Navesandehjavan23 ارسال شده در 14 فروردین اشتراک گذاری ارسال شده در 14 فروردین نمیخواهم حالا که مانده ایی گله و شکایت کنم دوست دارم چایی دو قند پهلو جلویت بگذارم و ارام گرد دلتنگی ها را از روی دل ها پاک کنم . یک شاخه گل در میان انگشتانت بکارم و نگاه چشمانت کنم که لباس چروکیده بر تن کرده است . و ارا بخندم درست مثل زمان های نوجوانی که خجالت زده شوم، تو دستانت را بر دور من حلقه کنی بوسه بر شانه هایم جا بگذاری و نجوا کنی :هرگز دور نمیشوم دور نمیشوی تا ابد برای هم هستیم... 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .