طوت ارسال شده در 13 خرداد اشتراک گذاری ارسال شده در 13 خرداد (ویرایش شده) تو زندگیم به رفتن هرکسی که بگی فک کردم تو سرم سناریو رفتن ساختم و بعدش خودم با خودم گریه کردم و ی جورایی خودم رو آماده کردم و اون ادم رو از چشمم انداختم تا اگه رفت از رفتنش اذیت نشم...! تو و ونوس دوتا آدمی بودید که تو زندگیم هیچ وقت به رفتنتون فکر نکرده بودم چون فک میکردم تا آخرش کنارم میمونید چون هیچکس مثل شما دوتا طوت رو دوست نداشت هیچکس مثل شما دوتا سعی نکرده بود طوت رو بشناسه... شما دوتا الماس خالص بودید، ناب و کم یاب و متاسفم واسه خودم که بزرگترین ضربه هارو از شما دوتا خوردم رفتن تو دقیقا کاری رو با من کرد که رفتن ونوس باهام کرد پس ازم توقع نداشته باش ناراحت نباشم توقع نداشته باش داد نزنم، گریه نکنم، عصبی نباشم رفتن ونوس دست خودش نبود اما رفتن تو دست خودت بود! ونوس رو دادم دست خاک و توروهم میدم دست خاطره رفتن تو از زندگیم اونم با خواست خودت،هزار برابره مرگ ونوس واسم دردناک بود تو خودت خودت رو تو قلبم کشتی بزار اینجوری بگم.... تو واسم مردی و الان من دارم واسه جنازه تو قلبم سوگواری میکنم تو زنده ای و هنوز نفس میکشی اما برای من دیگه با ی مرده فرقی نداری... پس برای آخرین بار از زبون طوت با همون لحن بچگونه همیشگی:دوست دارم...! .طوت. ویرایش شده 13 خرداد توسط طوت 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .