BRG._ ارسال شده در 19 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۴۰۰ از ترس پاهام یه جا قفل شده بود.صدا های ترسناکی بی گوشم میخورد.دستمو بردم پشتم و اسلحه امو درآوردم.نفس عمیقی کشیدم شروع کردم به حرکت کردن.همه جا تاریک بود به سختی میشد جلو رو دید...با صدای آشنایی سر جام وایستادم.درست شنیده بودم خودش بود.دوباره اون صدا تکرار شد درست از پشت سرم می اومد: صدا:خیلی وقته ندیدمت آهو.... 2 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
BRG._ ارسال شده در 19 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۴۰۰ 3 دقیقه قبل، BRG._ گفته است: از ترس پاهام یه جا قفل شده بود.صدا های ترسناکی بی گوشم میخورد.دستمو بردم پشتم و اسلحه امو درآوردم.نفس عمیقی کشیدم شروع کردم به حرکت کردن.همه جا تاریک بود به سختی میشد جلو رو دید...با صدای آشنایی سر جام وایستادم.درست شنیده بودم خودش بود.دوباره اون صدا تکرار شد درست از پشت سرم می اومد: صدا:خیلی وقته ندیدمت آهو.... خلاصه رمان برای عشقت می میرم 2 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Melika.Y ارسال شده در 19 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۴۰۰ 18 دقیقه قبل، BRG._ گفته است: خلاصه رمان برای عشقت می میرم خصوصی چک بشه 3 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر راهنما ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ @مدیر انتقال عزیزدل! لطفا به بخش تایپ رمان منتقل بشه تا نویسنده تصحیح تاپیک رو انجام بدن. 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده