رفتن به مطلب
انجمن نودهشتیا

Nasim.M

پست های پیشنهاد شده

  • مدیر کل

با سلام

نویسندگان عزیز در این تاپیک می‌توانید درخواست رصد کنید. 
حتما رمان شما باید به پارت 40 رسیده باشه. 
بعد از این‌که این 40 پارت رصد و ویرایش شد، می‌تونید 40 پارت بعدی رو قرار بدید و باز هم درخواست بدید و الی آخر... 

برای درخواست، حتما در همین تاپیک باشه و تاپیک جدا نزنید. 
لینک رمانتون رو قرار بدید و مدیر رصد رو تگ کنید. 
و حتما در زیر بگید، که از قبل رصد شده، تا کجا رصد شده و می‌خوایید از کجا رصد شه، تموم رمان‌هایی که رصد میشن رو در لیست داریم منتها نیاز به یاد‌آوری شما هم هست.

مدیر بخش: @f.m

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 1 ماه بعد...

سلام درخواست رصد رمانم رو دارم

https://forum.98ia2.ir/topic/184-رمان-غریبه-ای-آشناتر-از-همهشاهرخممرکاربر-انجمن-نود-هشتیا/

@f.m

ویرایش شده در توسط Shahrokh
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

2 ساعت قبل، Shahrokh گفته است:

شروع رصد: ۱۴۰۳/۱۰/۹

زمان تحویل: ۱۴۰۳/۱۰/۱۵

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

12 ساعت قبل، Shahrokh گفته است:

پایان رصد 

بدون ممنوعه 

@Shahrokh

@Nasim.M

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 2 هفته بعد...

سلام

درخواست رصد رمانم رو داشتم

@f.m

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل
در ۱۴۰۳/۱۰/۱۸ در 18:39، Nihan گفته است:

سلام

درخواست رصد رمانم رو داشتم

@f.m

 

کجایی گلم @f.m

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۳/۱۰/۱۸ در 18:39، Nihan گفته است:

سلام

درخواست رصد رمانم رو داشتم

@f.m

 

سلام عزیزم

رمان شما تا انتهای پارت 51 رصد شد.

ممنوعه‌ای نداشت.

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 1 ماه بعد...

سلام خسته نباشید

درخواست رصد رمانم رو داشتم

رمان: شروع ناتموم من

تا پارت ۴۰ رصد شده و الان از ۴۰ تا ۸۰ رصد نشده.

@f.m

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

11 ساعت قبل، Nihan گفته است:

سلام خسته نباشید

درخواست رصد رمانم رو داشتم

رمان: شروع ناتموم من

تا پارت ۴۰ رصد شده و الان از ۴۰ تا ۸۰ رصد نشده.

@f.m

 

شروع رصد: هفت اسفند هزار و چهار صد سه 

پایان رصد: ۱۱ اسفند هزار و چهارصد و سه 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۳/۱۰/۲۵ در 16:52، FAR_AX گفته است:

 

 

23 ساعت قبل، Nihan گفته است:

سلام خسته نباشید

درخواست رصد رمانم رو داشتم

رمان: شروع ناتموم من

تا پارت ۴۰ رصد شده و الان از ۴۰ تا ۸۰ رصد نشده.

@f.m

 

پایان رصد 

بدون ممنوعه 

@Nihan

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خیلی ممنونم، خسته نباشید.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 4 هفته بعد...

سلام خسته نباشید

درخواست رصد رمانم رو داشتم

از پارت ۱ تا ۸۰ رصد شده، الان لطف کنید از پارت ۸۰ تا ۱۲۱ رو رصد کنید.

@f.m

 

ویرایش شده در توسط Nihan
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

5 ساعت قبل، Nihan گفته است:

سلام خسته نباشید

درخواست رصد رمانم رو داشتم

از پارت ۱ تا ۸۰ رصد شده، الان لطف کنید از پارت ۸۰ تا ۱۲۱ رو رصد کنید.

@f.m

 

شروع رصد دو فروردین 

پایان رصد شش فروردین 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۴/۱/۲ در 11:46، Nihan گفته است:

سلام خسته نباشید

درخواست رصد رمانم رو داشتم

از پارت ۱ تا ۸۰ رصد شده، الان لطف کنید از پارت ۸۰ تا ۱۲۱ رو رصد کنید.

