ناظر رمان PsychoV7 ارسال شده در 2 فروردین ناظر رمان اشتراک گذاری ارسال شده در 2 فروردین (ویرایش شده) عنوان : ♠️♤اربوس¹♤♠️ 🤎🌾نویسنده: سایکو 🎻ژانرها: کلاسیک، جنایی، تراژدی، عاشقانه، فانتزی، اجتماعی 📇شخصیت اصلی: خاکستری 🎬زاویهی دید: سوم شخص، شخصیت اصلی خلاصه: خانوادهی نجیبزادهی آنویل خانوادهای با شروع و میانهی خوبیاند اما پایان داستانشان آنقدرها هم خوب نبوده. چندین سال از پایان تلخشان گذشته اما آنویل جوان هنوز هم ققنوسی شعلهور در درون خویش پرورش میدهد؛ لاشهاش را زیر پاهای خواهر اصیلش مینگرد و کینهی زندگانی در کالبد ماری ظریف با نیشهای زهرآگین به دورش میپیچد. تمامی مردم او را همچون خدایی از اساطیر یونانی در دل ستایش میکنند اما چه میشود اگر خودِ شیطان باشد؟ آیا شخصیت جدید و فریبندهی داستان زندگانیاش میتواند سر از راز پنهانش در بیاورد؟ یا خودش هم قربانی میشود؟ 1.اربوس: یکی از ایزدان نخستین اساطیر یونان، تجسم تاریکی و بیشتر اشاره به تاریکترین قسمت جهان زیرزمین دارد ویرایش شده 3 فروردین توسط Victor.S نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ناظر رمان PsychoV7 ارسال شده در 4 فروردین مالک ناظر رمان اشتراک گذاری ارسال شده در 4 فروردین مقدمه: روی دریای یخبندان... همراه با ملودی نغمهی او به پیشواز خواب ابدی میروم! سرمایی که در یاختههای وجودم میپیچد با گرمای نجوایش از هم میپاشد. دریای مقابل خانه در سوز سرمای زمستانِ به زیباییِ سفید برفیِ افسانهها زیر یخبندان زنده- زنده دفن شده. دیگر تنها نتهای پیانوی گرند شکسته و خاک خوردهی فبوس میان نسیم نژند گوشمهایم را نوازش میکند. پلکهایم را بیشتر روی هم میفشارم و هوای سوزناک را با وجود سوزش گلویم وارد باغ کوچک ششهایم میکنم. قدم بر میدارم در رویاهایم... در کوچه پس کوچههای رنساس فلورانس، رایحهی آماریلیس گلفروشیهای برلین در مشامم همچون رقاصی افسونگر پیچ و تاب میخورد... خیسی باران غم روحم را میشوید.... طنین قطرهایش حسادت نغمهسرای شهر را برمیانگیزد. شتاب قطرهها شدت میابند، همگام با ملودی آپولون اپرایی در اوج گارنیه بر پا میکنند و... نسیم سرد مانند بالرینی چیره دست میان گلولههای آب فریبنده میرقصد؛ و اما در غایت ماورای رویای زیباتر از آفرودیتهام پایان میابد! یک من میمانم و تاریکی بیانتها، سیاهی مطلق و غمی سرسختتر از اندوه اوینونه! اینبار شمیم آزاردهندهی وجودم تا ژرفای ذهن خستهام نفوذ میکند و روحم را وا میدارد به پرواز به سوی تاناتوسی که به جهنم راهنماییام خواهد کرد! 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .