دلنوشته خدای آرزوها | فاطمه بهرامی کاربر انجمن نودهشتیا

[فاطمه بهرامی.]

 پارت‌ یک#

(بنام خالق زیبایی‌ها)

دلنوشته:خدای آرزوها

نام نویسنده: فاطمه بهرامی

ژانر:: عاشقانه و اجتماعی.

خلاصه: من نه آن رز سفیدی هستم که‌ در افسانه گفته بودن، و نه فرهاد که سنگ‌های کوه را تراشید، من تنها آن صدای آشنایی هستم که سال‌هاست در سرزمین رویاها همه به خاطر سکوت رازهای نگفته‌شان که برای امروز مثل فریاد شده است رد پایم را در میخانه عشق قدم می‌زنند.

مقدمه: زندگی هیچ‌وقت آن‌گونه که ما بخواهیم پیش نخواهد رفت در حالی که نه هیچ شبی و نه هیچ زمستانی دائمی نیستند، چون بالاخره آفتاب می‌تابد و شاخه‌ها هم جوانه خواهند زد؛ بنابر‌این سختی‌های راه عشق هم یک روز به پایان می‌رسد، پس تو آرام‌ باش چون قطعا برای تو هم معجزه می‌کند.

ویراستار: @sarahp

[فاطمه بهرامی.]

  پارت بیست‌و شش‌#

اگر در زندگی کسی شما رو نپذیرفت و نخواست که برای شما باشد هرگز از این انتخاب احساس بدی نداشته باشید معمولا همه چیزهای خیلی گران را رد می‌کنند چون قادر به خریدنشان نیستند، پس بیا تو خودت را همانند گوهر گران‌بهایی تصور کن و بدان هر کسی لیاقت داشتنت را نمی‌تواند داشته باشد.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت بیست‌و هفت‌#

چرا به‌ جای این‌که یک‌سره سرمان را بالا ببریم و از خداوند به‌خاطر نداشته‌هایمان گلایه کنیم! یک بار هم که شده نظری به پایین بندازیم و از او به خاطر داشته هایمان تشکر کنیم؛ پس همه شدن‌ها و نشدن‌های زندگیمان به دست اوست به موقع خودش بهترین‌ها را سر راه سرنوشت هر کس قرار خواهد‌ داد.

[فاطمه بهرامی.]

  پارت بیست‌و هشت‌#

همه ما می‌دانیم آینده همان کتابی است که ما امروز آن را می‌نویسیم، پس سعی کنیم چیزهای بنویسیم که ارزش خواندن داشته باشد تا هر‌ کس با نگاه‌ کردن به آن بتواند بهترین تاثیرات را بر زندگیش بگذارد.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت بیست‌ونه‌#

همه‌ی آدمای خوشبخت شبیه هم دیگه هستند چرا‌ که این‌ها هر چه بخواهند می‌توانند داشته باشند و از داشتن همه‌چیز بی‌نیازند، فقط گاهی حسادشون نمی‌‌گذارد این خوشبختی کاملا احساس‌شود، اما آدمای بدبخت شبیه هیچ‌ کسی نیستند غیر خود‌شان انگار آنان هم به نداشتن‌ها عادت کردند و هم یاد گرفتند که همیشه بسوزن و بسازن. 

[فاطمه بهرامی.]

 پارت سی#

نصیحت‌ کردن وقتی اثر دارد که یکی طالب شنیدن باشد نه این‌که به محض‌ شنیدن حرفت بخواهند در برابرت جبهه بگیرند و دقیقا عین آدم‌های طلبکار با تو رفتار کنند، مسلما چنین افردای اصلا پیشرفتی نمی‌کنند و در انتخابشان بر سر دو راهی قرار می‌گیرند که این عملشان کمتر از حماقت ‌نخواهد بود.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت سی‌و یک# 

شاید تا به‌حال شنیده‌اید که آدم‌ها هر چه بیشتر هم‌دیگر را داشته ‌باشند بیشتر آسیب می‌بینند همش هم به‌خاطر انتظار داشتن همین توقعات بی‌جا از هم‌دیگر هستش که باعث خیلی از ناراحتی‌های بینمان می‌شود پس بدانیم وابستگی بیش از حد در مورد دوست‌ داشتن بیشتر ما را از هم دور می‌کند یا این‌که خدای نکرده به جدایی ممکنه ختم‌ شود.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت سی‌و دو‌#