@f.m

 

پایان رصد 

بدون ممنوعه ✌️

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خسته نباشی، خیلی ممنون عزیزم🥰

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام درخواست رصد رمان قلب در آشفتگی رو دارم. قبلاً رصد نشده. 40پارت تکمیل شده. لطفا از پارت1تا40رصد بشه باتشکر🌹

 

مدیر: @f.m

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

2 ساعت قبل، solmazheydarzadeh گفته است:

سلام درخواست رصد رمان قلب در آشفتگی رو دارم. قبلاً رصد نشده. 40پارت تکمیل شده. لطفا از پارت1تا40رصد بشه باتشکر🌹

 

مدیر: @f.m

شروع رصد:  نه فروردین 

پایان رصد: ۱۶ فروردین 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

3 ساعت قبل، solmazheydarzadeh گفته است:

سلام درخواست رصد رمان قلب در آشفتگی رو دارم. قبلاً رصد نشده. 40پارت تکمیل شده. لطفا از پارت1تا40رصد بشه باتشکر🌹

 

مدیر: @f.m

پایان رصد لطفاً ممنوعه ها رو اصلاح کن و به من خبر بده تا چک کنم ممنون 

پیچیدم و🔞 در آغوشم گرفتمش🔞. پله‌ها رو تند- تند پایین می‌اومدم رو به سرباز دلاوری گفتم: ( پارت یک)

 

🔞شروبات الکلی و پارتی 🔞هستش پارت۶

د🔞ستش رو آروم تو دست‌هام گرفتم و لب زدم: 🔞

- هر چه زودتر خوب شو من به کمکت نیاز دارم. 

ب🔞وسه‌ای رو دستش کاشتم و🔞 گفتم

(۲۳ پارت) 

(

 

روس 🔞ببوس🔞 ببینم. 

 

 

 

- بیا دیگه. 

 

ناچارا رفتم جلو و آروم🔞 دستش رو بوسیدم خ🔞واستم جداش کنم که با تندی کوبیدش رو پیشونیم و گفت: 

 

 

 

 

سمت پدرش رفتم و🔞 دستش رو بوسیدم🔞( پارت بیست و شش

🔞بغلش کردم 🔞و( پارت بیست و هشت) 

توجه به حرفش خودم🔞 رو در آغوشش انداختم🔞 (پارت ۳۰)

🔞دستم رو گرفت تو یه دستاش و محکم فشار داد🔞 آروم پارت ۳۲ 

🔞بوسه‌ای روی پیشونیم ز🔞( پارت ۳۳) 

م🔞ن رو بغل کرد و گف🔞ت: ( پارت ۳۵ ) 

بوسه‌ای که روی گونه‌ام زد ساکت( ۳۶)

آروم رفتم🔞 سمتش و بغلش کردم🔞، همین کافی بود تا بغضش بترکه و شونه‌های ( پارت ۳۷)ر

آروم بغلم کرد 🔞و گفت پارت چهل

@solmazheydarzadeh

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اصلاحات رمان قلب در آشفتگی رو انجام دادم. 🌹

@f.m

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

3 ساعت قبل، solmazheydarzadeh گفته است:

اصلاحات رمان قلب در آشفتگی رو انجام دادم. 🌹

@f.m

ممنون عزیزم خسته نباشی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • 3 هفته بعد...

سلام درخواست رصد رمانم رو دارم.

به احتمال صفر امکان ۶۴ پارت

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

12 ساعت قبل، Shahrokh گفته است:

سلام درخواست رصد رمانم رو دارم.

به احتمال صفر امکان ۶۴ پارت

 

شروع رصد: سی سی فروردین 

پایان رصد: هشت اردی‌بهشت 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۴/۱/۳۰ در 01:07، Shahrokh گفته است:

سلام درخواست رصد رمانم رو دارم.

