رفتن به مطلب
انجمن نودهشتیا

A.F

کاربر عادی
  • ارسال ها

    68
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

  • روز های برد

    7

A.F آخرین بار در روز جولای 6 برنده شده

A.F یکی از رکورد داران بیشترین تعداد پسند مطالب است !

4 دنبال کننده

آخرین بازدید کنندگان پروفایل

3,036 بازدید پروفایل

دستاوردهای A.F

Enthusiast

Enthusiast (6/14)

  • Collaborator نادر
  • One Month Later
  • First Post
  • Dedicated
  • Conversation Starter

نشان های اخیر

95

امتیاز

بروزرسانی وضعیت تکی

نمایش تمام بروزرسانی وضعیت توسط A.F

  1.  

    قلبم درد می کرد به شدت .

    خودم رو ۲۴ ساعته تو این چهار دیواری که قبلا محلی بود که گوشه ی آن تخت بزرگ‌ کنار اتاق که بالایش پر از عکس های دو نفره مون با دوربین من و گیاه رز رونده که ایده ی او بود ، گوشه ی اتاق که صدای گیتار زدن او با آن دست های ظریف و صدای خوش آوازه به گوش می رسد ، در گوشه ای که اون کتاب خونه ی دست ساز رو با هم ساختیم و از زمین تا آسمون توش کتاب چیدیم سایه قد بلند او با دست هایی رنگی شده از کشیدن تابلو هایی آن سر دیوار بلند گچی افتاده است .

    این جا قبلا محل آرامش من یا ما بود ؛ ولی الان توش احساس خفگی می کنم ،

    نه از بوی رنگ آن صبح جمعه که او با یک عالمه بوم و رنگ ریخت تو اتاق منی که خواب بودم و با سر و صدا بلندم کرد و باهم نقاشی کشیدیم ،

    نه از صدایی گوش نواز خواندن و زدن و او و نواختن پیانو خودم ،

    نه از گرما و شوق و اشتیاقی که او با خود می آورد. 

    از این نفسم گرفته و بدنم کرخت شده مانند کس هایی که چند ساعت دی‌اکسید کربن تنفس کرده اند این است که او نیست .

    در قفل نیست و صدای پا می اید ، از دیروز خانواده ام به شمال رفته اند و احتمال می دهم خواهرم از ترکیه برگشته باشد ؛ ولی نه ...

    اوست ، دختری قد بلند و خوش اندام با موهای پسرونه با رنگ فانتزی صورتی و شلوار گشاد سفید و تاپ سرخابی .

    سر و صورتش رنگی است .

    از روی تخت با رو تختی سفید بر می خیزم .

    قبل از دو من افسردگی شدید داشتم و تو اتاقم فقط همین تخت با رنگ سیاه بود .

    او بود که رنگ داده بود به زندگی من .

    پسر ۲۵ ساله عاشق که دیروز کسی که دوستش داشته بهش جواب نه داده و حالا برگشته .

    در مقابل من ریزه میزه است و در آغوشم حل می شود .

    صدای پر بغضش رو می شنوم که می گوید : 

    - اگه پیشنهادت سرجاش جواب من بله است .

    از روی زمین بلندش می کنم و می چرخونمش و بلند بلند می خندیم .

    پایان ....

×
×
  • ایجاد مورد جدید...