زری بانو ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت اگه ۵۰۰ سال عمر میکردی بگو چه کارهایی انجام میدادی😁 خب اول خودم میگم😃 اگر ۵۰۰ سال عمر میکردم، هر صد سال را به یادگیری و انجام یک مهارت و هنر اختصاص می دادم: اما خب درجه اولش رو صرف نویسندگی میکردم و کتابهای داستانی و غیر داستانی مینوشتم.🥰 شما چی؟! 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fatemeh14 ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت خدانکنه ۵۰۰سال بمونم🙂همین ۱۵سال زیادی زندگی کردم!°-° 4 2 نقل قول هر آن ممکن دارد که قلبم از عشق تو بایستد! تو فرمانده و من اجرا کننده، تو بی فا و من مطیع، تو بی احساس و من مجنون. سر انجام ما چه دارد که این چنین میکنی با من لیلی شیرین سخن؟ حق ما انتقام خونین نبود گر چه شیرینی لبخند شیرین، بر دل فرهاد حسرت شد. https://forum.98ia2.ir/topic/8223-مطیع-تو-fatemeh_14کاربر-انجمن/💛 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
زری بانو ارسال شده در 13 اردیبهشت مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 4 دقیقه قبل، Fatemeh14 گفته است: خدانکنه ۵۰۰سال بمونم🙂همین ۱۵سال زیادی زندگی کردم!°-° 🤣🤣🤣 حالا فرض کنیم عمر نوح داشتی بگو چیکار میکردی بیکار نمونی خخ 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ماهی ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 17 دقیقه قبل، z,asheghi گفته است: اگه ۵۰۰ سال عمر میکردی بگو چه کارهایی انجام میدادی😁 خب اول خودم میگم😃 اگر ۵۰۰ سال عمر میکردم، هر صد سال را به یادگیری و انجام یک مهارت و هنر اختصاص می دادم: اما خب درجه اولش رو صرف نویسندگی میکردم و کتابهای داستانی و غیر داستانی مینوشتم.🥰 شما چی؟! کار خاصی نمیکردم😐 مینشستم گذر عمر تماشا میکردم 2 5 نقل قول یه دیالوگ صابر ابر داره که میگه: «همه چیز خوب پیش میره تا وقتی همه چیز مخفیه، همه چیز شوخیه تا وقتی درد نکشی، همه چیز دروغه تا وقتی حقیقت تاریكه!» -رمان-در-دل-این-شهر-استخوان-میروید- لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fatemeh14 ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت هم اکنون، z,asheghi گفته است: 🤣🤣🤣 حالا فرض کنیم عمر نوح داشتی بگو چیکار میکردی بیکار نمونی خخ به خوردنوخوابیدن خودادامهمیدادم😐😂 3 2 نقل قول هر آن ممکن دارد که قلبم از عشق تو بایستد! تو فرمانده و من اجرا کننده، تو بی فا و من مطیع، تو بی احساس و من مجنون. سر انجام ما چه دارد که این چنین میکنی با من لیلی شیرین سخن؟ حق ما انتقام خونین نبود گر چه شیرینی لبخند شیرین، بر دل فرهاد حسرت شد. https://forum.98ia2.ir/topic/8223-مطیع-تو-fatemeh_14کاربر-انجمن/💛 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ویراستار VampirE☆ویژه☆ ارسال شده در 13 اردیبهشت ویراستار اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت ۲۳ دقیقه قبل، z,asheghi گفته است: اگه ۵۰۰ سال عمر میکردی بگو چه کارهایی انجام میدادی😁 خب اول خودم میگم😃 اگر ۵۰۰ سال عمر میکردم، هر صد سال را به یادگیری و انجام یک مهارت و هنر اختصاص می دادم: اما خب درجه اولش رو صرف نویسندگی میکردم و کتابهای داستانی و غیر داستانی مینوشتم.🥰 شما چی؟! ب اندازه تمام صبحایی ک برا مدرسه بیدار شدم میخوابیدم. بهترین کار دنیا 3 4 نقل قول یه دیالوگ صابر ابر داره که میگه: «همه چیز خوب پیش میره تا وقتی همهچیز مخفیه، همه چیز شوخیه تا وقتی درد نکشی.. همه چیز دروغه تا وقتی حقیقت تاریكه!» رمان در دل این شهر استخوان میروید! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
زری بانو ارسال شده در 13 اردیبهشت مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت هم اکنون، VampirE گفته است: ب اندازه تمام صبحایی ک برا مدرسه بیدار شدم میخوابیدم. بهترین کار دنیا بهترین کار و میکنی😂 4 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
زری بانو ارسال شده در 13 اردیبهشت مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت هم اکنون، Fatemeh14 گفته است: به خوردنوخوابیدن خودادامهمیدادم😐😂 🤣🤣 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
