Seniorita ارسال شده در 23 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اردیبهشت (ویرایش شده) بِسم تاریکی، که برای مفهموم دار شدن روشنایی آفریده شد!۷۸ . نظر شما و پیشنهادتون برامون مهمه و باعث بهتر شدن قلم و هیجانی تر شدن یک سرنوشت میشه. پس لطفا از ما دریغش نکنید❤️ {نقد و معرفی رمان} عنوان: رِخوَت ژانر: جنایی، معمایی، ماجراجویی اثری از سِنیوریتا لینک صفحهی رمان: 💜💜💜💜💜 خلاصه: عزیزکم با چهچیزی سرگرمت کنم؟ با بازی نامعلوم سرنوشت؟ گل نازم چهچیزی نگاه زیبایت را جذب خودش میکند؟ سرخی رنگ خون؟ خواهم نوشت از آن سرنوشت وهم انگیز، از آن پسرک با همان دستان ترک خورده که از برای حسرت گرما، در انتظار نشست و بادهایی از جنس تازیانه را برجان خرید تا بتواند بگوید که نگاه کن، من هم امید دارم. اما سرنوشت نامعلوم بود و انتظار هم کاسهی صبری داشت که لبالب در حسرت غوطه ور بود. پس در این میان رِخوَت پدیدار گشت و آنگاه بود که داستانی در این حوالی، شروع به جان گرفتن کرد. ویرایش شده 14 خرداد توسط Seniorita 2 نقل قول برای خواندن رمان رِخوَت بر روی لینک کلید کنید آنقدر زنده ماندن ادامه داشت که زندگی کردن، حسرت را بر دلهایمان مهر کرد و آنقدر بیدلیل ادامه یافت که رِخوَت پدیدار گشت و در همان لحظه از انسان هر کاری برآید. شاید که چون چیزی برای از دست دادن و یا به دست آوردن نداشته باشد! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Fatemeh14 ارسال شده در 24 اردیبهشت اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت رمانت خیلیییییی خفنه❤مخصوصا ژانر جنایی ای که من عاشقشم موفق باشی رفیق 1 نقل قول هر آن ممکن دارد که قلبم از عشق تو بایستد! تو فرمانده و من اجرا کننده، تو بی فا و من مطیع، تو بی احساس و من مجنون. سر انجام ما چه دارد که این چنین میکنی با من لیلی شیرین سخن؟ حق ما انتقام خونین نبود گر چه شیرینی لبخند شیرین، بر دل فرهاد حسرت شد. https://forum.98ia2.ir/topic/8223-مطیع-تو-fatemeh_14کاربر-انجمن/💛 لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Seniorita ارسال شده در 24 اردیبهشت مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اردیبهشت 9 دقیقه قبل، Fatemeh14 گفته است: رمانت خیلیییییی خفنه❤مخصوصا ژانر جنایی ای که من عاشقشم موفق باشی رفیق او😐😂 ممنون جذاب. نقل قول برای خواندن رمان رِخوَت بر روی لینک کلید کنید آنقدر زنده ماندن ادامه داشت که زندگی کردن، حسرت را بر دلهایمان مهر کرد و آنقدر بیدلیل ادامه یافت که رِخوَت پدیدار گشت و در همان لحظه از انسان هر کاری برآید. شاید که چون چیزی برای از دست دادن و یا به دست آوردن نداشته باشد! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Atlas _sa ارسال شده در 3 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد (ویرایش شده) سلام گلم 🌹 اسم رمانت مثل کل رمان مرموز و گنگ. هنوز ما تو این دو پارت آغازی به سختی میتونیم ربطش را با داستان بفهمیم. شاید هم به حس مجهولی که بعد از هر قتل به سورنا دست میده ربط داشته باشه. البته این برداشت من بود که گفتم. طبیعتا که منظورت یک چیز فراتر از این اینهاست. اسم اصلا کلیشهای نیست و جذاب به نظر میاد. به ژانرها هم میخوره و همخوانی داره. شروع خلاصه و در کل خود خلاصت بسیار جذاب و تازه بود البته خیلی کلی و گنگ به نظر میرسید. بهتره که یک ارائه کلی و جذاب از متن و ماجرای رمان داشته باشی که ذهن خواننده درگیر شه. البته نه خیلی زیاد. مقدمه من رو شگفت زده کرده اگه نوشته خودت باشه که باید بهت به خاطر قلم زیبات تبریک گفت. اما درمورد شروع رمانت؛ شروع جذابی داشتی که مخاطب رو با خود کنجکاو و هیجانزده همراه کردی. اما سیر تند رمانت و اینکه سریعا از یک سکانس به سکانس دیگه میپریدی بدون اینکه مخاطبت رو با اشخاص و ارتباطشون به رمان آشنا کنی؛ باعث شده که رمانت یک ذره پیچیده به نظر بیاد. بهتره که یکم با توصیفات بیشتر از اتفاقات ؛خواننده رو با ماجرایی که داره اتفاق میافته همراهتر کنی. به طور کلی با قلم زیبا، توصیف زیبای اشخاص و حالاتشون رمان قوی و مهیجی رو شروع کردی. امیدوارم همینطور عالی ادامه بدی و موفق باشی🌹 ویرایش شده 3 خرداد توسط Atlas _sa 1 نقل قول #رمان 👑ᖵ🅕̉e͇t̉n͇ẻ ͇z̉i͇b̉a꯭͇🦋⟧ مطمئن باش اسم تو رو شاید دیر یاد گرفته باشم؛ ولی هیچ وقت قرار نیست فراموش کنم! ***** - آلییوش بهتره اونجور نخندی! آلییوش بهت زده، فقط نگاه کرد. مارگارت ادامه داد. - داری کار خودت رو سخت تر میکنی، باعث میشه دیگه یه قدمهم پا پس نکشم برا داشتنت. # رمان مـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜن کـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜه نمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜیـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜدانسـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜتـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Seniorita ارسال شده در 3 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد 4 دقیقه قبل، Atlas _sa گفته است: سلام گلم 🌹 اسم رمانت مثل کل رمان مرموز و گنگ. هنوز ما تو این دو پارت آغازی به سختی میتونیم ربطش را با داستان بفهمیم. شاید هم به حس مجهولی که بعد از هر قتل به سورنا دست میده ربط داشته باشه. البته این برداشت من بود که گفتم. طبیعتا که منظورت یک چیز فراتر از این اینهاست. اسم اصلا کلیشهای نیست و جذاب به نظر میاد. به ژانرها هم میخوره و همخوانی داره. شروع خلاصه و در کل خود خلاصت بسیار جذاب و تازه بود البته خیلی کلی و گنگ به نظر میرسید. بهتره که یک ارائه کلی و جذاب از متن و ماجرای رمان داشته باشی که ذهن خواننده درگیر شه. البته نه خیلی زیاد. مقدمه من رو شگفت زده کرده اگه نوشته خودت باشه که باید بهت به خاطر قلم زیبات تبریک گفت. اما درمورد شروع رمانت؛ شروع جذابی داشتی که مخاطب رو با خود کنجکاو و هیجانزده همراه کردی. اما سیر تند رمانت و اینکه سریعا از یک سکانس به سکانس دیگه میپریدی بدون اینکه مخاطبت رو با اشخاص و ارتباطشون به رمان آشنا کنی؛ باعث شده که رمانت یک ذره پیچیده به نظر بیاد. بهتره که یکم با توصیفات بیشتر از اتفاقات ؛خواننده رو با ماجرایی که داره اتفاق میافته همراهتر کنی. به طور کلی با قلم زیبا، توصیف زیبای اشخاص و حالاتشون رمان قوی و مهیجی رو شروع کردی. امیدوارم همینطور عالی ادامه بدی و موفق باشی🌹 مرسی گلم. ممنون و بله درسته سعی میکنم بهتر کنم❤️ خوشحالم کردی 1 نقل قول برای خواندن رمان رِخوَت بر روی لینک کلید کنید آنقدر زنده ماندن ادامه داشت که زندگی کردن، حسرت را بر دلهایمان مهر کرد و آنقدر بیدلیل ادامه یافت که رِخوَت پدیدار گشت و در همان لحظه از انسان هر کاری برآید. شاید که چون چیزی برای از دست دادن و یا به دست آوردن نداشته باشد! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Atlas _sa ارسال شده در 3 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد هم اکنون، سِنیوریتا گفته است: مرسی گلم. ممنون و بله درسته سعی میکنم بهتر کنم❤️ خوشحالم کردی قابلی نداشت رمان زیبایی هستش از خوندش لذت بردم😍 1 نقل قول #رمان 👑ᖵ🅕̉e͇t̉n͇ẻ ͇z̉i͇b̉a꯭͇🦋⟧ مطمئن باش اسم تو رو شاید دیر یاد گرفته باشم؛ ولی هیچ وقت قرار نیست فراموش کنم! ***** - آلییوش بهتره اونجور نخندی! آلییوش بهت زده، فقط نگاه کرد. مارگارت ادامه داد. - داری کار خودت رو سخت تر میکنی، باعث میشه