فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 17 اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 17 (ویرایش شده) نام دلنوشته:خدای آرزوها نام نویسنده: فاطمه بهرامی ژانر:: عاشقانه و اجتماعی. خلاصه: من نه آن رزسفیدی هستم که در افسانه گفته بودن و نه فرهاد که سنگهای کوه را تراشید، من تنها آن صدای آشنایی هستم که سالهاست در سرزمین رویاها همه بخاطر سکوت رازهای نگفتهشان که برای امروز مثل فریاد شده است رد پایم را در میخانه عشق قدم میزنند، و قلب من هم حضور این انسانهای دوستداشتنی را عاشقانه گلباران خواهد کرد. ویرایش شده در 12 ساعت قبل توسط فاطمه بهرامی. 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 17 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 17 (ویرایش شده) سکوت فریاد بلندیست که بی صداست اما هستند کسانی که میشنوند آن را در پهنای عمق حرفها که شاید هیچ وقت حس نشدن ویرایش شده در نُوامبر 21 توسط فاطمه بهرامی. 4 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 22 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 22 (ویرایش شده) میدونستی پدر مادرها میان همه ستاره ها همان پرنورترین ستارهها هستند که همیشه راه درست را به ما نشون میدهند، پس هیچ وقت حتی تو لحظه عصبانیتمون به نظراتشون شک نکنیم. ویرایش شده در نُوامبر 23 توسط فاطمه بهرامی. 3 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 23 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 23 (ویرایش شده) همانا بزرگترین آرزویم کوچیکترین نگاهتوست، چراکه من قصههایم را در عشق به یاد تو مینویسم و میخوانم شاید تو همان واقعی زندگیم باشی که مدام میان لحظههایم سپری مشوی و من تو را در نزدیکی قلبم حس میکنم و هرگز از تو دور نخواهم شد. ویرایش شده در نُوامبر 26 توسط فاطمه بهرامی. 2 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 24 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 24 (ویرایش شده) از همان لحظهای که دیدمت احساس کردم آشنایی دیرینهای با تو داشتم و تو همان بهانهای قشنگی هستی که من امروز به آن رسیدم تو حتی اگر ماهی هم میبودی میخواهم همون ماهیگیری باشم بی صبرانه صیدت کنم تا برای همیشه مال من و کنار من باشی. ویرایش شده در نُوامبر 24 توسط فاطمه بهرامی. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 24 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 24 (ویرایش شده) آرزوها هیچ وقت نمیمیرن چون خداوند هوای تکتکشون رو داره و به موقع همهشون رو برآورده خواهدکرد، پس بیاییم فقط از او بخواهیم پایان خوشی برایمان رقم بزند، الهی که فانوس آرزوها همیشه در ما روشن بماند و هرگز خاموش نشود. ویرایش شده در نُوامبر 26 توسط فاطمه بهرامی. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 25 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 25 (ویرایش شده) تو همان بهانهی قشنگی هستی برای زندگیم که من خاطراتم را باتو آغاز کردم و مدام رد پای تو در سراچهی خیالم جستجو میشود در تاریکی شب دیدگان تو را میبینم که برقی همچون خورشید به زندگیم روشنایی می بخشند و ای زیبای خفته من اکنون با نام قشنگ تو خودم را پرورش دادم تا حقیقت عشق در سایهسار محبت تو تا ابد در من لمس شود. ویرایش شده در نُوامبر 25 توسط فاطمه بهرامی. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 25 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 25 (ویرایش شده) تا حالا فهمیدی اگه خشم و نفرت رو از خودت دور نریزی مثل خوره همه وجودتو پر میکنه اون وقت دیگه قلبت نمیتونه کسی را دوس داشته باشه از همه متنفر میشی کمکم خودتم دیگه دوس نداری... ویرایش شده در نُوامبر 25 توسط فاطمه بهرامی. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 26 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 26 (ویرایش شده) تنهایی یه غریضه بی صدایست که بیرحمانه انسان را به آغوش تلخش دعوت میکند حالا رها شدن از این زندان ابدی به انتخاب خودما بستگی داره بیا تا بیشتر از این اسیرش نشدیم و شوق پروازکردن هنوز در ما هست به این تنهایی پایان دهیم. ویرایش شده در نُوامبر 26 توسط فاطمه بهرامی. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 26 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 26 شاید منو تو در همین نزدیکی بهشت گمشده هم باشیم که مدتهاست نادیده گرفتهشدیم بیا تا دیر نشده برخیز و به ندای شیرین قلبت گوشکن آخه دنیا آنطور هم که ما فکر میکنیم بیوفانیست حتما پشت این در بسته یکی هست که منتظر ما خواهدبود که ما از اون بیخبریم. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 27 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 27 (ویرایش شده) خداوند قسمت هر انسان را به گونهای رقم زده که اگر بعضیها بخواهند هزار ماجرا هم برای رسیدن به خواسته بسازند باز هم به هدفشان نخواهند رسید بنابراین تا او نخواهد هیچ اتفاقی نمیفته چون از ازل آن دو مال همهستند شکی نیست که آن دو قسمت هم خواهند بود. ویرایش شده در نُوامبر 27 توسط فاطمه بهرامی. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 27 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 27 تو همان شاهزاده آرزوهای من هستی و من هر روز جای پایت را در آسمان قلبم جستجو میکنم و هر لحظه منتظرم قاصدکی بیاید و خبری از تو برایم بیاورد و بگوید روزهای بی قراریت به پایان رسیده و تو را به هر خواستهای که میخواهی برسانمت. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 28 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 28 (ویرایش شده) من دانستم که شعله یک عشق حقیقی هرگز خاموش نمیشود، اما امروز عاشق سرمنشاع و آغاز همه آرزوهاست، و عشق تنها بازی است که میتواند در تاریکی مطلق انجام پذیرد تنها مدرک عشق همان اعتماد و اطمینان است که به همدیگر باید داشته باشیم چون عشق احساسی است که هرگز اشتباه نمیکند و این همان راز پنهان دوستداشتناست. ویرایش شده در نُوامبر 30 توسط فاطمه بهرامی. 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 30 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 30 تورا به جرم نگاه زیبایت و سکوت قشنگت در زندان قلبم به حبس ابد محکموم میکنم تا مگر اینکه در دادگاه عشق عادلانه بگویی دوستم داری.... بعد همه بدانند که این احساس دروغ نیست در واقعه یک عشق حقیقی است بین من و تو..... 3 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 30 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 30 (ویرایش شده) من میخواهم برای همه روزهای باتو بودنم و خوندنم قصری بسازم که همهاش از تکهتکههای وجودم باشد و پنجرهاش آن قدر نزدیک به آسمان باشد که بتونم با ستارهها چشم تو چشم شوم و آنها هم در اون شب مهتابی بتوانند مهمان جشن بزرگ زندگی مشترکمون باشند. ویرایش شده در سه شنبه در 06:35 توسط فاطمه بهرامی. 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در نُوامبر 30 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در نُوامبر 30 (ویرایش شده) هیچکس از دل کسی خبر ندارد که در دل و ذهن هر آدمی چه کسی میتواند باشد مطمعنا آن دوستداشتنیترین پنهانیترین دنیا خواهد بوده و این عشق ها آنقدر پاک و مقدس است که حتی اگر سالها به هم نرسند باز هم ذرهای از آن عشق بینشان کم نخواهد شد مسلما وقتی عاشقان حرفهای من و اینجا میشنوند یاد عشق خودشان میافتند. ویرایش شده در نُوامبر 30 توسط فاطمه بهرامی. 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در دِسامبر 1 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در دِسامبر 1 (ویرایش شده) کاش همه دلتنگیها شبیه اشکهایمان میبودند تا که هر وقت میریختند دلتنگی هم با اون محو میشد و سکوت را هم که مهمان خانهاش شدهاست در را باز کند و برای همیشه برود و هیچ ردپای هم از خودش به جا نگذارد. ویرایش شده در سه شنبه در 06:29 توسط فاطمه بهرامی. 