Zeinab.gholami ارسال شده در 22 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 22 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) اسم نویسنده: زینب غلامی ژانر:تراژدی، عاشقانه متن روی جلد: قرار بود لیلی و مجنون باشیم ولی الان شدیم مثل دیو و دلبر خلاصه: پسری بی احساس، و دختری که غرورش را به خاطر او زیر پا گذاشت پسری که دختر را ترک کرد، و دختری که به خاطر او... و در آخر پسری که پشیمان است ولی... مقدمه: بهم گفتی تو هم مثل من میشی خندیدم و گفتم: -زندگی از این بهتر؟ ولی الان چی نفسم؟ قرار بود لیلی و مجنون باشیم و شدیم مثل دیو دلبر :`) ویرایش شده 23 مرداد، ۱۴۰۰ توسط Zeinab.gholami 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر راهنما ارسال شده در 23 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۴۰۰ 3 ساعت قبل، Zeinab1384 گفته است: اسم نویسنده: زینب غلامی ژانر:تراژدی، عاشقانه متن روی جلد: قرار بود لیلی و مجنون باشیم ولی الان شدیم مثل دیو و دلبر خلاصه: پسری بی احساس، و دختری که غرورش را به خاطر او زیر پا گذاشت پسری که دختر را ترک کرد، و دختری که به خاطر او... و در آخر پسری که پشیمان است ولی... مقدمه: بهم گفتی تو هم مثل من میشی خندیدم و گفتم: -زندگی از این بهتر؟ ولی الان چی نفسم؟ قرار بود لیلی و مجنون باشیم و شدیم مثل دیو دلبر :`) پارت اول: 《میلاد》 جلوی در دانشگاه منتظر بودم که نفس بیاد. ولنتاین بود و میخواستم سوپرایزش کنم. گوشیم زنگ خورد، علی بود. - الو؟ - سلام داداش خوبی؟ - خوبم داداش، مرسی کاری داشتی؟ - آره! میلاد طرفدارها دو ساله منتظر آهنگ روز عشقن آخه چرا نمیزاری پخشش کنیم؟ - چون آهنگ دیسلاوِ، نفس گوش بده ناراحت میشه بعد داستان داریم. - یعنی چی میلاد؟ همه چیزت شده نفس؟ پس طرفدارهات چی؟ حوصله بحث با این یکیرو نداشتم. سرم رو بلالا گرفتم، که دیدم نفس کنار یه پسرِ و دارن قدم میزنن و از دانشگاه بیرون میان. - داداش من بعدا بهت زنگ میزنم الان کار دارم. منتظر جواب نموندم، و گوشی رو قطع کردم. بدون توجه به آدمهایی که اونجا وایستاده بودن. رفتم سمت نفس و دستش رو گرفتم و کشون_کشون یه جای خلوت بردمش. دستشرو ول کردم و تقریبا هلش دادم. اون طرفتر که اومد سمتم و گفت: - میلاد داری چیکار میکنی؟ آخه روانی... قبل از اینکه ادامه حرفش رو بگه دستم و بردم بالا و تو صورتش زدم. از حرکتم شوکه شد، و دستش و گذاشت روی صورتش که بهش سیلی زده بودم. خواستم چیزی بگم که گفت: - میلادم؟ خوبی؟ دستت درد نگرفت؟ - اون کی بود؟ - یکی از بچه های دانشگاه، اون روز نرفتم کلاس الان جزوه ازش گرفتم. - هه! جزوه ازش گرفتی؟ نفس روی پیشونی من چی نوشته؟ - الان میخوای به چی برسی؟ میخوای بگی بهت خیانت کردم؟ آره؟ میخوای همینرو بشنوی؟ باشه حله، من بهت خیانت کردم نویسنده عزیز! برای طراحی جلد نیازی به پارت اول نیست. @مدیر انتقالعزیزجان! لطفا به بخش طراحی جلد انتقال بده. 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر گرافیست ارسال شده در 25 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۴۰۰ در 8/13/2021 در 9:50 PM، Zeinab.gholami گفته است: اسم نویسنده: زینب غلامی ژانر:تراژدی، عاشقانه متن روی جلد: قرار بود لیلی و مجنون باشیم ولی الان شدیم مثل دیو و دلبر خلاصه: پسری بی احساس، و دختری که غرورش را به خاطر او زیر پا گذاشت پسری که دختر را ترک کرد، و دختری که به خاطر او... و در آخر پسری که پشیمان است ولی... مقدمه: بهم گفتی تو هم مثل من میشی خندیدم و گفتم: -زندگی از این بهتر؟ ولی الان چی نفسم؟ قرار بود لیلی و مجنون باشیم و شدیم مثل دیو دلبر :`) لینک رمان 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Zeinab.gholami ارسال شده در 25 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۴۰۰ 3 ساعت قبل، مدیر گرافیست گفته است: لینک رمان 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر گرافیست ارسال شده در 25 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۴۰۰ ۱ ساعت قبل، Zeinab.gholami گفته است: عزیزم باید رمانتون به ۲۵ پارت برسه 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Zeinab.gholami ارسال شده در 25 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) 8 ساعت قبل، مدیر گرافیست گفته است: عزیزم باید رمانتون به ۲۵ پارت برسه رمانم کامله پی دی اف هردو رمان رو دادم ب ویراستاری ویرایششون تموم شده حالا درخواست جلد دادم @مدیر گرافیست ویرایش شده 26 مرداد، ۱۴۰۰ توسط همکار گرافیست 2 1 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر گرافیست ارسال شده در 26 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۴۰۰ 15 ساعت قبل، Zeinab.gholami گفته است: رمانم کامله پی دی اف هردو رمان رو دادم ب ویراستاری ویرایششون تموم شده حالا درخواست جلد دادم @مدیر گرافیست لینک تاپیک ویراستاری رو بدید. 2 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Zeinab.gholami ارسال شده در 26 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۴۰۰ 8 دقیقه قبل، مدیر گرافیست گفته است: لینک تاپیک ویراستاری رو بدید. تاپیک رو قبل از اینکه سایت انجمن پاک بشه زده بودم اون موقع فایل هارو فرستادم و دست ویراستار بودن الان ویرایششون تموم شده توی گروه واتساپ بهم اطلاع دادن 2 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر گرافیست ارسال شده در 26 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۴۰۰ 7 ساعت قبل، Zeinab.gholami گفته است: تاپیک رو قبل از اینکه سایت انجمن پاک بشه زده بودم اون موقع فایل هارو فرستادم و دست ویراستار بودن الان ویرایششون تموم شده توی گروه واتساپ بهم اطلاع دادن نمیشه عزیزم، شما تاپیک ویراستاری رو مجدد بزن، و لینک کامل شده رمان رو ارسال کن. بعد اینجا لینک رو بده. @مدیر ویراستار 2 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
مدیر ویراستار ارسال شده در 26 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) 1 دقیقه قبل، مدیر گرافیست گفته است: نمیشه عزیزم، شما تاپیک ویراستاری رو مجدد بزن، و لینک کامل شده رمان رو ارسال کن. بعد اینجا لینک رو بده. @مدیر ویراستار تاپیک درخواست ویراستاری رو در تالار ویراستار بزنید و فایل رو ارسال کنید تا بررسی بشه. @Zeinab.gholami ویرایش شده 26 مرداد، ۱۴۰۰ توسط مدیر ویراستار 2 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده