N.ia ارسال شده در 14 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت اون مثه مانکن بود همش تو زاویه با من بود حالتاش تغییر نمیکرد تکلیفه عشقمون روشن بود هر قدر طلبکاره عشقش شدم دورتر میشد انگار واسه مرگ این عشق همه چی جورتر میشد همیشه نمیشه جنگید با این همه سردی نمیشه بری و هر وقت بخوای برگردی یه روزی میفهمی چقدر به من بد کردی میدونم میدونم نمیخوام بباره بارونی که دلگیره از روزی که رفتی بهونه تو میگیره این قلبه وامونده هنوز رو عشقه تو گیره میدونم میدونم مگه بهت نگفته بودم پایِ تو می مونم غمت تمامه زندگیمه آره من دیوونه م عشقت باهامه تو همه خاطره هامه عزیزم با من که کل زندگیمی واسه چی بی رحمی هیشکی برات شبیه من نیست یه روزی میفهمی روزی که دیره تو منو یادت نمیره عزیزم همیشه نمیشه جنگید با این همه سردی نمیشه بری و هر وقت بخوای برگردی یه روزی میفهمی چقدر به من بد کردی میدونم میدونم نمیخوام بباره بارونی که دلگیره از روزی که رفتی بهونه تو میگیره این قلبه وامونده هنوز رو عشقه تو گیره میدونم میدونم 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .