Narges.Sh ارسال شده در 23 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 23 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) ... ویرایش شده 3 اردیبهشت توسط Narges.Sh 5 نقل قول 💊داستان اوهاموار💊 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Roshana ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) نام رمان عجیب به دلم نشست یه حس رهایی به خواننده القا میکنه که خیلی خوبه. خب عمیقا نوع نوشتنت رو دوست دارمنرگسم، خلاصهات در عین زیبایی اطلاعات تقریبا خوبی داشت ولی خب کمی اطلاعات جدید هم به زیباییش اضافه میکنه. منتظر پارت های جدید هستم💖 @Narges.Sh ویرایش شده 24 مرداد، ۱۴۰۰ توسط Roshana 3 1 نقل قول مآ خُودِمُونَم از دسـت دادیم دیگه از دست دادن بَقیه برآم͢ون مهم نٰٖیست:) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Narges.Sh ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ 9 دقیقه قبل، Roshana گفته است: نام رمان عجیب به دلم نشست یه حس رهایی به خواننده القا میکنه که خیلی خوبه. خب عمیقا نوع نوشتنت رو دوست دارمنرگسم، خلاصهات در عین زیبایی اطلاعات تقریبا خوبی داشت ولی خب کمی اطلاعات جدید هم به زیباییش اضافه میکنه. منتظر پارت های جدید هستم💖 @Narges.Sh سلام گلم خوبی؟ خیلی خوشحال شدم نظرت رو دیدم، همیشه صفحههای نقدم تا تموم دن رمان خاک میخورن کسی از پرشون نمیگذره.😂 خلاصه قراره تغییراتی درش ایجاد بشه. مرسی از نظر خوبت❤💖 1 1 نقل قول 💊داستان اوهاموار💊 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Roshana ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ هم اکنون، Narges.Sh گفته است: سلام گلم خوبی؟ خیلی خوشحال شدم نظرت رو دیدم، همیشه صفحههای نقدم تا تموم دن رمان خاک میخورن کسی از پرشون نمیگذره.😂 خلاصه قراره تغییراتی درش ایجاد بشه. مرسی از نظر خوبت❤💖 اخ سلام یادم رفت، بخوبیت جانم🙂💋 چه خوب موفق باشی قشنگ من🧚♀️ 1 نقل قول مآ خُودِمُونَم از دسـت دادیم دیگه از دست دادن بَقیه برآم͢ون مهم نٰٖیست:) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Narges.Sh ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ 2 دقیقه قبل، Roshana گفته است: اخ سلام یادم رفت، بخوبیت جانم🙂💋 چه خوب موفق باشی قشنگ من🧚♀️ چیزه.... پر رو نیستما😅 دنبال میکنی یا تگت کنم؟ یا خودت میخونی و نیاز نیست بهت اطلاع بدم؟😅 2 نقل قول 💊داستان اوهاموار💊 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Roshana ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 24 مرداد، ۱۴۰۰ 1 دقیقه قبل، Narges.Sh گفته است: چیزه.... پر رو نیستما😅 دنبال میکنی یا تگت کنم؟ یا خودت میخونی و نیاز نیست بهت اطلاع بدم؟😅 دنبال میکنم جیگر غمت نباشه😂🧚♀️😍 1 نقل قول مآ خُودِمُونَم از دسـت دادیم دیگه از دست دادن بَقیه برآم͢ون مهم نٰٖیست:) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
15Bita ارسال شده در 1 شهریور، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۴۰۰ (ویرایش شده) سلام نرگس عزیزم، امیدوارم حالت خوب باشه:) اسم رمان، ژانر و خلاصه و مقدمه عالی بود و با هم عجیب هماهنگی داشت🥰😘 توصیفات، شخصیت پردازی و طرز بیان و لحنی به دل مینشست و فوق العاده بود، موفق باشی نرگس جانم، بدرخشی همیشه😊 @Narges.Sh ویرایش شده 1 شهریور، ۱۴۰۰ توسط 15Bita 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Narges.Sh ارسال شده در 1 شهریور، ۱۴۰۰ مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، ۱۴۰۰ 3 دقیقه قبل، 15Bita گفته است: سلام نرگس عزیزم، امیدوارم حالت خوب باشه:) اسم رمان، ژانر و خلاصه و مقدمه عالی بود و با هم عجیب هماهنگی داشت🥰😘 توصیفات، شخصیت پردازی و طرز بیان و لحنی به دل مینشست و فوق العاده بود، موفق باشی نرگس جانم، بدرخشی همیشه😊 @Narges.Sh مرسی ازت عزیزم..همچنین💞😍😚 1 نقل قول 💊داستان اوهاموار💊 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ZeinabHDM ارسال شده در 13 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۴۰۰ گر نگاهم با نگاهت اتصال داشت / نمی دانی درون قلب ویرانم کمان داشت / ندانستم که خرمای عجیب آن نگاهت / چه عشق اشتباهی در دل افسونگرم کاشت❤ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ZeinabHDM ارسال شده در 13 مهر، ۱۴۰۰ اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مهر، ۱۴۰۰ در 8/15/2021 در 2:01 PM، ROshana گفته است: دنبال میکنم جیگر غمت نباشه😂🧚♀️😍 کاش رمان منم می خوندی جانا عجیب به نظر دوستان احتیاج دارم . نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
طراح گرافیک سادات.82 ارسال شده در 6 دی، ۱۴۰۰ طراح گرافیک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 دی، ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰/۵/۲۳ در ۲۱:۱۳، Narges.Sh گفته است: نام رمان: فراغبال نویسنده: نرگس شریف ژانر: تراژدی، عاشقانه، درام خلاصه: آنگاه که وجودم در بند شقاوت گرفتار گردید، پرتگاه خوفناک زندگانی برایم چارهٔ رهایی جویید. رؤیت طلوع آسایش در زندگانی بر دیدگانم حرام شد. دوستی با نااهلش کامم را به آتش کشید و خاکستری بیش از منِ نیمهجان باقی نماند. دیدار با او ذهن و جانم را در ارتعاشی از جنس پشیمانی، حسرت، نفرت و...تعشق فرو برد و زمزمهاش، مرا آگاه به ناصوابی کرد که هیچگاه قادر به رؤیتش نبودم! قشنگ بود گلی💞 1 نقل قول رمان کابوس افعی _ تخیلی رمان ها: دیگه نیستم _ تقدیرخونین _ عصیانگرقرن _ پس از تردید(چاپ شده) _ کابوس افعی داستان ها: زیرتخت _ ماژور _ شیشه شکسته _ آخرین لحظه لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .