رفتن به مطلب
انجمن نودهشتیا

رصد و ویراستاری رمان باران عشق و غرور |zeynab_d کاربر انجمن نودهشتیا


پست های پیشنهاد شده

لینک فایل رمان باران عشق و غرور 

دانلود فایل رمان باران عشق و غرور [کلیک کنید]

نویسنده: @zeynab_d

@Nasim.M 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • sarahp♡ عنوان را به رصد و ویراستاری رمان باران عشق و غرور |zeynab_d کاربر انجمن نودهشتیا تغییر داد
  • 2 هفته بعد...
13 ساعت قبل، Pegah گفته است:

 

نظرت چیه از این عکس استفاده کنیم ؟!

spacer.png

خوبه پگاه جان🙏

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل

چیشد گلم؟ لطفا تا 19 این ماه رصد رو تموم کن @f.m

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۴/۲/۱۵ در 21:56، zeynab_d گفته است:

خوبه پگاه جان🙏

عزیزم این عکس هم داریم گفتن بفرستم برات spacer.png

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

9 ساعت قبل، Nasim.M گفته است:

چیشد گلم؟ لطفا تا 19 این ماه رصد رو تموم کن @f.m

پایان رصد

🔞یخ بهم بدی بهت حال می‌دم. 🔞می
۱۱

تو 🔞نگاه کـ ـثیفش موج می‌زد🔞. کم بود چشم‌هاش رو از کاسه در بیارم و بذارم کف دستش. حدس می‌
۱۲۸

🔞های کثیف‌تر🔞 از ۱۵۱

د🔞ست راستش رو زیر پاهام گذاشت و دست چپش حصار شونه‌هام شد و مثل پر کاه از زمین کنده شدم. همه جا 🔞
۱۴۵

🔞قاطی کارای کثیفم کنم🔞. اون گشنه پیر هم به نازنین گیر داده. فقط اینجوری می‌تونستیم نجات پ
۱۵۹

شو 🔞هـ ـرزه به درد نخو🔞ر!
لـ ـب‌های دختر از فرط ح
۱۶۳
🔞هـ ـرزه خودتی. من هـ ـرزه ن🔞

آوریِ مدارک و شواهدی که نشون بده این تمساح بی‌وجود لکه ننگه و از هیچ 🔞کثافت‌بازی 🔞ابایی
۱۶۰

عشوه 🔞
۵۲۸
نگ🔞ار افتاد که دست تو دست پوریا بود.
یک دستش روی شونه چپ پوریا و دست دیگه‌‌ش تو حصار انگشت🔞
۶۲۳

خو🔞اد پارتی رقص راه 🔞
۶۱۹

🔞ستم اطرافم رو ببینم، ولی باز هم نگاهم به چهره پست اون مرد افتاد که من رو تو بـ ـغلش اسیر کرده بو🔞د، از کوره در رفتم و د🔞ست‌هایی رو که دور بازوم محکم شده 🔞بو
۶۴۰

🔞پی به ذات پلید و کثیف ا🔞ین بشر نبردم؟ مطمئن بودم گندش از زیر دست اون بلند می‌شه. دست
۶۴۰

د🔞ختر عشوه‌گر قدم پیش گذ🔞اشت و ب🔞ازوی راست رادوین را سرسختانه چسبید🔞 و با لـ ـب‌های حجیم و
۷۷۸

🔞پارتی شبانه که ن🔞
۷۵۱

🔞و سامان دو به دو با هم می‌رقصیدند. حضور رادوین را که غیر از دختر مغرور پیش رو کسی در معرض دیدش🔞 نب۷۸۲

🔞چون شـ ـر-ابی مسرت‌ بخش 🔞به جانش نوش شد و بازتابش لبخند محو و جذابی که جوانه دو ک
۸۱۵

نیشخندزنان گفت:
- خیلی وقته امتحان مرد بودنو رد دادی‌ دقیقاً موقعی که 🔞خرِ عشوه‌های دافت شدی و کم آور🔞دی! واسه خودت می‌گم بی‌عُرضه!
۸۹۸

اسه جمع شدن یک عده سرشناس لااُبالی! استشمام بوی گس و تند سیگار 🔞 الکل،🔞 فشردگی چهره‌‌م رو بیشتر کرد، منتها تشخیص دادن صدای ظریفی که خطابم
۹۴۰

🔞گیلاس بخور🔞! ا
۹۴۳

🔞مشروب نخورد🔞
۹۴۳

لبخند🔞 پر عشوه‌ای زد🔞 و لبخندم به تمسخر باز شد.
- جالبه! اولین نفری که تو اطرافیام لـ ـب به مِی و 🔞مستی 🔞نمی‌زنه.
مقایسه؟! با یک مشت جانور انسان‌نما؟ که از هر زشتی و کراهت هراس
۹۴۳

nاغوا و مستی🔞 دستم رو مشت ک🔞
۹۴۴
تی بحث آینده جدی نشده، بزرگش نکن!
علاوه🔞 بر جام دست نخورده من، جام سوم رو هم برداشت و یک نفس سر کشید و با لحن احمقانه‌ای دهن باز کرد:🔞

راط می‌کنی. دیگه بسه!
سرتقانه 🔞گیلاس چهارم رو هم سر کشید.🔞 لطف واسه نالایقش چرا؟! اینقدر بخوره تا به عواقبش بسوزه. دوباره چ

ا🔞سیر دست‌های ظریف نه چندان قدرتمندی شد. لحن نیرنگ ‌باز و بوی زننده🔞 الکل،🔞 گوش و معده‌م رو به 🔞
۹۴۴

🔞سر و دختر، دست تو دست هم نزدیک🔞 می‌ش
۹۴۶

و از 🔞بازو به شونه‌م تکیه داد و انگشتش یکی از اتاق‌ها رو اشاره کرد🔞. منزجر از بوی مشمئز 🔞الکل و فاصله کم بینمون، سرم رو عقب بردم🔞.
۹۵۱

افسوس می‌خوره، غرق🔞 خواب مستیش شد.🔞
در رو به صورت نیم‌کش نگه داشتم و بیرون رو زیر نظر گرفتم. دو خدمه
۹۵۲

خون،🔞 قمار،🔞 مُسکرات و باز پای کوفتن و نغمه‌ خوانی
۹۶۲

اشته و به وسیله پدرش دست به هر عمل قبیحی می‌زد تا فردی چون آریا غرامت ‌سر🔞 مَستی‌اش 🔞را بدهد و فردی همچون رادوین، اسباب سرگرمی‌اش را بیابد.
۹۶۵

در🔞ست وقتی که دست‌های آریا رو دور کمرم.🔞.. . گوش‌هام از صدای جیغ و سوت کیپ شد و
۱۰۲۷

واستنی، سخت و مُرید خودش، با یه من عسل نمی‌شه خوردش! نگام که می‌کنه، خواه نا خواه مسخ نیروی ماورا زنانه‌‌ش می‌شم. اولین نگاهی که🔞 عشوه🔞 ۱۰۴۱

س و یه بار بس!
- اسمش رو🔞 هوس نذار؛ چون شرا*ب‌زده‌م کرده!🔞
۱۰۴۲

‌گُنجم. با دیدنش، اون دستی که داغ خ**یا*نت رو دلم گذاشت. آریا م🔞رد هوس‌ 🔞 نبود، اما جرمش بیشتر از افسانه‌ بود. ازش به اتهام مقابله به مثل نکردن
۱۰۸۳

🔞مـ ـستم می‌کر🔞د، درست مثل امروزی که خشکم کرد. کاش تو اون شرایط اسمم رو نمی‌گف
۱۱۲۱

مرز 🔞فساد و فحشا داشت، آ🔞غاز شد. آن روزها پی به نیت ماهان برده بود و اکنون جوهر ریخته
۱۱۵۰

🔞ت*جاوز کرده 🔞شروین و گردش ناگهانی ماشین به لاین چپ، تکان شدیدی به اتاقک م
۱۱۶۵

نگا🔞ه به کثافت‌کاری🔞
۱۱۹۲

🔞دختر اوشکول!🔞
ذهنم قفل کرد. خونم
۱۲۳۵

گ کرده و حاضری مرزشکنی کنی و به بهونه کوچیک شدن د🔞نیا، آغـ ـوش سرد و محکمش رو با گرمای احساست یکی کنی، 🔞که خدا همین حوالیه‌، اعجاز خیال نیست، ع
۱۲۳۸

🔞من طلب آغوشی رو کردم که حلالم نبود🔞. شرع و دین رو زیر سؤال بردم، قافیه چندین ساله‌‌م۱۲۳۹

ج🔞سم باران را در آغوش کشیده و یا علی‌ گویان🔞 پا به ماشین گذاشته و پرواز کرده بود. آنقدر خون فوران کرده بود که می‌ترسید از دریای خونش غرق شود. هر یک ‌ثانیه
۱۲۴۱

ود. اگر به گوشش می‌رسید دشمن خونی تا جایی پیش رفته🔞 که او را به آغوش برده واکنشش چه خواهد بود🔞؟ امشب دل جور دیگری تنگ می‌شد، منقبض ولی منبسط نمی‌شد، رها نمی‌کرد، حس را منطق و منطق را حس نشان می‌
۱۲۵۴

🔞اون حروم‌زاده 🔞قاتل باران شده بود، نه می‌دونیم دلیلش چیه و نه تونستیم ردشو بزنیم. و۱۳۷۹

🔞مستی و راستی! او م**س.ت بود🔞 از باده عشق و طرد از سرزمین عشاق و خطوط را
۱۴۵۶

عاشق که بش🔞ی م**س.ت🔞 بوی نم ب۱۴۶۹

دیدن🔞 تو منو م**س.ت بارون کرد،🔞 وجود تو هوای ابری دلمو با بارش کنار زد و رنگین‌کمانش الآ
۱۴۷۰

ارا به او نمی‌گفت. صدای اذان مسجد خیابان بالایی بهانه‌ای شد🔞 تا از آغوش آریا جدا شود 🔞و راهش را به سرویس بهداشتی کج کند.
۱۵۴۶

پارتی 🔞داشته و از صدقه سر پدر مایه‌دارشه. من مسئول پاسخ به قضاوت‌های کلیشه‌ای
۱۵۸۲

گفتی🔞 پارتی باز🔞
۱۵۸۳

ینم چشم‌های نگران آریا رو به چشم‌های بسته دختر جوونی که لباس کارمندها تنش بود 🔞و تو آغوش همسرم افتاده بود🔞. تنم مثل نگاهم یخ شد و دستم که از د
۱۶۵۸

موزیک 🔞یه ماچ! 🔞غیر از این باشه قرارداد ننگینت رو بذار در کوزه حسرت خانم!
۱۶۷۵

د🔞ستش که در دست مرد جوان گم شده بود🔞، کشیده شد. همان مرد مو بوری که در ون دیده بود. تاز
۱۸۱۲

گ🔞رم کردن آغوشش را نداشت. آغوشش دست‌های مردانه می‌خواست، بوی تلخ مردانه، صدای بم و نگاه شیفته او را می‌خواست🔞، نه آغوش زمستانه بازداشتگاهش را... هر بار که یاد
۱۸۳۳

🔞قاتل اون حروم‌زاد🔞
۱۸۴۱

و 🔞پشت آن بوسه‌ای زد.🔞
۲۰۱۶

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این رمان داخل سایت پارت گذاری نشده بود؟ 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل
4 ساعت قبل، f.m گفته است:

این رمان داخل سایت پارت گذاری نشده بود؟ 

نه عزیزدلم، خسته نباشی. 

عزیزم لطفا ممنوعه‌ها رو هر چه زودتر جایگزین کن تا بتونیم ویرایش رمان رو شروع کنیم @zeynab_d

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۴/۲/۱۷ در 16:15، Pegah گفته است:

عزیزم این عکس هم داریم گفتن بفرستم برات spacer.png

ممنون از توجه شما پگاه جان به نظرم عکس قبلی قشنگ‌تر بود🙏

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۴/۲/۱۷ در 20:39، f.m گفته است:

پایان رصد

🔞یخ بهم بدی بهت حال می‌دم. 🔞می
۱۱

تو 🔞نگاه کـ ـثیفش موج می‌زد🔞. کم بود چشم‌هاش رو از کاسه در بیارم و بذارم کف دستش. حدس می‌
۱۲۸

🔞های کثیف‌تر🔞 از ۱۵۱

د🔞ست راستش رو زیر پاهام گذاشت و دست چپش حصار شونه‌هام شد و مثل پر کاه از زمین کنده شدم. همه جا 🔞
۱۴۵

🔞قاطی کارای کثیفم کنم🔞. اون گشنه پیر هم به نازنین گیر داده. فقط اینجوری می‌تونستیم نجات پ
۱۵۹

شو 🔞هـ ـرزه به درد نخو🔞ر!
لـ ـب‌های دختر از فرط ح
۱۶۳
🔞هـ ـرزه خودتی. من هـ ـرزه ن🔞

آوریِ مدارک و شواهدی که نشون بده این تمساح بی‌وجود لکه ننگه و از هیچ 🔞کثافت‌بازی 🔞ابایی
۱۶۰

عشوه 🔞
۵۲۸
نگ🔞ار افتاد که دست تو دست پوریا بود.
یک دستش روی شونه چپ پوریا و دست دیگه‌‌ش تو حصار انگشت🔞
۶۲۳

خو🔞اد پارتی رقص راه 🔞
۶۱۹

🔞ستم اطرافم رو ببینم، ولی باز هم نگاهم به چهره پست اون مرد افتاد که من رو تو بـ ـغلش اسیر کرده بو🔞د، از کوره در رفتم و د🔞ست‌هایی رو که دور بازوم محکم شده 🔞بو
۶۴۰

🔞پی به ذات پلید و کثیف ا🔞ین بشر نبردم؟ مطمئن بودم گندش از زیر دست اون بلند می‌شه. دست
۶۴۰

د🔞ختر عشوه‌گر قدم پیش گذ🔞اشت و ب🔞ازوی راست رادوین را سرسختانه چسبید🔞 و با لـ ـب‌های حجیم و
۷۷۸

🔞پارتی شبانه که ن🔞
۷۵۱

🔞و سامان دو به دو با هم می‌رقصیدند. حضور رادوین را که غیر از دختر مغرور پیش رو کسی در معرض دیدش🔞 نب۷۸۲

🔞چون شـ ـر-ابی مسرت‌ بخش 🔞به جانش نوش شد و بازتابش لبخند محو و جذابی که جوانه دو ک
۸۱۵

نیشخندزنان گفت:
- خیلی وقته امتحان مرد بودنو رد دادی‌ دقیقاً موقعی که 🔞خرِ عشوه‌های دافت شدی و کم آور🔞دی! واسه خودت می‌گم بی‌عُرضه!
۸۹۸

اسه جمع شدن یک عده سرشناس لااُبالی! استشمام بوی گس و تند سیگار 🔞 الکل،🔞 فشردگی چهره‌‌م رو بیشتر کرد، منتها تشخیص دادن صدای ظریفی که خطابم
۹۴۰

🔞گیلاس بخور🔞! ا
۹۴۳

🔞مشروب نخورد🔞
۹۴۳

لبخند🔞 پر عشوه‌ای زد🔞 و لبخندم به تمسخر باز شد.
- جالبه! اولین نفری که تو اطرافیام لـ ـب به مِی و 🔞مستی 🔞نمی‌زنه.
مقایسه؟! با یک مشت جانور انسان‌نما؟ که از هر زشتی و کراهت هراس
۹۴۳

nاغوا و مستی🔞 دستم رو مشت ک🔞
۹۴۴
تی بحث آینده جدی نشده، بزرگش نکن!
علاوه🔞 بر جام دست نخورده من، جام سوم رو هم برداشت و یک نفس سر کشید و با لحن احمقانه‌ای دهن باز کرد:🔞

راط می‌کنی. دیگه بسه!
سرتقانه 🔞گیلاس چهارم رو هم سر کشید.🔞 لطف واسه نالایقش چرا؟! اینقدر بخوره تا به عواقبش بسوزه. دوباره چ

ا🔞سیر دست‌های ظریف نه چندان قدرتمندی شد. لحن نیرنگ ‌باز و بوی زننده🔞 الکل،🔞 گوش و معده‌م رو به 🔞
۹۴۴

🔞سر و دختر، دست تو دست هم نزدیک🔞 می‌ش
۹۴۶

و از 🔞بازو به شونه‌م تکیه داد و انگشتش یکی از اتاق‌ها رو اشاره کرد🔞. منزجر از بوی مشمئز 🔞الکل و فاصله کم بینمون، سرم رو عقب بردم🔞.
۹۵۱

افسوس می‌خوره، غرق🔞 خواب مستیش شد.🔞
در رو به صورت نیم‌کش نگه داشتم و بیرون رو زیر نظر گرفتم. دو خدمه
۹۵۲

خون،🔞 قمار،🔞 مُسکرات و باز پای کوفتن و نغمه‌ خوانی
۹۶۲

اشته و به وسیله پدرش دست به هر عمل قبیحی می‌زد تا فردی چون آریا غرامت ‌سر🔞 مَستی‌اش 🔞را بدهد و فردی همچون رادوین، اسباب سرگرمی‌اش را بیابد.
۹۶۵

در🔞ست وقتی که دست‌های آریا رو دور کمرم.🔞.. . گوش‌هام از صدای جیغ و سوت کیپ شد و
۱۰۲۷

واستنی، سخت و مُرید خودش، با یه من عسل نمی‌شه خوردش! نگام که می‌کنه، خواه نا خواه مسخ نیروی ماورا زنانه‌‌ش می‌شم. اولین نگاهی که🔞 عشوه🔞 ۱۰۴۱

س و یه بار بس!
- اسمش رو🔞 هوس نذار؛ چون شرا*ب‌زده‌م کرده!🔞
۱۰۴۲

‌گُنجم. با دیدنش، اون دستی که داغ خ**یا*نت رو دلم گذاشت. آریا م🔞رد هوس‌ 🔞 نبود، اما جرمش بیشتر از افسانه‌ بود. ازش به اتهام مقابله به مثل نکردن
۱۰۸۳

🔞مـ ـستم می‌کر🔞د، درست مثل امروزی که خشکم کرد. کاش تو اون شرایط اسمم رو نمی‌گف
۱۱۲۱

مرز 🔞فساد و فحشا داشت، آ🔞غاز شد. آن روزها پی به نیت ماهان برده بود و اکنون جوهر ریخته
۱۱۵۰

🔞ت*جاوز کرده 🔞شروین و گردش ناگهانی ماشین به لاین چپ، تکان شدیدی به اتاقک م
۱۱۶۵

نگا🔞ه به کثافت‌کاری🔞
۱۱۹۲

🔞دختر اوشکول!🔞
ذهنم قفل کرد. خونم
۱۲۳۵

گ کرده و حاضری مرزشکنی کنی و به بهونه کوچیک شدن د🔞نیا، آغـ ـوش سرد و محکمش رو با گرمای احساست یکی کنی، 🔞که خدا همین حوالیه‌، اعجاز خیال نیست، ع
۱۲۳۸

🔞من طلب آغوشی رو کردم که حلالم نبود🔞. شرع و دین رو زیر سؤال بردم، قافیه چندین ساله‌‌م۱۲۳۹

ج🔞سم باران را در آغوش کشیده و یا علی‌ گویان🔞 پا به ماشین گذاشته و پرواز کرده بود. آنقدر خون فوران کرده بود که می‌ترسید از دریای خونش غرق شود. هر یک ‌ثانیه
۱۲۴۱

ود. اگر به گوشش می‌رسید دشمن خونی تا جایی پیش رفته🔞 که او را به آغوش برده واکنشش چه خواهد بود🔞؟ امشب دل جور دیگری تنگ می‌شد، منقبض ولی منبسط نمی‌شد، رها نمی‌کرد، حس را منطق و منطق را حس نشان می‌
۱۲۵۴

🔞اون حروم‌زاده 🔞قاتل باران شده بود، نه می‌دونیم دلیلش چیه و نه تونستیم ردشو بزنیم. و۱۳۷۹

🔞مستی و راستی! او م**س.ت بود🔞 از باده عشق و طرد از سرزمین عشاق و خطوط را
۱۴۵۶

عاشق که بش🔞ی م**س.ت🔞 بوی نم ب۱۴۶۹

دیدن🔞 تو منو م**س.ت بارون کرد،🔞 وجود تو هوای ابری دلمو با بارش کنار زد و رنگین‌کمانش الآ
۱۴۷۰

ارا به او نمی‌گفت. صدای اذان مسجد خیابان بالایی بهانه‌ای شد🔞 تا از آغوش آریا جدا شود 🔞و راهش را به سرویس بهداشتی کج کند.
۱۵۴۶

پارتی 🔞داشته و از صدقه سر پدر مایه‌دارشه. من مسئول پاسخ به قضاوت‌های کلیشه‌ای
۱۵۸۲