1 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در دِسامبر 1 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در دِسامبر 1 (ویرایش شده) در دنیایی که عشقهای زمینی اینگونه ناعادلانه تقسیم شوند رویای ما چه حماقت قشنگی خواهد بود در برابر این هم نامردمی که اینطور بیرحمانه در حق ما روا میشود. ویرایش شده در دِسامبر 1 توسط فاطمه بهرامی. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در دِسامبر 1 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در دِسامبر 1 (ویرایش شده) همه آدمها وقتی از دست هم ناراحت هستند چند ثانیه طول میکشد تا زخممهای عمیقی در دل هم بکارند یعنی اینها طوری در هم میشکنند که صدای شکستن قلبشان ار از فرسنگها که دور باشه باز هم شنیده میشود حالا سالها طول میکشد تا این زخمها التیام یابد. ویرایش شده در دِسامبر 1 توسط فاطمه بهرامی. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در دِسامبر 2 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در دِسامبر 2 (ویرایش شده) سکوت بتنهایی برای خودش یک ارزشه نه تنها تو لحظههای سخت خودش رو نمیبازه بلکه ما رو در قاب تنهاییش پناه میدهد و یک حسی قشنگی به ما میبخشد که با وجودش غرق در آرامش خواهیم شد. ویرایش شده در 21 ساعت قبل توسط فاطمه بهرامی. 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در سه شنبه در 06:26 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در سه شنبه در 06:26 بیاییم روی دیوار دل همدیگه رنگ صداقت بزنیم تا سایبان زندگی هیچ عشقی رنگ تاریکی به خودش نگیرد اینطوری روشنایی قلب عاشقان هم روز به روز پر میشود و دوستداشتنهایمان هم تا ابد پا برجا خواهد ماند. 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در سه شنبه در 07:13 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در سه شنبه در 07:13 عاشق شدن عاشق ماندن و عاشق بودن همه همان واژههای زیبایی هستند که خیلی در زندگی قابل ستایشند و درک کردن همدیگر موجب استوار بودن این عشق خواهدشد بدانیم همه اینها از خود دوس داشتن میآید و حالا اگر این احساس از ته قلبمان نفوذ کردهباشد مثل دژ محمکی تا ابد بر سر راه زندگیمان باقی خواهد ماند. 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در چهارشنبه در 06:57 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در چهارشنبه در 06:57 (ویرایش شده) ای کاش دستهای من آنقدر بزرگ میبودند که میتوانستم دنیا رو به کامت بچرخانم و تو را به همهی خواستههای دلت برسانم حتی اگر آرزوی پرواز در سر داشته باشی تا تو هم در میان ترانههایت یک قافیه از برای من بخوانی که من نیر زیبا زیستنم را از تو بیاموزم و برای همیشه از غم رهایی یابم. ویرایش شده در چهارشنبه در 10:27 توسط فاطمه بهرامی. 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در چهارشنبه در 07:04 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در چهارشنبه در 07:04 بیاییم زندگیهایمان را بر اساس قضاوتهای دیگران پایه گذاری نکنیم و به آنچه که درباره مان میگویند و فکر میکنند اهمیت ندهیم بگذار هر چه میخواهند پشتسرمان حرف بزنند لیاقت چنین آدمای هماناست که پشتسر باشند نه بیشتر، 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
فاطمه بهرامی. ارسال شده در چهارشنبه در 10:35 نویسنده اشتراک گذاری ارسال شده در چهارشنبه در 10:35 (ویرایش شده) راستش را بگویم نمیتوانم کسانی را که به قلبم زخم زدهاند به این راحتی ببخشم، چون آنها نه تنها با اعتمادم بازی کردند بلکه حاظر شدند ویران شدن و تحقیر شدنم را هم ببینند اینها شاید قابل بخشیدن باشن ولی قابل دوست داشته شدن دوباره نخواهند بود. ویرایش شده در چهارشنبه در 12:03 توسط فاطمه بهرامی. 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر گزینه های به اشتراک گذاری بیشتر...
پست های پیشنهاد شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.