بعضی‌ها هستند همیشه به جرم زیبایی‌شان طعمه‌ آدم‌های فریبکار قرار می‌گیرند؛ ما می‌توانیم یک اراده قوی در خودمان پرورش دهیم و اگر بتوانیم دیگر کسی جرعت نمی‌کند به ما کوچیک‌ترین اهانتی بکند چون آنان با پهن‌ کردن تورهای پُر زرق و برقشان خوب بلدند چطور ما را اسیر حیله‌های شیطانی‌ خود بکنند، بیاییم قدر منزلت‌ خودمان را بدانیم و هرگز تحت ‌تاثیر احساسات زود گذر قرار نگیریم.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت سی‌و سه‌#

شاید همه آدم‌ها باتلافی‌ کردن و انتقام ‌گرفتن دلشان خنک‌ شود، اما این‌ها فقط مدت کوتاهی می‌توانند خوشحال باشند و بعضی‌ها هم هستند بعد از رسیدن به هدف ‌پلید‌شان دچار عذاب وجدانی می‌شوند که اصلا نمی‌توانند خوشان را ببخشند، کاش همه بدانند که انتقام هیچ‌وقت پایان کار نیست مسلما همه‌چیز با بخشیدن بهتر خواهند‌ شد.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت سی‌‌و چهار‌#

بیاییم به زندگیمان رنگ‌ تازه‌ایی بزنیم تا دنیای ما به درخشندگی خورشید تصور شود، بنابر‌این هر کس خودش باید این مهارت را داشته باشد که بتواند زندگیش را با وجود عشق رنگا‌رنگ کند. 

[فاطمه بهرامی.]

 پارت سی‌و پنج‌#

هیچ‌وقت به دنبال توجه محبت و عشق کسی نباشید، چون با این کار این فرصت را به آن‌ها می‌دهید تا تحقیر‌تان کند یا هر موقعه بخواهد می‌توانند آن را‌ مثل یک چماق بر سرتان بکوبد؛ پس ارزش عشق به این است که با اشتیاق و آزادانه خود‌شان به ما هدیه شود نه ‌این‌که به قیمت بی‌اعتبار‌ شدن شخصیتمان تمام‌ شود به خوتان اهمیت‌ دهید چون شما شایسته بهترین‌ها هستید‌.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت‌ سی‌و شش‌#

خوب‌ است بدانیم که عشق هم یک هنر‌ است همان‌طور که خوب زیستن و عاشق ماندن یک هنر هستند، بنابر‌این ذوق داشتن و علاقه‌مندی بهترین نقطه برای شروع هر کار هستند که قطعا موفقیت‌آمیز هم خواهد بود.

[فاطمه بهرامی.]

  پارت سی‌و هفت‌#

حساس‌ترین و هیجان‌انگیزترین لحظات هر دختر پسری همان موقعه بله گفتنشان‌ است که در کنارش شیرین‌ترین دلشوره‌ها را تجربه ‌خواهند‌ کرد؛ حالا این جرقه‌ زیبا وقتی در ذهن به صدا در می‌آید یعنی قرار‌ است تمام عمر کنار هم باشند آن‌وقت دوست داشتن‌هایشان هم با هم یکی می‌شود. 

[فاطمه بهرامی.]

 پارت سی‌و هشت‌#

در واقعه بیان همه ذکرها خوب و با ارزشند پس بهتر است خودمان را از اثرات طلاییش بی‌ثمر نگذاریم؛ مثلا ذکر صلوات نه تنها باعث مستجاب شدن دعاها می‌شود بلکه همانند نوری است که خدواند در بهشت بر انسان‌های خوبش نمایان خواهد‌کرد، مسلما با تکرار گفتن این ذکر شاهد معجزه‌های بزرگی خواهیم شد.  

[فاطمه بهرامی.]

 پارت سی‌و نه‌#

بعضی‌ها می‌گویند‌ چون زندگی یک هدیه‌ست پس باید آن را بدون چون چرا قبول کرد اما نمی‌دانند که اگر بازش کردند دیدند داخلش چی هست، ممکنه نتوانند قبولش کنند بیا قبل از هر انتخابی خوب فکر‌ کنیم تا همسفر خوبی برای هم باشیم و این احساس باعث شیرین‌تر شدن لحظات عمرمان خواهد شد. 

[فاطمه بهرامی.]

 پارت‌ چهل‌#

اگر یک روز به یک نفر گفتی من سایه بالا سرت هستم بدون که باید همه چیزهای خوب رو مثل عشق، آرامش، و امنیت را برایش فراهم کنید! تا او بتواند به همه ترس‌ها و نا‌امیدی‌‌ها و نداشته‌هایش پایان دهد، آن موقعه او هم در تمام‌ لحظاتش که کنارت هست احساس می‌کند تو همه آن دار و ندارش هستی.

 

[فاطمه بهرامی.]