کاربر منتخب Z.A.D ارسال شده در 13 اردیبهشت کاربر منتخب اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت اول دنبال یه راه پول درآوردن بودم که بتونم پونصد سال خرج خودمو بدم. 😂😂 مهارتها و شغلهای مختلف رو امتحان میکردم چون یه جورایی دیگه محدودیت زمانی ندارم. 😁 1 3 نقل قول روایتی از پستی و بلندی و دامهای جوانی رمان داو اول (در حال تایپ: اجتماعی، عاشقانه) روایتی از رقابتی خونین رمان هابیل و قابیل (در حال تایپ: تراژدی، عاشقانه) روایتی از فرو ریختن حقایقی به سنگینی تل برفی داستان کوتاه برفکوچ (تکمیل شده: اجتماعی) روایتی از تنیدن در تارهای ذهن و روح داستان کوتاه تنیده در تار (تکمیل شده: روانشناسی، اجتماعی) روایتی از غوطهوری برای رهایی داستان کوتاه غوطهور (تکمیل شده: اجتماعی، روانشناسی) لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
زری بانو ارسال شده در 13 اردیبهشت مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت هم اکنون، Z.A.D گفته است: اول دنبال یه راه پول درآوردن بودم که بتونم پونصد سال خرج خودمو بدم. 😂😂 مهارتها و شغلهای مختلف رو امتحان میکردم چون یه جورایی دیگه محدودیت زمانی ندارم. 😁 😍 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Blue Moon ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت به تماشای گذر عمر مینشینم 😐💔 3 3 نقل قول رمان زندگی از آن من🍁 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
منتقد انجمن N.H ارسال شده در 13 اردیبهشت منتقد انجمن اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 41 دقیقه قبل، z,asheghi گفته است: اگه ۵۰۰ سال عمر میکردی بگو چه کارهایی انجام میدادی😁 خب اول خودم میگم😃 اگر ۵۰۰ سال عمر میکردم، هر صد سال را به یادگیری و انجام یک مهارت و هنر اختصاص می دادم: اما خب درجه اولش رو صرف نویسندگی میکردم و کتابهای داستانی و غیر داستانی مینوشتم.🥰 شما چی؟! میرفتم کل کشور ها رو میگشتم 😂 2 نقل قول من از هر ثانیه بی تو می ترسم! رمان جَبر سرنوشت⏳ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
N.ia ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت رشته ها و شغل های پزشکی همچنین افسری ناجا رو از سر میگذروندم😁 بعد رشته های رزمی مثل نینجوتسو کاراته تکواندو و کنگ فو رو یاد میگرفتم بیشتر از هرچیزی هم به علوم تجربی میچسبیدم 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
petrichor ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت (ویرایش شده) اول از همه واسه پول درآوردن یه کاری میکردم، بعد همهی ساز هارو یاد میگرفتم و نصف شعر های دنیا رو میکردم تو مغزم، بعد کل وقتم رو میذاشتم رو کاری که دوست دارم مثلا نویسندگی، دکلمهگویی و.. سپس یه کتابفروشی باز میکردم و اینگونه به زندگی ادامه میدادم ویرایش شده 13 اردیبهشت توسط Rozhin 3 نقل قول به قول فروغ فرخزاد: چه میشود کرد؟! مگر میشود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی در آورد؟ همین است که هست!(: بهزودی... لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
_parya_ ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 4 ساعت قبل، z,asheghi گفته است: اگه ۵۰۰ سال عمر میکردی بگو چه کارهایی انجام میدادی😁 خب اول خودم میگم😃 اگر ۵۰۰ سال عمر میکردم، هر صد سال را به یادگیری و انجام یک مهارت و هنر اختصاص می دادم: اما خب درجه اولش رو صرف نویسندگی میکردم و کتابهای داستانی و غیر داستانی مینوشتم.🥰 شما چی؟! منی که نمیتونم یک لحظه بعدم رو پیش بینی کنم بشینم برای ۵۰۰ سال زندگی برنامه بچینم!؟ من تلاش خودم رو میکنم تا به چیزی که می خوام برسم و از یک طرف میذارم زندگی چرخهی خودش رو طی کنه. نقل قول رمانهای در حال تایپ: گیتار(سازی خوشآوا اما قاتل) ورقهای نفرت(روایتی از یک خیانت) بروکسل(روایت طمع باستان شناسان) داستانهای در حال تایپ: دخترک کمانچه زن(گوشهای از مشکلات جامعه) کالمیا لاتیفولیا(گلی فریبنده اما مرگبار) برای دریافت لینک هر کدام از رمان/داستانهای فوق به نمایه مراجعه فرمائید^^ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Mahsa83 ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت اول اینکه نمیشه چیزی رو پیشنهاد کرد! از زندگیم راضیم و چیزی نمیخوام، تنها چیزی ک دوست دارم داشته باشم کنسرت جناب فرزین میباشد. 2 نقل قول رمان مانکن وقتی شکست بزرگ میکنه منو بیمعنیه از اشتباه ترسیدن! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
N.ia ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت ۴ ساعت قبل، Mahsa۸۳ گفته است: اول اینکه نمیشه چیزی رو پیشنهاد کرد! از زندگیم راضیم و چیزی نمیخوام، تنها چیزی ک دوست دارم داشته باشم کنسرت جناب فرزین میباشد. منم ببر کنسرت فرزاد فرزیننن 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