به احتمال صفر امکان ۶۴ پارت

 

دوست عزیز پس از پایان رساندن ممنوعه ها لطفا به من اطلاع دهید ممنون🌹 

عزیزم من رمان شما رو رصد کردم و واقعیت انتظار داشتم مثل رمان سابق از کل رمان  کلا سه تا ممنوعه بگیرم اما در این رمان از هر پارت ۳ تا ممنوعه گرفتم😂😂 اعتقادات در رمان هم برای جالب بود در دو تا رمان دو تا دیدگاه متفاوت داشتی  یک دیدگاه مذهبی و دیدگاه غیر مذهبی گل لطفاً وقتی ممنوعه ها رو اصلاح کردی دیگه اونا رو برای ادامه رمان به کار نبر ممنون 

پارت سه ه

🔞هیز منفعلش🔞 بدم می‌آمد. فکر می‌کرد با گذاشتن ریش و بستن یقه‌ی لباسش تا بیخ گردن🔞با لبخند دست دور شانه‌ام انداخت و مرا🔞 همراه خود به داخل آشپزخانه‌ی بزرگ و دلباز خان

 

🔞سرم را خم کرده با مهربانی بوسید🔞. به سر میز رسیدیم و هر دو کنار هم روی صندلی نشستیم. 

پارت ۶

 

🔞خندید و بی‌تربیت پشت گوشی بوس فرستاد:🔞

- فعلا! می‌بینمت عشقم!

پارت ۹🔞جون! عصبی میشی خوردنی‌تر میشی، سیاه سوخته!🔞«««« تغییر جمله»»»» 

چشمانم را به هم زدم. خدایا

۱۳)))

- دوس داری این پنس رو کنم توی چشمای🔞 هیزت 🔞یا نه؟!

دستانش را به 

۱۳))))

ن🔞می‌ذاری لامصب و گر نه من همون دفعه لقمه‌ش کرده بودم.🔞 تغییر جملات»»» 

 

ب🔞ی‌شرمی بوس فرس🔞 (پارت بیست)

۲۱ )))🔞سمتش پریده، اندام نحیفش را در آغوش کشیدم، انگار پسر بچه‌ی سیزده ساله‌ای را در بغل گرفته باشم🔞، صدای آخ و اوخش بلند شد:

زیر سر من فرو کرد. مرا به سمت خودش 🔞کشید، آغوش 🔞

🔞

۲۴))))))

آرش با 🔞لبخند دستش را به آرامی به دستم زد، با شعف🔞 دو چندان ادامه دادم:

- از شمال برگشتم، پس ی

 

🔞سریع به سمتم چرخید و هر دو دستم را به دست گرفت،🔞 در چشمان شیطانم خیره شد و گفت: 

می‌دونستم فقط زن خودم میشی سیاه‌سوخته!🔞 یه ماچم کن تا آقات اجازه‌ی سفر رو بهت بده!🔞

🔞

🔞۲۵+)))))

 

🔞حسن از بازویم چسبید و همان‌طور که به جلو هدایتم می‌کرد، گفت🔞:

 

 

 

🔞- خر شرک، بهتره اون چشمای هیزت رو🔞 ازم دو

۲۶+))))

 

🔞آرش با گرفتن شانه‌های الهام در دستش او را به خود فشرده، 🔞در حالی‌که هم‌زمان با هم قدم بر می‌داشتند

۲۷+))))

واسه تو لقمه‌ی گنده محسوب میشم، توی گلوت گیر می‌کنم،🔞 هیزخان!🔞

🔞-

 

🔞با خنده از بازویش گرفته و گفتم:🔞

۲۷+)))))

 

۲۸+))))

🔞سرش را پایین آورده، شانه‌ام را بوسید،🔞 دوباره تغییر فاز داد و با سر بلند کردن دکه را نشانم داد و گفت:

- نگاه تنبل خانوم رسیدیم! بریم یه

 

🔞البته بعد از گذشت دقایقی دو دوست عاشق و معشوقمان هم به ما رسیدند. گونه‌های هم‌چنان قرمز الهام و لب‌های پاک شده از رژش بدجور حس کنجکاوی مرا تحریک می‌کرد؛ اما با تلاش فراوان خود را کنترل کردم که با سوالات بی‌مورد کوفتشان نکنم. به نظرم یخ سهمگین بین این دو نفر در این تفریح یک‌روزه بعد دو سال دوستی بالاخره آب شده و پرده‌ی حیا به زیر افتاده بود، به قول داداش حسن بامرام خودمان" نوش جانشان.🔞«««««« تغییر کامل جملات و استفاده از کلمات درست »»» "۲

۸پارت 

۳۱ پارت آ

پولو هوا می‌کنه🔞، زودتر می‌خوریش یا بخورمت!🔞

🔞

 

 

۳۷

🔞آغوشش کشیدم؛ تن نحیفش در بغلم قدرت مردانه‌اش راحفظ کرده بود. با لذت چشمانم را بسته، بی‌صدا گریستم.🔞

- ملودی چت شده؟! مگه من داداش، رفیق و فامیل نزدیکت نیستم؟ باهام حرف بزن!

