزان بر فرمان، به سوی مقصدی نامعلوم روان بود. میان این تاریکی، نور ضعیف ماه از پشت ابرهای سنگین سرک کشید، گویی که سایههای گذشته در پی تعقیب زمان حال بودند. نیکا، با چشمانی پر از تردید و قلبی که برای حقیقت میتپید، میدانست که هر چرخش فرمان، سرنوشت را تغییر خواهد داد. گرد و خاک جاده به آرامی به هوا برمیخاست و هر لحظه به تعلیقی مرگبار منجر میشد. در این میان، صدای ضعیفی در دلش زمزمه میکرد: "آیا راهی برای فرار از این دایره مرگ وجود دارد؟" نگاه خیرهاش به خط افق دوخته شده بود، جایی که امید و ناامیدی به هم گره خورده بودند. 1 نقل قول گر تو مرا جان دهی چهکنم جان جهان را..A~ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
پست های پیشنهاد شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.