گفتی🔞 پارتی باز🔞
۱۵۸۳

ینم چشم‌های نگران آریا رو به چشم‌های بسته دختر جوونی که لباس کارمندها تنش بود 🔞و تو آغوش همسرم افتاده بود🔞. تنم مثل نگاهم یخ شد و دستم که از د
۱۶۵۸

موزیک 🔞یه ماچ! 🔞غیر از این باشه قرارداد ننگینت رو بذار در کوزه حسرت خانم!
۱۶۷۵

د🔞ستش که در دست مرد جوان گم شده بود🔞، کشیده شد. همان مرد مو بوری که در ون دیده بود. تاز
۱۸۱۲

گ🔞رم کردن آغوشش را نداشت. آغوشش دست‌های مردانه می‌خواست، بوی تلخ مردانه، صدای بم و نگاه شیفته او را می‌خواست🔞، نه آغوش زمستانه بازداشتگاهش را... هر بار که یاد
۱۸۳۳

🔞قاتل اون حروم‌زاد🔞
۱۸۴۱

و 🔞پشت آن بوسه‌ای زد.🔞
۲۰۱۶

سلام عزیزم من آزمون داشتم تازه پیام رو دیدم. تو همون ورد ویرایش بزنم براتون مجدد بفرستم؟

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل
6 ساعت قبل، zeynab_d گفته است:

سلام عزیزم من آزمون داشتم تازه پیام رو دیدم. تو همون ورد ویرایش بزنم براتون مجدد بفرستم؟

بله عزیزم. 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۴/۲/۱۹ در 06:47، Nasim.M گفته است:

بله عزیزم. 

نسیم جان فایل ورد رو که باز می‌کنم صفحه‌بندی نشده و متن‌ها پشت هم هستش. چطور تغییرات رو انجام بدم؟

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل
1 ساعت قبل، zeynab_d گفته است:

نسیم جان فایل ورد رو که باز می‌کنم صفحه‌بندی نشده و متن‌ها پشت هم هستش. چطور تغییرات رو انجام بدم؟

عزیزم روی ویرایش بزن و ویرایش کن، میتونی ممنوعه ها رو جستجو کنی تا پیداشون کنی و ویرایششون کنی یا اینکه همونطور که مدیر رصد شماره صفحه رو دادن بری همون صفحه و ویرایش کنی. 

حتما گزینه ی ادیت رو انتخاب کن که بتونی ویرایشش کنی. 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

5 ساعت قبل، Nasim.M گفته است:

عزیزم روی ویرایش بزن و ویرایش کن، میتونی ممنوعه ها رو جستجو کنی تا پیداشون کنی و ویرایششون کنی یا اینکه همونطور که مدیر رصد شماره صفحه رو دادن بری همون صفحه و ویرایش کنی. 

حتما گزینه ی ادیت رو انتخاب کن که بتونی ویرایشش کنی. 

امتحان کردم نشد بازم بینم می‌تونم تغییرات رو انجام بدم 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل
7 دقیقه قبل، zeynab_d گفته است:

امتحان کردم نشد بازم بینم می‌تونم تغییرات رو انجام بدم 

با سیستم وارد میشی درسته؟ 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

2 ساعت قبل، Nasim.M گفته است:

با سیستم وارد میشی درسته؟ 

نه عزیزم با گوشی. سیستمم مشکل داره 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل
2 ساعت قبل، zeynab_d گفته است:

نه عزیزم با گوشی. سیستمم مشکل داره 

خیلی خب عزیزم.

با برنامه‌ی ورد بازش میکنی دیگه؟! اگه اره، از همینجا دانلود کن وارد شو، صبر کن که بالا بیاد

وقتی بالا اومد کمی برو پایینتر بعد بیا بالا میبینی پایین چندتا گزینه اومده که وسط نوشته ویرایش همونو بزن بعد ویرایشو شروع کن، حتما بعد تموم شدن ویرایشت کامل ذخیرش کن. 

با گوشی فقط با همین برنامه میتونی ویرایش کنی حتما اگه نداری دانلود و نصبش کن. 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

۱ ساعت قبل، Nasim.M گفته است:

خیلی خب عزیزم.