 پارت چهل‌و یک‌#

ای عزیز‌ترین گل زندگی من می‌خواهم قصری بسارم که جنسش از بلور و سایه‌بانش هم پر از عشق و محبت باشد و در میان غصه‌هایم سر بر شانه‌ات بگذارم تا همه رنج‌ها را فراموش‌کنم، و اکنون من از طرز نگاهت نگاه مبهمی دارم همان نگاه ‌پا‌کی که در تو می‌شود دوست‌ داشتن واقعی را حدس زد.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت‌چهل‌و دو‌#

من همون کبوتر عاشقی هستم که هر روزش را برای دیدن یک بهار سرسبز به انتظار می‌نشیند و ترانه عاشقی  سر می‌دهد و هرگاه به زیبایی بهار نگاه می‌کنم تو را به یاد من می‌آورد، انگار که تو را در میان آن همه زیبایی یافته باشم. 

[فاطمه بهرامی.]

 پارت چهل‌و سه‌#

تنهایی فقط سایه خداست؛ در حالی که تا به‌حال موجودی نتونسته بر روی این کره‌ خاکی در تنهایی طاقت بیاورد! شاید بعضی وقت‌ها در تنهایی آرامش را یافته باشیم، اما این حالت هرگز همیشگی نبوده کم کم احساس خستگی عجیبی پیدا می‌کنیم، دقیقا خود را هم‌چون پرنده‌ای در قفس تصور می‌کنیم. خوب است بدانیم تنهایی در تقدیر هیچ‌کس نبوده و نیست. 

[فاطمه بهرامی.]

 پارت چهل‌و چهار‌#

لبخند‌ زدن می‌تواند سرپوش معجزه‌گری باشد بر روی همه ترس‌ها و غم‌هایی که از وجودش مدام رنج می‌بریم، پس تا می‌توانیم قدر این نعمت خدادادی را که هدیه شیرین زندگی‌مان است را بدانیم و خدا را هم به‌خاطرش شکر کنیم.

 

[فاطمه بهرامی.]

 پارت چهل‌و پنج‌#

بعضی‌ها با یک نگاه هم عاشق می‌شوند در حالی که این نوع عشق‌ها اصلا موندگار نیستند، چون بیشتر موقعه‌ها سر هیچی با هم تفاهم ندارند، اما نورهای یک عشق واقعی هرگز خاموش نمی‌شوند و ته آن نوع عشق‌ها یک نوع دوست ‌داشتن وجود دارد که اگر به هم وفادار بمانند تا آخر عمر برازنده این حس زیبا خواهند بود.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت چهل‌و شش‌#

تا به‌حال دقت کردید که ابراز عشق از خود عشق جذاب‌تره چون این طوری طعم شرین عشق را قشنگ‌تر و از ته دل می‌توانیم به هم بچشانیم.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت‌ چهل‌و هفت‌#

تو آن‌قدر من را درگیر عشق خود کرده‌ای که هر ثانیه‌اش تو در ذهنم تصور می‌شوی، همین‌طور بی‌هدف و بی‌سبب به سوی طوفانی که تو در قلبم بر پا‌کرده‌ای قدم می‌زنم تا بلکه بتوانم به آرامشی که همیشه به دنبالش هستم برسم.

[فاطمه بهرامی.]

  پارت چهل‌و هشت‌#

خانه پدر و مادر بهترین خانه بعد از خانه خدا می‌باشد؛ اگر روزی هزار بار بدون دعوت به آن‌جا برویم هر دفعه صاحب‌خانه از دیدن‌مان خوشحال و خوشحال‌تر خواهد شد، این خانه پر‌ از آرامش‌ است انگار هیچ‌جای دنیا مثل آن جا راحت نیستیم ‌و نمی‌توانیم ‌باشیم.

[فاطمه بهرامی.]

 پارت‌‌چهل‌و نه‌#

اگر روزی خواستید کسی را قضاوت کنید قبلش از آن‌ کوچه‌های پر از کنایه و حرف‌هایی که ممکن هست قلبت با آن به درد بیاید عبور کنید، بعدش خواهی فهمیدید که چه بر سر روح و روان او گذشته آن موقعه‌ است که آرزو می‌کنید ای کاش هیچ‌وقت جای او نباشید، بنابر‌این قصاوت کار من‌ و تو نمی‌تواند باشد.

[فاطمه بهرامی.]

  پارت‌پنجاه#

می‌خواهم خودم باشم حتی اگر موقعیت‌ها شرایطم را تغییر دادند باز هم خودم را فراموش نکنم چرا‌ که خاکی بودن زیباترین صفتی‌ است که در انسان سرشته شده‌ است.