رفتن به مطلب
انجمن نودهشتیا

چند نکته مهم ویراستاری که نویسندگان باید بدانند!


.NAFAS.

پست های پیشنهاد شده

نکات ریز معنایی:

«الزاماً» یا «لزوماً»؟

الزاماً یعنی اجباراً، به‌اجبار، به‌ناچار. لزوماً یعنی ضرورتاً، به‌ضرورت. در فارسی، لزوماً به معنای «همیشه» هم به کار می‌رود. مثال: «پایین بودن تیراژ کتاب‌ها لزوماً [=همیشه] عیب نیست». اما گاهی الزاماً اشتباهی به جای لزوماً و به معنای «همیشه» به کار می‌رود. مثال: «روشنفکری الزاماً(!) بد نیست» یا: «سیستم ترمز اضطراری الزاماً(!) مطمئن نیست». پس الزاماً را نباید به جای لزوماً(=همیشه) به کار برد. برای رفع این مشکل می‌توان به جای لزوماً از قید «همیشه» و نظایر آن استفاده کرد.

______________________________________________________________________

✍️ «قایم‌باشک» تغییریافتۀ «غایب‌باشک» (غایب + باش + َ ک) است. نحوۀ بازی و معادلِ انگلیسیِ آن، یعنی، نشان می‌دهند که مسئلۀ پنهان شدن مطرح است و ربطی به «موش» ندارد. «قایم‌موشک» تعبیرِ گفتاری و عامیانۀ این بازی است.

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نکات ریز نگارشی:

✍️ نام اشخاص، به‌جز استثنائاتی که در اسناد هویتی پیوسته نوشته شده‌اند، بی‌فاصله نوشته می‌شوند: علی‌اکبر، علی‌‌حسین، محمدامین، فاطمه‌زهرا، محمدکریم‌خان، غلام‌علی، الله‌وِردی، آمنه‌بیگم، حسن‌بیگ، مهتاب‌بانو، بی‌بی‌شطیطه، سکینه‌خاتون، آسیه‌خانم، معین‌الدوله، حشمت‌الله، قربان‌علی، افخم‌سادات، بی‌بی‌جان‌بانو، اُم‌البنین، میرمُهنّا، میرحسین، ننه‌بلقیس، خان‌بابا، طغرل‌خان، شیرفرهاد، نازنین‌زهرا، امیرمحمدمهدی، مهدی‌یار، علی‌مراد، علی‌نقی، ایران‌دخت، جهان‌بخش، گل‌آذین، مه‌سیما، نوش‌آفرین، دوست‌علی، حسن‌قلی.

______________________________________________________________________

قاعدۀ فاصله‌گذاریِ اسم مرکب: اسم + (بنِ مضارع + وند) نیم‌فاصله نوشته می‌شود. مثال: روان + (شناس + ی) = روان‌شناسی. چند نمونۀ دیگر: رفاه‌طلبی، جامعه‌شناختی، سیاست‌گذاری، کتاب‌خوانی، گره‌چینی، زیاده‌خواهی، نکته‌گویی، سلطه‌جویی، ظلم‌ستیزی، نظریه‌پردازی، وصف‌پذیری، دانش‌جویی، مقاله‌نویسی، نامه‌نگاری، بُنَک‌داری، اتومبیل‌رانی، داستان‌سَرایی، فلسفه‌دانی، علم‌گریزی، عمل‌گرایی، حافظ‌پژوهی، درخت‌کاری، شب‌نشینی‌، کاسه‌لیسی، حج‌گزاری، پول‌شویی، مرده‌شوری، گلاب‌گیری، کتاب‌سازی، ش*ر..اب‌خواری.

_____________________________________________________________________

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ قاعدۀ فاصله‌گذاریِ عبارتِ فعلی: جزءِ پیشین (حرف اضافه + اسم / ضمیر) نیم‌فاصله می‌شود و جزءِ پسین از ماقبلش با یک فاصله می‌آید: به‌دست آوردن، به‌کار گرفتن، به‌نظر آمدن، به‌سر بردن، ازسر گرفتن، درسر داشتن، برسر گرفتن، به‌بار آوردن، به‌وجود آوردن، ازبین بردن، به‌هم خوردن، به‌هم زدن، به‌‌خود گرفتن، باهم آمدن، درهم کوبیدن، … . عناصری که میان جزءِ پیشین و پسینِ عبارتِ فعلی حائل می‌شود از دو طرف بافاصله درج می‌شوند: دربر "خواهد" گرفت، به‌دست "می‌توان" آورد، به‌هم "باید" زد.

_____________________________________________________________________

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ پیشوندِ بِلا (از عربی: بِـ + لا) و به‌معنای «بدونِ»، «فاقدِ» و «بی» است. بِلا + اسم، صفت / قید می‌سازد و بی‌فاصله نوشته می‌شود: بلااثر، بلااجر، بلااستثنا، بلااستفاده، بلااشتباه، بلاتردید، بلاتشبیه، بلاتکلیف، بلاثمر، بلاجهت، بلادرنگ*، بلاشبهه، بلاشرط، بلاشک، بلاعوض، بلافاصله، بلافایده، بلافصل، بلامانع، بلامحل، بلامنازع، بلانسبت، بلاواسطه.

____________________________________________________________________

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کلمۀ «تیره» از فرانسوی که انواعی دارد: - __ ــ . یا باید گفت «تیره» یا «خط فاصله». عبارت «خط تیره» حشوآمیز است. تیرۀ کوتاه باید روی خط کرسی (ــ) درج شود.

***

روش فاصله‌گذاریِ خطِ فاصله یا تیرۀ کوتاه در حالت‌های مختلف که باید روی «خط کرسی» (ــ) باشد:

۱ـ در ابتدای عنوان یا فصل یا جمله یا گفت‌وگوی داستانی یا اعداد ترتیبی، با قبلش بی‌فاصله و با بعدش با یک فاصله می‌آید.

۲ـ میان دو اسم، بی‌فاصله: ملی‌‌ـ‌ـ‌مذهبی، قم‌ـ‌ـ‌‌تهران، ژان‌‌ــ‌پل سارتر.

۳ـ میان دو عدد، بی‌فاصله: آیۀ ۳۲ــ۵۴، بیهقی (۳۷۰ــ۴۵۶ق)، ص۴ــ۱۱. (عدد از راست به چپ نوشته می‌شود.)

۴ـ میان یک اسم/حرف و یک عدد، بی‌فاصله: اِف‌ــ۱۴، ژــ۳، سوخوــ۴۷، اِک.س‌باکس‌ــ‌۳۶۰.

۵ـ در جملۀ معترضه یا عبارات توضیحی و دعایی از دو طرف بافاصله: «علی و حسین ــ که هر دو برادر هستند ‌ــ در امتحان قبول شدند»؛ «امام حسین ‌ــ علیه‌السلام ـ‌ـ پنجمین معصوم است».

۶ـ میان کدهای عددی و شمارشی از دو طرف بی‌فاصله: ۱ــ۱ ، ۱ــ۱ــ۲ ، ۱ــ۱ــ۲ــ۱.

۷ـ میان برخی پیشوندها و‌ کلماتِ انگلیسی، بی‌فاصله

۸ـ گزینۀ پیشنهادی و اختیاری: میان دو کلمۀ معطوف به واو و دشوارخوان، از دو طرف بی‌فاصله: دورـ‌وـ‌دراز، بَر‌ـ‌و‌ـ‌رو.

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ کاربرد و فاصله‌گذاریِ ممیز (خط کج):

 

1ــ‌ جداسازیِ تاریخ‌های معادل: ۱۳۹۶ش / ۲۰۱۷م؛

2ــ نشان دادنِ گونه‌های یک کلمه: قدغن / غدغن / غدقن، اتاق / اطاق؛

3ــ میان دو مصراع که در پیِ هم می‌آیند: «به‌نام خداوند جان و خرد / کزین برتر اندیشه برنگذرد» (میانِ ابیات از «ممیزِ زوج» استفاده می‌شود)؛

4ــ گونه‌های آواییِ یک مصوت

5ــ جدا کردنِ واج‌ها: «گ/ی/ا/»

6ــ نمایش یک صامت (هم‌خوان): «/»، «/ت/»

7ــ نشان دادنِ الگوی آوایی

8ــ میانِ روز و ماه و سال (تاریخ): ۱۳۹۶/۰۴/۲۲، ۲۸/صفر/۱۴۳۰

9ــ جلد و صفحه در پانوشت یا ارجاعاتِ درون‌متنی: فرهنگ معین: ۲۳۶/۲، (مقدسی، ۱۴۳۰: ۷۵/۴)

10ــ میان عدد صحیح و عدد اعشاری: ۱۲/۵۶

11ــ جدا کردنِ ارقامِ سایر واحدها: ۱/۳۵ (یک دلار و سی و پنج سِنت (1.35$))، ۱۰/۰۶ (ده متر و شش سانت)

12ــ به‌جای خطِ کسری در متن: ⅜1 (یک و سه‌هشتم)، ½ (یک‌دوم)، km/h (کیلومتر بر ساعت)

13ــ نزدیک ‌کردن و جدا نگه‌ داشتنِ دو مفهوم در متن‌های فشرده (برای «واو»، «یا»، و «و یا» با هم) به‌صورت هم‌زمان: «داستان عشقی، ترجمه / اقتباس از آلمانی»

14ــ نشان ‌دادنِ آپوستروف در واژه‌ها و نام‌های بیگانه: شارل د/ اورلئان

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ قواعد رسم‌الخطِ کلماتِ مختوم به «ها»ی غیرملفوظ («ه» / «ـه»):

 

الف) حالتِ اضافه:

 

۱ــ در حالتِ اضافه، پس از «ـه»، «یا»ی میانجی می‌آید: خانه‌ی من، شیشه‌ی تمیز، کوچه‌ی نهم (این حالت، به پیشنهادِ فرهنگستان، با سَریای کوچک (ـــٔ) و روی «ـه»، بدین صورت نوشته می‌شود: خانۀ من، شیشۀ تمیز، کوچۀ نهم)

 

۲ــ در اضافه به پسوندهای صفت‌ساز نیم‌فاصله می‌شود نه حذف: علاقه‌مند، دیده‌بان، صرفه‌جو («علاقمند»* و «دیدبان»* و «صرفجو»* نادرست است)

 

ب) حالتِ اسمی:

 

۱ــ هنگامِ اضافه‌شدنِ «یا»ی اسم‌ساز صورتِ «ـه» حذف و صامتِ «گ» اضافه می‌شود: زنده ← زندگی، چگونه ← چگونگی، شیفته ← شیفتگی

 

۲ــ «یا»ی نکره / وحدت به‌صورتِ «ای» و نیم‌فاصله نوشته می‌شود: دسته‌ای، شانه‌ای، نامه‌ای (صورتِ قدیمِ «یی» / «ئی» نیز درست اما نامرسوم است)

 

ج) حالتِ جمع:

 

۱ــ در حالتِ جمع با «ــ ان»، صورتِ «ـه» حذف و صامتِ «گ» اضافه می‌شود: بنده ← بندگان، آزاده ← آزادگان، تشنه ← تشنگان

 

۲ــ در حالتِ جمع با «ــ ها»، صورتِ «ـه» با «ها» نیم‌فاصله می‌شود: شاخه‌ها، گونه‌ها، رشته‌ها

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ قاعدۀ رسم‌الخطِ کلماتِ مختوم به «ها»ی ملفوظ («ه» / «ـه»):

 

۱ــ در پایانِ کلمه، از قاعدۀ حروفِ متصل پیروی می‌کند و پیوسته نوشته می‌شود: گرهی (اسم + «یا»ی وحدت)، توجّهی (اسم + «یا»ی نکره)، بازدهی (صفت + «یا»ی مصدری)، فرماندهان / گروه‌ها (صفت / اسم + نشانۀ جمعِ «ــ ان» / «ــ ها»)

۲ــ در حالتِ اضافه به کلمۀ بعد از خود، «یا»ی میانجی یا سریای کوچک (ـــٔ) نمی‌گیرد: فرماندهِ ارتش (ترکیبِ اضافی)، نگاهِ زیبا (ترکیبِ وصفی)

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ قواعد رسم‌الخطِ مجموعۀ «اَم، ای، است، ایم، اید، اَند»:

 

الف) کلمات مختوم به صامتِ منفصل و متّصل

۱ــ صامت منفصل (مانند «د»):

شادم، شادی، شاد است، شادیم، شادید، شادند

۲ــ صامت متّصل (مانند «ب»):

خوبم، خوبی، خوب است، خوبیم، خوبید، خوب‌اَند / خوبند

 

ب) کلمات مختوم به «اِیْ» و «ای»

۱ــ «اِیْ»:

راست‌پِی‌اَم، راست‌پِی‌ای، راست‌پِی است، راست‌پِی‌ایم، راست‌پِی‌اید، راست‌پِی‌اَند

۲ــ «ای»:

ناجی‌اَم، ناجی‌ای، ناجی است / ناجی‌ست، ناجی‌ایم، ناجی‌اید، ناجی‌اَند

 

ج) کلمات مختوم به «واو»

۱ــ با صدای «اُ»:

پیش‌رواَم، پیش‌رو‌ای / پیش‌روئی، پیش‌رو است، پیش‌روایم، پیش‌رواید / پیش‌روئید، پیش‌رو‌اَند

۲ــ با صدای «او»:

سخنگویم / سخنگواَم، سخنگویی، سخنگوست، سخنگوییم، سخنگویید، سخنگویند

 

د) کلمات مختوم به مصوّتِ بلندِ «آ»:

بینایم، بینایی / بینائی، بیناست، بیناییم / بینائیم، بینایید / بینائید، بینایند

 

هـ) کلمات مختوم به «ها»ی غیرملفوظ:

ساده‌اَم، ساده‌ای، ساده است / ساده‌ست، ساده‌ایم، ساده‌اید، ساده‌اَند

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نکات ریز معنایی:

✍️ «خورش» درست‌تر و رسمی‌تر از «خورشت» است. در نوشتار، بهتر است که بنویسیم «خورش». از این قبیل است: سبزیِ خورشی، ظرفِ خورش‌خوری، چلوخورش، چلوخورشی، خورشِ قرمه‌سبزی.

  • Thanks 1
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ فاصله‌گذاریِ «صفت‌های شمارشی»

 

۱ــ صفتِ شمارشی + اسم + «ـ ی» بی‌فاصله تایپ می‌شود: دوجلدی، سه‌جلدی، یک‌جلدی، چندجلدی، یک‌پایی، یک‌دستی، دودستی.

 

۲ــ صفتِ شمارشی + اسم + «ـ ه» بی‌فاصله تایپ می‌شود: پنج‌ساله، چندماهه، دوطرفه، دونفره، دوجداره، یک‌طرفه، یک‌کاره.

 

۳ــ عدد (صفتِ شمارشی) + عدد (صفتِ شمارشی) بی‌فاصله تایپ می‌شود: یکی‌دو نفر، ده‌دوازده‌تا، چهارپنج روز بعد، هفت‌هشت سال قبل، هشتادنود سال قبل، سی‌چهل نفری بودند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ «آن» و «این» در ترکیباتِ زیر همواره نیم‌فاصله نوشته می‌شوند. هرکدام از این‌ها یک واحدِ واژگانی هستند و در فرهنگ‌ها مَدخل می‌شوند:

 

«آن ــ»

آن‌جا، آن‌‌جایی، آن‌جور، آن‌جوری، آن‌چنان، آن‌چنانی، آن‌چه، آن‌دگر، آن‌دیگر، آن‌دیگری، آن‌سان، آن‌طور، آن‌طورها، آن‌قدر، آن‌قدرها، آن‌کاره، آن‌که، آن‌گاه، آن‌وقت، آن‌ها، آن‌هم، آن‌همه، آن‌یکی.

 

«این‌ ــ»

این‌جا، این‌جا و آن‌جا، این‌جانب، این‌جور، این‌جوری، این‌چنین، این‌چنینی، این‌سان، این‌طور، این‌طوری، این‌قدر، این‌قدری، این‌قدرها، این‌کاره، این‌که، این‌گونه، این‌ها، این‌همه، این‌یکی.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ پیشوندِ «می» جزءِ پیشینِ فعل است که برای استمراری کردن یا التزامی کردنِ فعل به‌کار می‌رود. حرفِ «ی» در «می» مستقل است و در فعل‌هایی که اولین حرفشان با «ی» آغاز می‌شود ادغام نمی‌شود. بنابراین، «می‌یافت» و «می‌یابد» درست است نه «میافت*» و «میابد*». بسیار دیده می‌شود که اشتباهاً «ی» را از «می» حذف می‌کنند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ حرفِ نفیِ «نه» + «فقط» یا «تنها» یا «همان» یا «چندان»، یک کلمۀ مرکب و واژگانی می‌سازد و نیم‌فاصله می‌شود: نه‌فقط... بلکه...؛ نه‌تنها... بلکه...؛ نه‌همان... بلکه...؛ نه‌چندان.

«نه‌چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه‌چندان نرمی که بر تو دلیر شوند»

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ کلمۀ «غیر» (جزءِ پیشینِ برخی از کلماتِ‌ مرکب) + کسرۀ خفیف، با کلمۀ بعداز خودش یک صفتِ مرکب می‌سازد و بی‌فاصله نوشته می‌شود: غیرِاختیاری، غیرِارادی، غیرِانتفاعی، غیرِانسانی، غیرِبهداشتی، غیرِحرفه‌ای، غیرِرسمی، غیرِشرعی، غیرِضروری، غیرِطبیعی، غیرِعادی، غیرِعلنی، غیرِفلز، غیرِقانونی، غیرِمادّی، غیرِمترقبه، غیرِمتعارف، غیرِمُتّعِظ، غیرِمتناسب، غیرِمتناهی، غیرِمجاز، غیرِمرئی، غیرِمساوی، غیرِمستقیم، غیرِمسکونی، غیرِمسلح، غیرِمسئول، غیرِمطمئن، غیرِمعقول، غیرِمعمول، غیرِمقدور، غیرِممکن، غیرِمنتظره، غیرِمنطقی، غیرِموجّه، غیرِنظامی، ... .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ ترکیبِ «غیرِقابلِ»، به‌معنای نشدنی و نپذیرفتنی، با کلمۀ بعداز خودش یک کلمۀ مرکب می‌سازد و نیم‌فاصله می‌شود: غیرِقابلِ‌اجرا، غیرِقابلِ‌پیش‌بینی، غیرِقابلِ‌تعویض، غیرِقابلِ‌فروش، غیرِقابلِ‌قبول، غیرِقابلِ‌قسمت، غیرِقابلِ‌نفوذ، غیرِقابلِ‌وصف، ... .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هر اسمی به‌علاوهٔ پسوندِ «مند» صفت می‌سازد و نیم‌فاصله نوشته می‌شود: ارادت‌مند، ثروت‌مند، شکوه‌مند، سال‌مند. در این ترکیب‌ها، «ها»ی غیرملفوظ از انتهای اسم حذف نمی‌شود و بنابراین مثلاً علاقه‌مند و بهره‌مند درست است، نه علاقمند* و بهرمند*.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نکته مهم و کاربردی:

 

نقطه (.)، دونقطه (:)، سه‌نقطه (...)، ویرگول (،)، نقطه‌ویرگول (؛)، نشانۀ سؤال (؟)، و نشانۀ تعجب (!) با ماقبلشان بی‌فاصله و با مابعدشان بافاصله تایپ می‌شوند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پیشِ غازی و مُعَلّق‌بازی؟!

 

✍️ واژهٔ «غازی» به‌معنیِ معرکه‌گیر و بندباز است. در گذشته، به کسی که جلوِ دیگران شیرین‌کاری و حرکاتِ‌ خارق‌العاده می‌کرد،‌ ازجمله معلّق زدن، غازی می‌گفتند. امروز این مَثَل در جایی به‌کار می‌رود که کسی بخواهد نزد شخصِ همه‌فن‌حریف و باتجربه ادعای زرنگی و زیرکی کند و او را بفریبد. بنابراین غازی درست است، نه قاضی*.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

«کارتن» یا «کارتون»؟

 

کارتن (در فرانسوی): به جلد یا جعبۀ مقوایی گفته می‌شود که اشیا را در آن نگهداری می‌کنند. (کارتن‌کار، کارتن‌ساز، کارتن‌خواب)

کارتون (در انگلیسی: به نقاشیِ متحرکی گفته می‌شود که در قالبِ برنامۀ تلویزیونی برای کودکان پخش می‌شود. (کارتونِ عروسکی، کارتونِ سینمایی، کارتونِ فارسی)

️ گاهی اشتباهاً این دو را جابه‌جا می‌نویسند.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چنان‌که بنویسیم یا چنان‌چه؟

 

✍️ حرفِ ربطِ چنان‌که بیش‌تر به‌معنای «به‌طوری‌که»، «آن‌گونه‌که»، و گاهی به‌معنای «به‌حدی‌که» است و چنان‌چه به‌معنای «اگر» و «درصورتی‌که». مثال:

1) چنان‌که اشاره شد (= به‌طوری‌که اشاره شد)، امضای ضامن‌ الزامی است.

2) چنان‌چه قرارداد امضا شود (= اگر قرارداد امضا شود)، همکاری آغاز خواهد شد.

 

کاربردِ «اگر چنان‌چه»، به‌منظورِ تأکید و تقویتِ‌ معنای شرط، اشکالی ندارد و سابقه‌مند است. (بسامدِ «اگر چنان‌که» در متونِ کهن بیش‌تر است.)

در گذشته، «چنان‌‌چه» را به‌ جا و معنای «چنان‌که» نیز به‌کار می‌برده‌اند. امروز بهتر است چنین نکنیم و میانِ این دو تفاوت قائل شویم.

پسندیده‌تر است که چنان‌که و چنان‌چه با همین رسم‌الخط و یک‌دست نوشته شود (= نیم‌فاصله)، نه پیوسته.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

✍️ املای «نشئه» (حالتِ سرخوشی یا م*س*ت*ی که براثر استعمالِ موادِ مخدّر یا مشر*وباتِ الکلی دست می‌دهد) به همین صورت درست است.

نعشه* و نشعه* و نئشه* سه املای نادرستِ «نشئه» است.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مهمان
این موضوع برای عدم ارسال قفل گردیده است.
×
×
  • ایجاد مورد جدید...