با برنامه‌ی ورد بازش میکنی دیگه؟! اگه اره، از همینجا دانلود کن وارد شو، صبر کن که بالا بیاد

وقتی بالا اومد کمی برو پایینتر بعد بیا بالا میبینی پایین چندتا گزینه اومده که وسط نوشته ویرایش همونو بزن بعد ویرایشو شروع کن، حتما بعد تموم شدن ویرایشت کامل ذخیرش کن. 

با گوشی فقط با همین برنامه میتونی ویرایش کنی حتما اگه نداری دانلود و نصبش کن. 

بله عزیزم ولی بازم وقتی ویرایش می‌زنم شماره صفحه نمیاد. ببینم می‌شه با سرچ جمله‌ها اصلاح کنم

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در ۱۴۰۴/۲/۱۹ در 00:01، zeynab_d گفته است:

ممنون از توجه شما پگاه جان به نظرم عکس قبلی قشنگ‌تر بود🙏

spacer.png

بفرمایید عزیزم @zeynab_d

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل
22 ساعت قبل، zeynab_d گفته است:

بله عزیزم ولی بازم وقتی ویرایش می‌زنم شماره صفحه نمیاد. ببینم می‌شه با سرچ جمله‌ها اصلاح کنم

شد عزیزم یا نه؟! 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

4 ساعت قبل، Pegah گفته است:

spacer.png

بفرمایید عزیزم @zeynab_d

ممنون پگاه عزیز خیلی زیباست🙏

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

3 ساعت قبل، Nasim.M گفته است:

شد عزیزم یا نه؟! 

نمی‌شه نسیم جان. سرچ هم می‌زنم بالا نمیاد. فردا هم تلاش خودمو می‌کنم امیدوارم بشه:)

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل
1 ساعت قبل، zeynab_d گفته است:

نمی‌شه نسیم جان. سرچ هم می‌زنم بالا نمیاد. فردا هم تلاش خودمو می‌کنم امیدوارم بشه:)

خیلی خب عزیزم، متنی که میخوای جایگزین بشه رو تایپ کن برای تموم ممنوعه ها و شماره صفحه رو بذار و بعد مدیر رصد @f.m رو تگ کن تا جایگزین کنن. 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

23 ساعت قبل، Nasim.M گفته است:

خیلی خب عزیزم، متنی که میخوای جایگزین بشه رو تایپ کن برای تموم ممنوعه ها و شماره صفحه رو بذار و بعد مدیر رصد @f.m رو تگ کن تا جایگزین کنن. 

سلام عزیزم اوکی شد فایل رو فرستادم تلگرام براتون 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • مدیر کل

https://cdn.imgurl.ir/uploads/s33356______zeynab227.docx

این فایل وردشه عزیزم یک بار دیگه چک کن ک کامل برداشته شدن @f.m

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

11 ساعت قبل، Nasim.M گفته است:

https://cdn.imgurl.ir/uploads/s33356______zeynab227.docx

این فایل وردشه عزیزم یک بار دیگه چک کن ک کامل برداشته شدن @f.m

🔞دست یک گیلاس مایع متعفن می‌داد،🔞 عارم می‌شد. این‌ طوری می‌خواست من رو موم کف دستش کنه؟! ل

۹۵۴

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

این رو هم درست کن بقیه ممنوعه ها اوکی شدن.

@zeynab_d

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

14 ساعت قبل، f.m گفته است:

🔞دست یک گیلاس مایع متعفن می‌داد،🔞 عارم می‌شد. این‌ طوری می‌خواست من رو موم کف دستش کنه؟! ل

۹۵۴

از آدمی که عقلش رو دست همچین نوشیدنی می‌داد، عارم می‌شد.

عزیزم هرکاری کردم ورد گوشیم بالا نیومد متن اصلاحی رو براتون گذاشتم، اگه براتون مقدوره ممنون می‌شم محبت کنید جایگزینش کنید🙏

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

۱ ساعت قبل، zeynab_d گفته است:

از آدمی که عقلش رو دست همچین نوشیدنی می‌داد، عارم می‌شد.

عزیزم هرکاری کردم ورد گوشیم بالا نیومد متن اصلاحی رو براتون گذاشتم، اگه براتون مقدوره ممنون می‌شم محبت کنید جایگزینش کنید🙏

https://uupload.ir/view/s33356_zeynab227_(1)_simn.docx/

انجام شد 

لینک فقط سه روز وقت داره

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
  • ایجاد مورد جدید...