reyyan ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت اونقدر توی مسابقات و سوالات ریاضی غرق میشدم که این ۵۰۰ سال بگذره... نقل قول سَّرَّمّ دَّرّدّ مّیّکُّنِّهّ بَّرّاّیِّ دَّرّدِّ سَّرّ ♤SAMFOONI AZAB♤_سمفونی عذاب♤ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ویراستار VampirE☆ویژه☆ ارسال شده در 13 اردیبهشت ویراستار اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت ۹ ساعت قبل، N.H گفته است: میرفتم کل کشور ها رو میگشتم 😂 اون موقع پیری خواهرم. روی پای خودت ب زور وایمیسی 1 نقل قول یه دیالوگ صابر ابر داره که میگه: «همه چیز خوب پیش میره تا وقتی همهچیز مخفیه، همه چیز شوخیه تا وقتی درد نکشی.. همه چیز دروغه تا وقتی حقیقت تاریكه!» رمان در دل این شهر استخوان میروید! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
منتقد انجمن N.H ارسال شده در 13 اردیبهشت منتقد انجمن اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 1 دقیقه قبل، VampirE گفته است: اون موقع پیری خواهرم. روی پای خودت ب زور وایمیسی با عصا میرم خواهر تو هم بیا😂🤣 نقل قول من از هر ثانیه بی تو می ترسم! رمان جَبر سرنوشت⏳ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ویراستار VampirE☆ویژه☆ ارسال شده در 13 اردیبهشت ویراستار اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت 11 دقیقه قبل، N.H گفته است: با عصا میرم خواهر تو هم بیا😂🤣 پاشو بریم😂😔 نقل قول یه دیالوگ صابر ابر داره که میگه: «همه چیز خوب پیش میره تا وقتی همهچیز مخفیه، همه چیز شوخیه تا وقتی درد نکشی.. همه چیز دروغه تا وقتی حقیقت تاریكه!» رمان در دل این شهر استخوان میروید! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
منتقد انجمن N.H ارسال شده در 13 اردیبهشت منتقد انجمن اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت ۸ دقیقه قبل، VampirE گفته است: پاشو بریم😂😔 دارم میام نقل قول من از هر ثانیه بی تو می ترسم! رمان جَبر سرنوشت⏳ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
SARAM ارسال شده در 13 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 13 اردیبهشت (ویرایش شده) 10 ساعت قبل، z,asheghi گفته است: اگه ۵۰۰ سال عمر میکردی بگو چه کارهایی انجام میدادی😁 خب اول خودم میگم😃 اگر ۵۰۰ سال عمر میکردم، هر صد سال را به یادگیری و انجام یک مهارت و هنر اختصاص می دادم: اما خب درجه اولش رو صرف نویسندگی میکردم و کتابهای داستانی و غیر داستانی مینوشتم.🥰 شما چی؟! حتماً اون موقع کلی تجربه داشتم. توی صد سال اخیر یه کتاب از تجربیاتم مینوشتم. صد سالشم میخوابیدم و بدون توجه به بقیه راحت زندگی میکردم. و در حالت کلی، خودم رو به خاطر حرف بقیه اذیت نمیکردم و کارایی که دوست دارم رو انجام میدادم... ویرایش شده 13 اردیبهشت توسط ...Kimia... 1 نقل قول جامعه ستیز ← ( روایت غنچههای نشکفته و برچیده شده. داستان دخترهایی که قربانی حسد غریبهای میشوند.) پلاک هفت←( روایت اشتباه خونین) رزاگینه←( قصهای از دل دنیای هاگوارتز و دنیای جنگل سیاه ) برای دسترسی به لینک هر کدام نمایه پیام بدید^_^ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ناظر رمان TARANEH_M ارسال شده در 14 اردیبهشت ناظر رمان اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت همینجوری به خل بازیام ادامه میدم تا بگذره 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Atlas _sa ارسال شده در 14 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت فک کنم تا لحظه آخرش تنبلی میکردم تازه سال چهارصد و نود و نهم یادم میافتادم که چه کاری دوسدارم انجام بدم. 2 نقل قول #رمان 👑ᖵ🅕̉e͇t̉n͇ẻ ͇z̉i͇b̉a꯭͇🦋⟧ مطمئن باش اسم تو رو شاید دیر یاد گرفته باشم؛ ولی هیچ وقت قرار نیست فراموش کنم! ***** - آلییوش بهتره اونجور نخندی! آلییوش بهت زده، فقط نگاه کرد. مارگارت ادامه داد. - داری کار خودت رو سخت تر میکنی، باعث میشه دیگه یه قدمهم پا پس نکشم برا داشتنت. # رمان مـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜن کـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜه نمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜیـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜدانسـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜتـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .