دلنوشته خدای آرزوها | فاطمه بهرامی کاربر انجمن نودهشتیا

[فاطمه بهرامی.]

نام دلنوشته:خدای آرزوها

نام نویسنده: فاطمه بهرامی

ژانر:: عاشقانه و تراژدی.

خلاصه: من نه آرزسفیدی هستم که‌ در افسانه گفته بودن و نه فرهاد که سنگهای کوه راتراشید، من تنها آن صدای آشنایی هستم که سالهاست در سرزمین عشق همه بخاطر سکوت رازهای نگفته‌شان رد پایم را قدم میزنند.

ویرایش شده در پنج شنبه در 14:46 توسط فاطمه بهرامی.

[فاطمه بهرامی.]

سکوت فریاد بلندیست که بی صداست اما هستند کسانی که میشنوند آن را در پهنای عمق حرفها که شاید هیچ وقت حس نشدن

ویرایش شده در پنج شنبه در 14:44 توسط فاطمه بهرامی.

[فاطمه بهرامی.]

میدونستی پدر مادرها میان همه ستاره ها همان پرنورترین ستاره‌ها هستند که همیشه راه درست را به ما نشون میدهند، پس هیچ وقت حتی تو لحظه عصبانیت‌مون به نظرات‌شون شک نکنیم. 

ویرایش شده در دیروز در 08:47 توسط فاطمه بهرامی.

[فاطمه بهرامی.]

همانا بزرگترین آرزویم کوچیک‌ترین نگاه‌توست، چرا‌که من قصه‌هایم را در عشق به یاد تو مینویسم و می‌خوانم شاید تو همان واقعی زندگیم باشی که مدام میان لحظه‌هایم سپری مشوی و من تو را در نزدیکی قلبم حس می‌کنم، پس چه زیبا میشوند اگر دنیا را از این دیدگاه بنگریم.

ویرایش شده در 5 ساعت قبل توسط فاطمه بهرامی.

[فاطمه بهرامی.]

از همان لحظه‌ای که دیدمت احساس کردم آشنایی دیرینه‌ای با تو داشتم و تو همان بهانه‌ای قشنگی هستی که من امروز به آن رسیدم تو حتی اگر ماهی هم می‌بودی می‌خواهم همون ماهیگیری باشم بی صبرانه صیدت کنم تا برای همیشه مال من و کنار من باشی.

ویرایش شده در 5 ساعت قبل توسط فاطمه بهرامی.

[فاطمه بهرامی.]

آرزوها هیچ وقت نمیمیرن چون خداوند هوای تک‌تک‌شون رو داره و به موقع همه‌شون برآورده خواهند شد بیاییم فقط از او بخواهیم پایان خوشی برایمان رقم بزند، الهی که فانوس آرزوها همیشه در ما روشن بماند و هرگز خاموش نشود.