 

🔞آغوشم را سفت‌تر کرده، صدایم با ناله بلند شد:🔞

 

🔞بوسه مگر چیست؟ فشار دو لب

اینکه گنه نیست، چه روز و چه شب

خاک بر سر بی‌شعور که ساعت ده🔞 

۳۷+)))))

 

🔞آن‌قدر چشیدم لب شیرین شکرت را

از شهد لبانت مرض قند گرفتم🔞!

چشمان متعجب وحیرت زده‌ام به خاطر

پارت۴۰

چشمانم از شدت بی‌حیایی و 🔞هیزی‌اش گر🔞د شد و در یک حرکت غافلگیرانه، کلاسورم را بالا آورده بر سرش 

۴۳+)))))

 

🔞هورمون‌های بدن آدم رو بالا و پایین می‌کنی باهاش!

چشمانم از رک گویی‌اش گرد شده و لب‌هایم 🔞«««« تغییر جملات 😐»»»» 

۴۷+)))))

 

🔞رفع دلتنگی چند وقته سیر در آغوشش می‌کشیدم، اما امان که اخلاقیات دست و پای دل بی‌قرار ما را🔞

۴۷+))))))

 

🔞هیچی فقط دو دفعه ازش حامله شدم!

صدای 🔞««« تغییر جملات 😐»»»«

 

۴۹+)))))

 

۵۱ 

🔞هیچی همون مهمونی مختلط، مشروب و مواد🔞. حسنم از کاراش توی گوشیش فیلم داره، به هرحال واسه شغل معماریان

 

🔞ای به چشم! ولی می‌پرم توی آغوشت! قربون بغل گرم و نرمت!🔞

 

هنوز کامل حرف حسن را نشنیده بودم که بمبی

آ🔞غوشش پریده و زار بزنم.🔞

- خانم آذرفر! حالت خوبه

 

۵۷+))))

۹زیر چشمان هیز بی‌شرمش دور🔞

🔞۵۹+))))

 

🔞دست یخ زده‌ی مرا گرفت. اولین بار بود که تماس فیزیکی داشتیم🔞 ولی اصلا احساس بد و غریبگی

۶۲+))))

 

🔞یه دختر هرزه است🔞 

 

L۶۳+)))))

 

د🔞و دستش زیر گونه‌هایم را به دست گرفت و با نگاه خیره🔞 به چشمانم فهماند که موضوع را برایش بازگو کنم، لب‌هایم برای اقرار از هم گشوده شد:

۶۴+))))))

 

🔞چشمکی مطمئن دستم را گرفت🔞 و مرا برای بیرون رفتن دنبالش کشانید، صدای حرص‌آورش هم‌زمان بلند

۶۵+)))))

 

🔞دستم را روی هوا زد و با حرص محکم فشرد،🔞 تلنگری به احساسات دخترانه‌ام خورده، نفسم بند آمد. پوفی نامحسوس

۶۷+))))))

 

🔞سمتش با ذوق پرواز کردم، همین‌که روبه‌رویش قرار گرفتم، در آغوشم کشید. عطر تلخ خاصش از روی کت و شلوار مشکی‌اش مشامم را پر کرده، دلم آرام گرفت، دستانم با قدرت دور کمرش حلقه شد 🔞

آر🔞امی پیشانی‌ام را بوسید. غرق لذت شدم🔞، به آنی تغییر حالت داده به سمت ماشینش چرخید. از داخل آن

۶۹+))))))

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

سلام ممنون عزیزم

راستش رمان قبلی رو فقط واسه سایت شما نوشتم و ممنوعه ها رو میدونستم

این رمان قبلا توی سیستم نوشته شده و اینجا کپی کردم واسه همین ممنوعه داره که البته به خاطر وجهه طنز رمانه.ببخشید که زحمتتون شد.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درود

ممنوعه‌های رمان رو اصلاح کردم با تشکر

@f.m

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • ایجاد مورد جدید...