دیگه یه قدمهم پا پس نکشم برا داشتنت. # رمان مـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜن کـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜه نمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜیـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜدانسـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜتـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜمـ◌ٜٜٜٜٜٜٜ͜͡✤ْـْٜٜٜٜ لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Seniorita ارسال شده در 3 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد 2 دقیقه قبل، Atlas _sa گفته است: قابلی نداشت رمان زیبایی هستش از خوندش لذت بردم😍 ❤️❤️ 1 نقل قول برای خواندن رمان رِخوَت بر روی لینک کلید کنید آنقدر زنده ماندن ادامه داشت که زندگی کردن، حسرت را بر دلهایمان مهر کرد و آنقدر بیدلیل ادامه یافت که رِخوَت پدیدار گشت و در همان لحظه از انسان هر کاری برآید. شاید که چون چیزی برای از دست دادن و یا به دست آوردن نداشته باشد! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
nina4011 ارسال شده در 3 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد رمانت اونجوری که از اولش پیداست رمانت خیلی قشنگه. به نظرم متفاوت اومد و به نظر به اندازه کافی چالش برانگیزه مشتاق شدم برای خوندن ادامه ش فقط پارت دو ساعت دوازده رو حرفی کن عددی نمی تونی بنویسی. رمانت رو از همون دو پارت اول دوست داشتم. قلمت مانا و موفق باشی عزیزم. @ سِنیوریتا 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Seniorita ارسال شده در 3 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد 1 دقیقه قبل، nina4011 گفته است: رمانت اونجوری که از اولش پیداست رمانت خیلی قشنگه. به نظرم متفاوت اومد و به نظر به اندازه کافی چالش برانگیزه مشتاق شدم برای خوندن ادامه ش فقط پارت دو ساعت دوازده رو حرفی کن عددی نمی تونی بنویسی. رمانت رو از همون دو پارت اول دوست داشتم. قلمت مانا و موفق باشی عزیزم. @ سِنیوریتا مرسی گلم. چشم ممنون حتما درستش میکنم. و اینکه اگر خوشتون اومد میتونید دنبال کنید تا پارت های بعدی که اومد مطلع بشین❤️ بازم ممنون و قلمتون مانا 1 نقل قول برای خواندن رمان رِخوَت بر روی لینک کلید کنید آنقدر زنده ماندن ادامه داشت که زندگی کردن، حسرت را بر دلهایمان مهر کرد و آنقدر بیدلیل ادامه یافت که رِخوَت پدیدار گشت و در همان لحظه از انسان هر کاری برآید. شاید که چون چیزی برای از دست دادن و یا به دست آوردن نداشته باشد! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
nina4011 ارسال شده در 3 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد 3 دقیقه قبل، سِنیوریتا گفته است: مرسی گلم. چشم ممنون حتما درستش میکنم. و اینکه اگر خوشتون اومد میتونید دنبال کنید تا پارت های بعدی که اومد مطلع بشین❤️ بازم ممنون و قلمتون مانا دنبال کردم عزیزممن رمان خوب ببینم ول کنش نیستم😂 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Seniorita ارسال شده در 3 خرداد مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 خرداد هم اکنون، nina4011 گفته است: دنبال کردم عزیزممن رمان خوب ببینم ول کنش نیستم😂 تشکر. شبتون به اندازه ی خودتون جذاب و شیک🤍😂 1 نقل قول برای خواندن رمان رِخوَت بر روی لینک کلید کنید آنقدر زنده ماندن ادامه داشت که زندگی کردن، حسرت را بر دلهایمان مهر کرد و آنقدر بیدلیل ادامه یافت که رِخوَت پدیدار گشت و در همان لحظه از انسان هر کاری برآید. شاید که چون چیزی برای از دست دادن و یا به دست آوردن نداشته باشد! لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .